ماجرای هسته ای ایران

ایران- غرب و آژانس

ماجرای هسته ای ایران

سید صادق خرازی 

موضوع برنامه هسته ای ایران و بخصوص غنی سازی اورانیوم در چارچوب این برنامه، این روزها به گرهی تبدیل شده است که نه تنها روابط ایران با سایر کشورها و بخصوص دول غربی را شدیدا تحت تأثیر قرار داده است، بلکه اثرات آن، بواسطه تحریم های اقتصادی-تجاری و فنی اعمال شده علیه ایران، چه از طریق سه قطعنامه صادره شورای امنیت سازمان ملل متحد، و چه به دلیل تضییقات یکجانبه اعمالی دول غربی علیه ایران، در عرصه اقتصاد داخلی نیز کم وبیش نمودی پیدا کرده است که با توجه به ظرفیتهای بالا وتوان زیاد ایران قابل تحمل است.

مسئله هسته ای ایران دو بعد دارد : نخست، کار با آژانس انرژی هسته ایی است که همچنان در موقعیت پیچیده ایی قرار گرفته است. از زمانی که NIE  ،ارزیابی ملی اطلاعاتی آمریکا، اعلام داشت که ایران از سال 2003 برنامه هسته ایی نظامی خود را متوقف کرده است، آژانس انرژی اتمی دچار بحران مشروعیت در عملکرد خود شد. لذا در طول یک همکاری خاص،  پرونده مربوط به انرژی هسته ایی ایران را در طی 18 سال، جمع آوری نمود تا ارزیابی ملی اطلاعاتی آمریکا از آن پیشی نگیرد. اینک آژانس انرژی اتمی در گزارش اخیر خود گزارشی مختصر با صفحات محدود ارائه کرده است که بیشتر بر روی مسائل نظامی، دفاعی و موشکی ایران تمرکز نموده است وحتی می توان گفت که یک گام فراتر از گزارش NIE  نسبت به واقعیت هسته ایی ایران برداشته است.

مسئله دوم، تاریخچه کار با اروپا و غرب است.اگرچه اروپا در گذشته موضعی متفاوت با آمریکا داشت و تلاش ناموفقی را برای فیصله دادن به موضوع هسته ایی ایران آغاز کرد. ولی برخی دگرگونی ها در دو سیستم داخلی طرفین، برنامه های اروپا را تغییر داد والبته برخی شعارهای تند و بی مورد و علامت دادن های غلط بی تاثیر در این رفتارها نبود.

نتیجه نگرفتن های دو طرف مذاکره و عمق سوء برداشت های اروپا، موجب چرخش جدی به سمت سیاست های آمریکا چرخش جدی داشت. مساله عمده اروپا مشکل جدی در مذاکره با طرف دیگر بود. سوء تعبیر وجود چندگانگی در ایران خود مزید بر علت شد و اروپا گام به گام به دلیل قفل شدن مذاکره به سمت آمریکا پیش رفت.

اینک پیشنهاد اروپا همان پیشنهاد دو سال قبل و در حد اعلام رئوس و برنامه های کلی و فاقد تعهدات جزئی است. تصور می شود که اروپایی ها به دنبال ایجاد فرصتی هستند که تا هنگام انتخابات ماه نوامبر ایالات متحده، قدرت چانه زنی خود را بازخوانی کنند و درگیر یک اقدام غیر مترقبه نشوند. لذا تلاش دارند تا این فرصت را به چین، روسیه و ایران بفروشند اگرچه اروپایی ها در بیان و لحن، نرم سخن می گویند ولی در عمل فشار خود را مضاعف کرده و تحریم های قبل از مذاکره را تحمیل کردند و متاسفانه هیچگونه واکنش و عملی از سوی دولت ایران نسبت به این تحریم های جدید به عمل نیامد. ایران می بایست در برابر تحریم اروپا اقدام جدی به عمل می آورد.

در این میان طی روزهای اخیر، و پس از مبادله بسته های پیشنهادی میان طرفین، و نیز پیرو سفر خاویر سولانا مسؤول سیاست خارجی اتحادیه اروپا به ایران، سرگیری مذاکرات میان طرفین در ماه در پیش روی را مطرح کرده است. اما صرفنظر از نفس از سرگیری مذاکرات که بخودی خود می تواند امیدواری هایی نسبت به حل بحران چند ساله در روابط میان ایران و غرب بدست دهد، مسأله قابل توجه در این بین عدول نسبی طرفین از برخی مواضع قبلی خود است. در مکانیزم پیش بینی شده برای شروع گفتگوهای رسمی، پیش شرط تعلیق کامل غنی سازی اورانیوم جای خود را به " تعلیق توسعه " داده است و طرف اروپایی نیز پذیرفته است اعمال مجازات های بیشتر و از جمله تصویب قطعنامه چهارمی علیه ایران را معلق سازد.و این در شرائطی است که آغاز مذاکره بدون پیش شرط توسط ایران خواسته اعلام شده است.

 این نرمش نسبی طرفین اگر در کنار سایر تحولات اخیر منطقه قرار گیرد می تواند ارزیابی بالنسبه معنادار تری بدست دهد. آتش بس موقت میان اسرائیل و حماس در نوار غزه (علی رغم دشواری های عملی اجرای آن)، توافق برای تشکیل کابینه آشتی ملی لبنان پس از ماهها بلاتکلیفی سیاسی در آن کشور، مبادله اسیران مقاومت حزب الله لبنان و اسرائیلی هاو حتی شروع مذاکرات مقدماتی صلح میان سوریه و اسرائیل، می تواند نشانگر تمایل غرب به حل یا کاهش و مدیریت بحران موجود در روابط میان آنها باشد. رویکرد طرف غربی را می توان نوعی زمینه کنار آمدن آن با واقعیات و برسمیت شناختن ضمنی حق مسلم ایران در استفاده صلح آمیز از انرژی هسته ای، و نیز تلاش بخش هایی از حکومت آمریکا برای کاهش تنش ها در سال سرنوشت ساز برگزاری انتخابات ریاست جمهوری آن کشور و خلع سلاح کردن طرفداران اقدامات خشن و حتی نظامی علیه ایران، نظیر آنچه با انتشار گزارش جامعه اطلاعاتی آمریکا اتفاق افتاد دانست

 در هر صورت، نکته قابل توجه در این میان، نقش و جایگاه رهبری است که به صورت جدی مذاکره را تبیین کرده اند و این پیامی است به طرفهای دیگر که موضوع هسته ای ایران، امری دارای وجاهت ملی است و سیاست اصلی نظام سیاسی در چارچوب نظرات ایشان عینیت می یابد و تصور این است که اینک غرب و جهان نیز این نکته را به خوبی درک کرده اند و به آن بهای خاص می دهند.

از سوی دیگر موضع گیری های بعضی مقامات ایرانی ، و نیز ارزیابی مثبت آقای متکی وجلیلی و آقای سولانا را می توان نوعی ملایمت نسبی طرف ایرانی دانست که می تواند با هدف خنثی کردن برخی تهدیدات عریان نو محافظه کاران جنگ طلب، آنهم در زمانی که در پایان یک دوره هشت ساله زمامداری قرار دارند، انجام گرفته باشد، بخصوص که با توجه به اطلاعات موجود فعلی، و در صورت عدم وقوع سورپریز و یا رخدادی بحران ساز، نظیر یک درگیری ، بخت پیروزی کاندیدای مسن جمهوری خواهان در برابر نامزد جوان و سخنور دموکرات ها اندک بنظر می رسد.

تردیدی نیست که در تحلیل نهائی اولویت های ارو پا با امریکا در برخورد با قضیه هسته ا ی ایران تفاوتهای ماهوی دارد و حتی منافع استراتژیک ودراز مدت روسیه ویا چین نیز بگونه متفاوتی با امریکا و حتی اروپا فرمول بندی میشوند             

 

اما دو نکته مهم دیگر مطرح است، ازین پس همه چیز باید بر اساس یک تفاهم جامع با غرب و آژانس به پیش برود.

باید در مقابل انحراف رفتار آژانس مقاومت نمود. همکاری های غیر مربوط با آژانس با اهدافی که اینک آژانس دنبال می کند، اهداف نظامی و دفاعی امری غیر قابل دفاع است. به نوعی می توان گفت اگر چه آغاز این همکاری با ایران خواهد بود ولی پایان آن با منویات آژانس و غرب پیوند خواهد خورد.

ممکن است این راه پر تنش باشد ولی با مذاکرات جامع و نگاه جدید ما می بایست اقدام جدی نمود. 



يکشنبه 23 تير 1387  12:35

آخرين تاريخ بازديد : چهارشنبه 16 آبان 1403  3:23:37
تعداد بازديد از اين خبر : 6510
 
   copyright 2009-2010, all right reserved. WWW.KHARAZI.IR نقشه سایت        سایتهای مرتبط        تماس با ما