باز خوانی حوادث و رخداد های تاریخی انقلاب وحماسه دفاع مقدس ملت ایران، دارای عبرت و پند، و واجد یک ضرورت عینی است که "صد محک تجربه "برای ملت به همراه خواهد داشت. مرداد بیست دو سال قبل یکی از مهمترین رویدادهای تاریخ سیاسی و روابط خارجی ایران رخ داد. پذیرش قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل متحد ، همراه با تعابیر سخت ودرد ناکی از جانب امام بزرگوارمان عجین شده بود که هنوز رشحاتی ازخاطرات آن ایام درد آور و حزن انگیز، در روح و روان اصحاب امام وانقلاب و مردان دوران جنگ وجود دارد. خاطرات پنهان وآشکاری در زوایای پر رمز و راز حماسه دفاع مقدس وچگونگی ادامه جنگ و پذیرش قطعنامه ۵۹۸ نهفته است که نیازمند واکاوی و واگوئی جدی است و رمز گشایی از واقعیات روزهای پایانی حماسه دفاع مقدس ملت ایران، بر کیفیت آگاهی و دانائی آحاد ملت ایران خواهد افزود. راقم این سطور به دلیل افتخار حضورش در نهاد های جنگ هنوز هم بر این باور است که نبایست از کنار واقعیت های روزگار مجاهدت های بی نظیر واستثنائی مردم ایران بی تفاوت گذشت. خاطرات پنهان و آشکاری در زوایای پر رمز و راز پذیرش قطعنامه شورای امنیت نهفته است. ارزیابی از فضای واقعی روزهای پذیرش قطعنامه امری اجتناب ناپذیر است. دنیای سلطه مایوس از خواب وخیال و تحمیل ها، بساط جدیدی را برای تشدید تحریم های یک سویه، جنگ نفتکش ها، حمله به هواپیماهای مسافربری، بمباران شهر ها، بمباران زیر بنا های استراتژیک واقتصادی، جلوگیری از صدور نفت ایران، سرمایه گذاری بر روی منافقین، و تروریسم، که در آن تجاوز آشکار و خیانت منافقین هویدا بود برپا کرده بود. حتی پس از پذیرش قطعنامه یکی از ماندگارترین خاطرات تاریخ مجاهدت مردم که حاکی از شعور و منطق و برخورداری از هویت ملی بود، عیان گشت. حضور مردم وجان فشانی های آنان در یورش مجدد نیروهای بعثی پس از پذیرش قطعنامه از سوی ایران، درس بی نظیری بود که به نیروهای متجاوز عراقی و منافقین دادند و هم علامتی شفاف به مسئولان که تا حد جان از هویت وحیثیت ملی دفاع خواهند کرد. وضعیت جدیدی که آنروزها از پس حوادث بوجود آمد تا جمهوری اسلامی ایران با تغییر استراتژی از این دوره بحرانی عبور کند، نیازمند آسیب شناسی سیاسی و تاریخی است. در سال های پایانی جنگ، همزمان دور جدیدی از حملات علیه ایران با سازماندهی و مداخله مستقیم قدرت های جهانی که نشان از استراتژی مشترک عراق وامریکا برای فلج کردن ماشین جنگی ایران داشت، بوجود آمد. همزمان در شورای امنیت، قدرت های خارجی درپی تحمیل قطعنامه ایی بودند که قطعاً مورد تایید ایران در آن مقطع نبود. چرا که هدف آنها مشخص بود: کاهش توانایی های نظامی ایران، تحمیل صلح مسلح میان ایران و عراق، اشغال بخش عمده ای از سرزمین های ایران و بلا تکلیفی مزمن، نظیر آنچه در سرزمین های اشغالی وجود داشت. قطعنامه شورای امنیت در زمانی مورد استقبال ایران واقع شد که ایران دریک رویارویی مستقیم با ایالات متحده (به عنوان حامی اصلی صدام حسین) ، برخی ممالک اروپائی واتحاد جماهیر شوروی و اعراب منطقه (مثل کویت وعربستان سعودی که به صورت رسمی از رژیم عراق حمایت میکردند)، قرار داشت و هرکدام ازظن خودشان، با نگاهی انتزاعی، در پی القای تصورات ناصواب خود بودند که با زوال قدرت رژیم صدام حسین و توانایی بالقوه ماشین جنگی ایران در لیست حامیان اصلی و بی چون وچرای دیکتاتور خلیج فارس و خاورمیانه قرارگرفتند. اگر چه آرمان های ما در جنگ با سرشت وسرنوشت واقعیت ها پیوند خورده بود، تصمیم سرنوشت ساز پذیرش قطعنامه یکی از مهمترین تصمیمات و شاید بتوان گفت تاریخی ترین تصمیم سیاسی و بین المللی نظام بود که ابتکار آن در دست حضرت امام(ره) بود. بیش از یکسال مسئولان سیاسی نظام درگیر بند های قطعنامه شدند وچانه زنی های زیادی از جانب کارشناسان و نیرو های زبده بین المللی دستگاه دیپلماسی با سازمان ملل متحد انجام گرفت و چارچوپ قطعنامه از آن حالت نخستین خارج و با اجرای تدریجی قطعنامه که در درونش صد حکایت وماجرا نهفته است، عملیاتی شد. صدام حسین با حمایت وپشتیبانی که از جانب قدرت های خارجی داشت، احساس اعتماد به نفس کاذ بی داشت و بر خلاف همه کنوانسیون های بین المللی، با استفاده از جنگ افزار های شیمیایی علیه سربازان ورزمندگان ایرانی، هم چنین بمباران شیمیایی مردم عراق در حلبچه، جنگ را از ماهیت نظامی خود خارج کرد و سرنوشت جنگ و اتفاقات آن ایام را وارد فضای دیگری کرد. به هنگام نسل کشی آشکار صدام حسین وسکوت توام با حمایت دول عربی و غربی، عملاً چاره ایی جز پذیرش قطعنامه نبود و هدف قرار گرفتن شهروندان عادی همه حکایت از واقعیت های جدیدی میکرد که شناخت دقیق آن پیچیده نیست. استراتژی ایران در جنگ که از حالت افندی به وضعیت پدافندی رسیده بود، هوشمندی سیاسی را طلب میکرد. اراده و تصمیم امام بزرگوار با مقاومت افتخار آفرین ملت ایران در آن روزگار عجین شده بود و در عین حال جمهوری اسلامی راه ـ احقاق حقوق ملت رادر نهاد های بین المللی دنبال میکرد. در اوایل سال نود میلادی رسماً در گزارش دبیر کل سازمان ملل متحد، رژیم عراق به عنوان آغاز گر و مسئول جنگ معرفی شد.طبیعی است که موضوع غرامت در جنگ هشت ساله به عنوان آن روی سکه مسئولیت جنگ، موضوعی است که مورد توجه و مطالبه مردم ایران است. یکی دیگر از دستاورد های ایران اعتراف وتمکین رژیم عراق و شخص صدام حسین به قرارداد ۱۹۷۵ بود که توسط وی در آغاز جنگ نادیده گرفته شده بود و عملا به صورت رسمی مورد پذیرش دولت عراق واقع شد. آزادی آزادگان و اسرای ایران و معرفی رسمی صدام حسین به عنوان آغاز گر جنگ همه و همه بر حقانیت ومظلومیت ملت ایران ومجاهدت های مظلومانه آن مهر تائیدی زد. اما سخن اساسی این است که قطعنامه ۵۹۸ بخش های مهمی دارد که نیازمند بررسی توجه ودقت وپیگری است. سئوالات فراوانی پیرامون استراتژی جمهوری اسلامی در قبال حقوق ملت ایران در قبال دولت عراق، مطرح است. سوالاتی از این قبیل که آیا نقد کردن مطالبات ایران در اولویت مناسبات ایران وعراق وجود دارد؟ ایا خسارات ناشی از جنگ تحمیلی و بازسازی ایران محلی از اعراب دارد؟ تکلیف جمهوری اسلامی باحضور منافقین در عراق چیست؟ و دهها سئوال مقدر دیگر...
پایان سخن اینکه: اگر خود فریبی کنیم و با چالش های فرارویمان سطحی برخورد کنیم امنیت خودمان را تخریب کرده ایم. چالش های ایران امروز و ایران فردا چالش های جهان است، جهانی که در آن زندگی می کنیم. قدرتمند ساختن ایران نیازمند تقویت بنیادهای فکری است. آنچه در درون مرزهای ما رخ می دهد تعیین کننده قدرت و شاخص نفوذ ما در منطقه و مناسبات دو جانبه و بین المللی ایران است.