مقدم شما میهمانان عزیز قرقیزی و همکاران ایرانی در دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی را گرامی می دارم و امیدوارم که اقامت شما در تهران و برگزاری این میزگرد در توسعه همکاری های بین دو ملت شریف قرقیزستان و ایران مؤثر واقع گردد و گامی بسیار ماندنی در دوستی دو ملت با فرهنگ منطقه ما باشد.
کنش و واکنش دوستانه ما در حالی انجام می گیرد که هزاره دوم میلادی رو به اتمام بوده و هزاره جدیدی شروع می گردد. شروع هزاره جدید با تغییرات شگرفی همراه است که از لحاظ «سرعت» و «پیچیدگی» با هیچ دوره ای از گذشته روابط بین الملل قابل مقایسه نیست.
سرعت و پیچیدگی تحولات بین المللی در دهه آخر هزاره دوم، زندگی بشر را در همه ابعاد دگرگون ساخته و ساختار جدیدی از قدرت را بهمراه آورده است. در این دگرگونی ها، آمیزه ای از بیم و امید، فراروی بشریت قرار گرفته است. بیم و نگرانی از سرعت و پیچیدگی ها، تحولات منفی و مخرب که در قالب کشتار و خونریزی، بی عدالتی و ابهام در مورد گذران زندگی اقتصادی در عصر جهانگرایی خود را نمایش می دهد. در عین حال این امید ایجاد شده است که بشر امروز که در مقایسه با گذشته از آگاهی و دانش بسیار بالایی برخوردار است و همچنین با توان فوق العاده ای که ناشی از انقلاب تکنولوژیک در ارتباطات انسانی بدست آورده، بتواند راه حل های مناسبی برای زندگی و حل مشکلات خود پیدا کند.
در این نقطه عطف تاریخی، چگونه زندگی کردن و چگونه بهتر زیستن تبدیل به سئوالی جدی برای همه ملت ها شده و همه درصددند که پاسخی مناسب به سئوالاتی از این قبیل پیدا کنند. پاسخ ملت ها به این سئوالات پرچالش، متفاوت می باشد.
پاسخ ما به این سئوالات آن است که مناسبترین راه حل ها برای بشریت از مسیر فرهنگ بدست می آید. بشر امروز از دانش و تکنولوژی، دچار نقص و نقصان جدی نیست. آنچه مورد نیاز می باشد، توجه به ابعاد فرهنگی و لطیف زندگی است. فرهنگی بودن و فرهنگی اندیشیدن، حیات ملت ها و انسان ها را به نحو سازنده ای دگرگون می کند. اگر فرهنگی و تمدنی بیاندیشیم، دیگر جائی برای مخاصمه و خونریزی نخواهد بود و دوستی و همکاری ناشی از درک فرهنگی از روابط بین الملل می تواند پایدار بوده و از همکاری زودگذر مبتنی بر منافع کوتاه مدت مادی فراتر رود. خوشحالم که هر دو کشور از چنین نگرشی برخوردارند.
نگاه فرهنگی جمهوری اسلامی ایران به روابط بین الملل و نگاه مشابه قرقیزستان به این پدیده در ایده گفتگوی تمدن های جناب آقای خاتمی، رئیس جمهور فرهیخته ما و تئوری جاده ابریشم جناب آقای عسگر آقایف، رئیس جمهور اندیشمند قرقیزستان متجلی است. ایده گفتگوی تمدن ها، یکی از عمودهای اصلی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بوده و نشانگر این اعتقاد ماست که تحول در نگرش های فرهنگی لازمه یک زندگی عزتمند در دنیای پرآشوب امروز است.
منظور ما از فرهنگ، فقط در یک نوع نگرش و در یک نوع رابطه خلاصه نمی شود. ما فرهنگ را پدیده ای صرفا" ایدئولوژیک یا اقدامی نمایشی نمی بینیم، بلکه فرهنگ مجموعه سامان یافته ای از نحوه نگرش های انسان به طبیعت، به رابطه با دیگران و چگونگی اندیشه در مورد روابط با دنیای خارج از مادیات بازمی گردد. جالب است که هم ملت قرقیزستان و هم ملت ایران در این زمینه تجارب غنی دارند و بعنوان مثال نحوه کنار آمدن ملت قرقیزستان با زندگی کوهستانی در کشور کوهستان ها و نحوه کنار آمدن مردم فلات قاره ایران با زندگی در حاشیه کویرها نشانگر یک مخرج مشترک عمیق است و آن اینکه با طبیعت نه فقط به لحاظ یک اجبار طبیعی باید کنار آمد بلکه به طبیعت باید به عنوان آیات الهی و نشان هایی دوست داشتنی و تقدیس کردنی از عظمت پروردگار نگاه کرد و این رابطه روحانی با طبیعت چیزی است که شاید همه فرهنگ ها به آن معنا که دو ملت قرقیز و ایران به آن نگاه کرده اند نگاه نکنند. تجارب ما می تواند در تدوین فرهنگ جهانی در آستانه هزاره جدید کمک مؤثری باشد.
امیدوارم که این میزگرد گامی در جهت تقویت نگاه فرهنگی به روابط بین المللی باشد و بتواند در تحکیم روابط بین مردم و نخبگان دو کشور ما قدمی بیاد ماندنی باشد. باید تأکید کنم ما برای تماس با مردم فرهیخته و نخبگان دانشمند آسیای مرکزی اولویت خاصی قائلیم.
این اولویت در رفتار سیاست خارجی ایران کاملا" محسوس می باشد و هیچ حادثه و جریان بین المللی نمی تواند بر این اولویت ها تأثیر بگذارد. کارنامه ایران در این منطقه در دوران پس از فروپاشی شوروی کارنامه روشنی است و ما در تلاشیم که منطقه ای عاری از تشنج و مشحون از دوستی بسازیم.
در ابتدای فروپاشی شوروی فرضیه های بسیار نادرستی را درباره ایران مطرح می کردند که هدف همگی در واقع حذف و به حداقل رساندن همکاری های منطقه ای و ایجاد جو بدبینی بود. ولی هم ایران و هم کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز دریافتند که سود آنها در همکاری های مشترک است و لذا فرضیه هایی که سعی می کرد «ایران ستیزی» را جزیی از سیاست های منطقه ای نماید با شکست روبرو شد. یکی از دلائل شکست این گرایش آن بود که طراحان آن از عمق نگاه فرهنگی ملت های ایران و آسیای مرکزی آگاهی نداشتند و نمی دانستند که این فرهنگ است که ملت های ما را بهم نزدیک کرده و می کند.
نشست ما نشستی فرهنگی و علمی است و قطعا" در نزدیک کردن بیشتر ملت های ما به یکدیگر مؤثر خواهد بود.
از آشنایی با همه شما خوشحالیم و امیدوارم این میزگرد سرآغاز نشست های پربرکت و پرثمری برای دو ملت ما باشد.