همه چیز درباره ستاد تبلیغات جنگ جناب آقای دکتر صادق خرازی شرح کاملی از وظایف ستاد تبلیغات جنگ و تاریخچه شکل گیری آن بگویید. به تعبیر دیگر کدام ضرورتهای عینی پس از آغاز جنگ باعث شکل گیری ستاد تبلیغات شد؟
ستاد تبلیغات جنگ زیر نظر مستقیم شورای عالی دفاع، در همان روزهای آغازین جنگ در سال 1359 شروع به فعالیت کرد. این شورا که بر اساس قانون اساسی مهمترین نهاد سیاست گذاری و مدیریت مسائل دفاعی، جنگ، ساماندهی نیروهای مسلح است، متشکل بود از رئیس جمهور، نخست وزیر، فرماندهان سپاه-ارتش، وزرای خارجه، اطلاعات و نمایندگان ویژه از سوی امام و رهبری که در آن مقطع آیت الله خامنه ای و شهید دکتر مصطفی چمران بودند که برای انجام فعالیت های خبری و سیاست گذاری خبری-تبلیغات و فرهنگی به جنگ ستادی تحت عنوان ستاد تبلیغات جنگ راه اندازی کردند.
اعضای اولیه تشکیل دهنده این ستاد چه کسانی بودند؟
رئیس ستاد تبلیغات جنگ توسط رئیس شورای عالی دفاع برگزیده می شد و رئیس ستاد خود عضو شورای عالی دفاع بود که در تمام جلسات شورای عالی دفاع و جلسات مربوط به جنگ برای هماهنگی بیشتر شرکت می کرد. در ستاد تبلیغات جنگ چند شورای اصلی و کمیته های سیاست گذاری داشتیم که سپاه پاسداران، ارتش، سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه علمیه قم، نماینده وزارت امور خارجه، نماینده جهاد سازندگی، نماینده صدا و سیما، نماینده خبرگزاری در سطوح عالی عضو این شوراها بودند که برای هماهنگی لازم هر هفته تشکیل جلسه می دادند.
درواقع ستاد تبلیغات جنگ دو مسئولیت را با یک هدف مشخص پیگیری می کرد. نخست مسئولیت هماهنگی میان تمامی نهادهای مستقیم در جنگ مثل سپاه، ارتش، جهاد و رسانه ملی و مجموعه ظرفیت های فرهنگی، تبلیغی و خبری را داشت و سیاست های فرماندهی جنگ را مشخص و به ایشان ابلاغ می کرد و مسئولیت دوم علاوه بر هماهنگی، خودش هم یک سلسله اقدامات اجرایی در زمینه های فرهنگی، تبلیغی و هنری را سامان داده بود که توضیح خواهم داد.
آقای خرازی ستاد از چه بخشهایی با چه شرح وظایفی تشکیل می شد؟
در ستاد تبلیغات جنگ، چارت تشکیلاتی متغیر داشتیم که به مرور زمان به صورت تدریجی گام های تکمیلی خود را طی کرد. این ستاد متشکل از بخش های شورای عالی اخبار جنگ، بخش های استانها، امور بین المللی، مرکز اسناد، گروه چهل شاهد. گروه چاپ و انتشارات و بخش هنری تشکیل شده بود و سطح وظایف هر کدام مشخص بود. برای مثال ستاد برای انسجام اخبار جنگ و هماهنگی و سیاست گذاری بین مطبوعات و رسانه های مهم و رسانه ملی لازم دید که شورای اخبار جنگ تشکیل شود. این شورا در واقع نقش سخنگویی اخبار جنگ را داشت و سیاست گذاری و مسئولیت اطلاع رسانی در زمان عملیات ها و در زمان بین عملیات ها و وضعیت عادی را به عهده داشت.
در یک مقطع ستاد تبلیغات جنگ برای هدایت و برنامه ریزی در کل کشور و در مراکز استانها کمیته تبلیغات جنگ به مسئولیت استانداران و اعضایی که در مرکز بودند و به تبع آن درمراکز استانها تشکیل شد. در این مقطع می شود گفت تشکیل کمیته های تبلیغات جنگ مقدمه تشکیل شورای عالی پشتیبانی جنگ در مرکز و مراکز استانها شد. هر ساله کلیه مسئولان کمیته های پشتیبانی جنگ جلسات منظم با فرماندهان و مقامات کشور مثل رئیس جمهور، نخست وزیر، رئیس مجلس را داشتند تا هماهنگی های لازم صورت پذیرد. حتی برای ائمه جمعه تلاش می شد محورهایی مطرح کنند که منتج به ارتقاء روحیه مردم می شد و به آنها ابلاغ میگردید. مهمترین عنصر در این مقطع هماهنگی میان نهادهای درگیر جنگ بود.
ارتباط این ستاد با سایر نهادهای درگیر در جنگ چگونه برقرار می شد؟ آیا در جلسات شورای عالی دفاع بود؟
ببینید چند نهاد جدی در جنگ درکنار شورای عالی دفاع شکل گرفت. در واقع مقتضیات فرماندهی جنگ ایجاب می کرد تا ساماندهی تشکیلاتی در زمان جنگ به عنوان گام های تکمیلی و ترکیبی مسیر خود را طی کنند.
شورایعالی دفاع طبق قانون بالاترین نهاد تصمیم گیری، هدایت و مدیریت و فرماندهی جنگ را به عهده داشت. آیت الله خامنه ای و شهید چمران نمایندگان حضرت امام در روزهای نخست جنگ بودند. پس از شهادت مرحوم چمران، آقای هاشمی رفسنجانی به عنوان نماینده دیگر حضرت امام در شورایعالی دفاع مسئولیت پیدا کردند. دو رکن اصلی فرماندهی جنگ آیت الله خامنه ای به عنوان رئیس جمهور و رئیس شورایعالی دفاع بودند و آقای هاشمی رفسنجانی به عنوان فرمانده جنگ.
در ادوار مختلف نهادهای مهم دیگری در کنار شورایعالی دفاع شکل گرفت. مثل قرارگاه خاتم الانبیاء که سرفرماندهی قرارگاههای مختلف جبهه و جنگ بودند، قرارگاه مرکزی کربلا، قرارگاه نجف اشرف، قرارگاه حمزه سید الشهداء، قرارگاه رمضان. فرماندهی قرارگاه خاتم شخص جناب آقای هاشمی رفسنجانی بودند و ستاد تبلیغات جنگ هم عضو شورای اصلی بود که در تمام جلسات و در حین عملیات در اطاق فرماندهی جنگ حضور داشتند. چند نهاد مهم دیگر که بیشتر نقش پشتیبانی جنگ را داشتند. به مرور زمان تشکیل شدند مثل شورایعالی پشتیبانی جنگ که رئیس شورا آقای هاشمی رفسنجانی بودند و یک ستاد پشتیبانی جنگ داشت و دولت مسئولیت آنرا به عهده داشت. باز مسئولیت تبلیغات و هدایت و سیاست گذاری خبری به عهده ستاد تبلیغات جنگ بود. ستاد عالی پدافند کل کشور را داشتیم. مفاد کل پدافند که متشکل از فرماندهان ارشد سپاه و ارتش بود به فرماندهی آقای دکتر حسن روحانی که در واقع رئیس ستاد قرار گاه خاتم الانبیاء هم بود انجام وظیفه می نمود. مسئولیت تبلیغات و اخبار جنگ هم در این جا به ستاد تبلیغات جنگ محول شده بود. به صورت منظم در تمام جلسات رئیس ستاد ویا مسئولان ستاد در سطوح مختلف در جلسات شورایعالی دفاع، ستاد پشتیبانی جنگ، قرارگاه خاتم الانبیاء ، ستاد پدافند کل کشور برای سلسله هماهنگی های لازم شرکت می کردند و انجام وظیفه می کردند..
به عنوان اعضای ستاد تبلیغات جنگ با امام هم دیدار داشتید؟ به طور کلی ایشان انتظارات خود را از ستاد اعلام کرده بودند؟ مثلا در مورد خاصی خواسته بودند که تبلیغات ویژه ای انجام شود؟
در این بخش خاطرات فراوانی هست. همه ساله آقای دکتر خرازی قبل از برگزاری هفته دفاع مقدس از حضرت امام وقت می گرفتند و اعضای ستاد شرفیاب حضور ایشان می شدند. البته شخص آقای دکتر خرازی به صورت متناوب طی سال، خدمت حضرت امام می رسیدند و ایشان را در جریان امور می گذاشتند. خاطرات زیادی در آن هنگام هست که بسیاری از آنها شیرین و دلنشین است. مسائلی که مطرح می کردند و تاکیداتی که داشتند و روحیه ای که تزریق می کردند همه و همه فوق العاده درس آموز بود.
به یاد دارم که روزی خدمت حضرت امام رسیدیم با اعضای ستاد تبلیغات جنگ.ایشان فرمودند که چرا اینقدر تبلیغ می کنید که صدام پایش لب سقوط است؟ چرا تبلیغ می کنید که صدام آدم زبون است؟شما بایست برای مردم مشخص کنید که صدام آدم وحشی و خطرناکی است. اگر از دستش برآید به هیچ کس رحم نمی کند. ناموس ملت اسلام در معرض خطر است آنگاه که مردم احساس خطر کنند قیام و قعودشان مفهوم پیدا می کند. شما بایست واقعیت ها را برای مردم تشریح کنید. تنهایی ملت ایران، مظلومیت مردم ایران و در مقابلش دنیای استکبار که با ابزار و اهرم صدام حسین قصد دارند که با استقلال و امنیت مردم ایران مقابله کنند. جنگ امری جدی است اولویت سخت زندگی مردم باید محسوب شود
یا به یاد داریم که آقای دکتر خرازی به هنگامی که بحث جنگ شهرها مطرح بود خدمت حضرت امام برای کسب تکلیف رسیدند بیش از هجده استان کشور و شهرهای تابعه در تیر رس دشمن قرار داشت و همه این شهر ها با موشک های کوتاه و میان برد هدف قرار گرفته بود. بخشهای غیر نظامی جنگ و یا به قولی civil بر خلاف همه کنوانسیون های جنگ هدف حملات وحشیانه قرار داشت. حضرت امام در مقابله به مثل مقاومت می کردند تا اینکه این بحث در فرماندهی جنگ آیت الله خامنه ای، آقای هاشمی به صورت جدی مطرح شده بود که یک اقدام بازدارنده بایست صورت بگیرد. با استدلال آیه شریفه" الشهر الحرام بالشهر الحرام والحرمات قصاص فمن اعتدی علیکم فاعتدوا علیه بمثل". با این استدلال حضرت امام قانع شدند مشروط به اینکه ایران شروع کننده نباشد . دستگاه تبلیغاتی و جنگ روانی چند روز به مردم آن مناطق اطلاع رسانی کنند که ایران حق خود می داند مقابله به مثل کند. توپ های دور برد ارتش اطلاعیه ها و اعلامیه هایی به زبان عربی، کردی به روی شهرهای هدف بریزند و مردم را از حملات ایران مطلع کنند .بنابراین ایشان به صورت مشروط موافقت فرمودند.
آن شب حمله موشکی ایران به بغداد و به بانک رافدین. شب عجیبی بود که خدمت امام، حضرت آیت الله خامنه ای و جناب آقای هاشمی رفسنجانی لحظه به لحظه گزارشات را منتقل می کردیم. امام و آقای خامنه ای خیلی نگران اطلاع رسانی به مردم بودند.
وقتی مطلع شدیم که رادیو ایران با موج های مختلف به شهر های مختلف داخلی عراق این پیام را منتقل کرده است و سیل مهاجرت از شهر ها شروع شده بود و مطمئن شدیم یگان موشکی و نیروی هوایی جمهوری اسلامی وارد مرحله عملیات شدند.
آیا مکانیسم خاصی برای رساندن پیامها و تحلیلهای امام به جبهه جهت تقویت روحیه رزمنگان برقرار بود؟
-حضرت امام خودشان فرای رسانه ها عمل می کردند. به واقع هوشمندی ایشان خود به خود بک رسانه فراگیر با برد جهانی بود.وقتی سخن می گفتند و یا بیانیه و اطلاعیه هایی صادر می فرمودند شعاع تاثیر گذاری آن بسیار گسترده ترو عمیق تر از آنی بود که بتوانیم روی آن کار کنیم. کلام و بیان و سخن ایشان نه تنها در جبهه های جنگ شنیده می شد بلکه کوچه پس کوچه های لبنان سرزمین تفتیده در خون فلسطین و ارتفاعات صعب العبور افغانستان به هنگام اشغال ارتش سرخ را از خود متاثر می ساخت. امام به هنگام جنگ یک هدف را دنبال می فرمودند و آن اینکه جنگ در اولویت امور است. در همه سخنان و بیاناتشان این نکته به عنوان هدف کلی و اصلی مورد نظرشان بود.سحر سخن امام اعجاز می آفرید. مردم را چنان بسیج می کرد که هیچگاه و هیچکس توان این تاثیر گذاری را نداشت.
چرا بسیاری از اعضای ستاد از خبرگزاری ایرنا بودند؟ آیا رابطه شما با عمویتان( کمال خرازی مدیرعامل وقت خبرگزاری ایرنا) در این قضیه موثر بود؟
-آقای دکتر خرازی مسئولیت داشتند مسئولیت نخست ایشان رئیس خبرگزاری ایرنا بود. آن روزها ایرنا خیلی اهمیت داشت چون وضع نظام اطلاع رسانی و خبری وضعیت رسانه امروز کشور نبود. ایرنا همچون رسانه ملی درکشور انجام وظیفه می کردند صدا و سیما و خبرگزاری جمهوری اسلامی دارای موقعیت ممتاز بود. از لحاظ تشکیلاتی به وزارت ارشاد وابسته بود ولی مسئول آن می بایست به توشیح و موافقت رئیس جمهور منصوب شود.
به هنگام وقوع جنگ در شهریور 59 آقای دکتر کمال خرازی مسئولیت ایرنا را به عهده داشت در نخستین جلسه شورایعالی دفاع ظاهراً به پیشنهاد حضرت آیت الله خامنه ای، آقای خرازی مسئول ستاد تبلیغات جنگ هم شدند. ایشان دارای یک شخصیت معتبر و معتمد درنظام بوند و این مسئولیت مهم به ایشان واگذار شد.
در سال نخست جنگ ستاد تبلیغات در خبرگزاری تشکیل شده بود و از سال های بعد که به عنوان یک نهاد کاملاً مستقل با وظایف تشکیلاتی و حتی امکانات فیزیکی متفاوت ماموریت خود را دنبال می کرد. بحث عمده ای از نیروی جبهه ای جنگ توسط ایرنا و واحد مرکزی خبر تامین می شد. طبیعی بود که آقای خرازی به دلیل آنکه مسئولیت خبرگزاری را هم داشت، همه توان و ظرفیت موجود را در موضوع جنگ به کار گرفتند
رابطه من با دکتر خرازی رابطه شاگری و استادی رابطه کارمندی و مدیری و رابطه مریدی و مرادی بود. به دلیل خویشاوندی من اکراه دارم به فضائل و ویژگی ها و شخصیت ممتاز ایشان بپردازم. اخلاص، ایثار، جنگ باوری، دلدادگی به نیروهای رزمنده، ساده زیستی از صفات ایشان بوده و هست هرچه ما یادگرفتیم و آموختیم از آفاق و انفس ایشان است.
برنامه ریزی ستاد تبلیغات جنگ بیشتر برای خط مقدم بود یا برای پشت جبهه و داخل کشور هم برنامه ریزی داشت؟
-قبلا هم توضیح دادم ستاد مسئولیت در جبهه، پشت جبهه، سراسر کشور و کارهای و یک سلسله اقدامات بین المللی داشت که در مجموع با کلیه نهادها و سازمان های مختلف هماهنگی های اصلی را انجام می داد.
آقای خرازی ارتباط ستاد تبلیغات با سایر بخش های رسانهای کشور اعم از صدا وسیما روزنامهها و... چه طور برقرار می شد؟آیا جلسات منظمی با اصحاب و مدیران رسانه داشتید یا ازکانال وزارت ارشاد بیشتر عمل می شد؟
-مباحث روزانه با اصحاب رسانه و رسانه ملی داشتیم و جلسات هماهنگی منظمی هم به صورت نوبه ای با اصحاب رسانه داشتیم.
ارتباط ستاد با حوزه سینما چگونه بر قرارمی شد؟ آیا سفارش ساخت فیلم به مجموعه سینمایی کشور می دادید؟یا نظر مرجحی درباره فیلمهای تولید شده داشت؟
-یک سری اقدامات تولیدی در زمان جنگ و پس از جنگ انجام گرفت. در ستاد بخش هنری داشتیم. ستاد امکانات مجزای خاص نداشت ولی یکی از اهداف ستاد هدایت تولیدات هنری و تولید محصولات هنری با انگیزه جنگ از اولویت جدی برخوردار بود. این تولیدات هنری شامل ادبیات منظوم در راستای دفاع مقدس، موسیقی و سینمای دفاع مقدس است که البته هرکدام نیازمند واکاوی و نقد اساسی و جدی است. در بحث سینمای دفاع مقدس، به صورت مستقیم بنیاد فارابی، معاونت سینمایی و هنری ارشاد و صدا و سیما و حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی تلاش های عمده و وافری در این راستا انجام دادند. در خود ستاد تبلیغات جنگ ما یک گروه ویژه چهل شاهد درست کردیم که پا به پای رزمندگان برای ثبت وقایع لحظه ای به خطوط مقدم جبهه می رفتند. اسناد و آثاری که این گروه چهل شاهد که جمع زیادی از آن ها هم به شهادت رسیدند از خود باقی گذاشتند از سرمایه هایی اساسی و ماندگار دوران دفاع مقدس است.
آیا ستاد تبلیغات از حق ویژهای برای کنترل اخبار وتولیدات فرهنگی بخوردار بود؟ مانند حقی که الان شورای عالی امنیت برای کنترل رسانهها برخوردار است؟
علت تشکیل ستاد تبلیغات جنگ سیاست گذاری و کنترل تولیدات خبری، تبلیغی و هنری در رابطه با جنگ بود. آنچه ستاد تبلیغات جنگ در اختیار داشت بسیار بسیار بیشتر از آنی است که الان وجود دارد.منتهی فضای سیاسی جامعه امروز با جامعه آنروز متفاوت بود. همه رسانه ها سعی می کردند در مقوله جنگ و حماسه دفاع مقدس خودشان را از قافله ایثار و اخلاص ملت ایران عقب تر نبینند و جنگ و دفاع یک پدیده ارزشی در ذهن آحاد ملت ایران بود.
اگر مایلید ماجرای جلوگیری از توزیع روزنامه رسالت را در جبههها بفرمایید؟ آیا مطالب این روزنامه باعث تضعیف روحیه رزمندگان بود یا تشت و اختلافی که با توزیع این روزنامه به نظر می رسید در میان مسئولان وجود دارد؟
ببینید ماجرای روزنامه رسالت یک ماجرای متفاوتی است. اینکه امروز پس از قریب بیست و چهار یا پنج سال از آن وقایع میگذرد بخواهیم آسیب شناسی کنیم کار بدی نیست ولی مستلزم واقع بینی و واقع گویی علیرغم اختلاف اساسی است. من نسبت به هیئت و گروههایی که نخستین بارروزنامه رسالت را راه اندازی کردند احترام قائل هستم.همه آنها از حواریون امام و از چهره های انقلابی بودند.حتی آقای مرتضی نبوی، احمد توکلی، عسگر اولادی و مرحوم اقای آذری قمی انسان های شناخته شده و از کسانی بودند که نسبت به حماسه دفاع مقدس ملت ایران باور داشتند.
آنها مخالفتی با دفاع مقدس نداشتند . آنها مخالف سیاست های دولت مهندس موسوی بودند. باز هم عرض کنم روزنامه رسالت فارغ از دیدگاهی که داشت و تلقی و طرز فکر خودش در نحوه اداره مملکت یا پاسداری از باورهای فقه سنتی مخالف نیست به نظریه های نوین و پویا، این روزنامه یک پدیده جدی در عرصه مطبوعات در آن دوران محدودیت ها بود. مطبوعات محدود و کم ظرفیت بودند. این خود به خود اقدام احسن و جالبی بود که عده ای دیدگاهها و نظرات خودشان را در مصاف یک حرکت دموکراتیک عرضه نمایند. اتفاقاً من علیرغم اختلاف فکری که با برخی از دوستان روزنامه رسالت داشته و دارم ولی از جریان مطبوعاتی روزنامه رسالت کاملاً خوشنود بودم. نبایست مخالفت مردان روزنامه رسالت را با دولت را به معنای مخالفت با نظام و یا حماسه دفاع مقدس مترادف بدانیم.
آن روزها اختلافات فکری جبهه چپ، سنتی راست، خط سوم تازه شکل گرفته بود. بحث شکل گیری مجمع روحانیون مبارز در مقابل جامعه روحانیت مبارز تهران هم یک بحث عمده بود و اختلافات فکری زیادی در برداشت و مدیریت دولت دوم مهندس موسوی آمیخته با یک سلسله اختلافات فکری و سیاسی شده بود. اینها حاملان نظریه اقتصاد باز بودند. مخالف مسدود سازی بودند و در باب مسائل سیاسی-فرهنگی و سیاست خارجی اختلافات و یا هم پوشانی هم در برخی زمینه ها داشتند. حضرت امام علیرغم حمایت از تکثر سیاسی و فکری، مخالف انتقال اختلافات فکری، سیاسی به جبهه ها بودند که این نکته مهم و پسندیده ایست . جبهه ها و پشت جبهه ها جای اختلافات و منازعات فکری نبوده و نیست. دفاع مقدس ورای بازیهای سیاسی بایست تعریف می شد.
آقای دکتر تبلیغات نقش بسیار مهمی در جنگ ها بازی می نماید تا حدی که برخی کارشناسان اعتقاد دارند طرفی در یک جنگ پیروز است که بتواند افکار عمومی را به سمت خود جلب نماید. با توجه به این اهمیت این موضوع صدام و عراق تا مدت ها توانستند با امکانات تبلیغاتی وسیع و پردامنه، افکار عمومی کشورهای عربی و بین المللی را تحت تأثیر قرار دهند و اهداف تجاوزکارانه خود را پنهان نگه دارند. حال برخی پرسشهای انتقادی مطرح است.
مثلا عوامل موفقیت عراقیها در بحث تبلیغات جنگ چه بود؟ چرا ما نتوانستیم به خوبی از تبلیغات و رسانه های جمعی، مواضع دفاعی خود ر آن طور که باید به گوش جهانیان برسانیم؟ آیا شرایط اجتماعی - سیاسی دوران انقلاب عامل اساسی ضعف ما در تبلیغات دوران دفاع مقدس نبود؟ آیا مسئولان جمهوری اسلامی ایران با دستگاه تبلیغاتی مدرن مخالف بودند؟ آیا اصولاً تبلیغات می توانست نقش کارآ و مثبتی را در دوران جنگ به نفع ما ایفا کند و در خلال درگیری های نظامی، نقش همسویی ابرقدرت ها با دولت عراق، به ویژه همکاری خبری امریکا ومتحدانش با عراق در تبلیغات منفی بین المللی علیه ما چگونه بود؟
-سئوال مهمی مطرح کردید. تبلیغات نقش مهمی در سرشت و سرنوشت کشورها، ملت ها دارد. اینکه ماشین تبلیغاتی صدام قوی تر بود این هم قابل فهم است.البته ما باور داشتیم و داریم نظام از مجموعه امکانات خود برای سرنوشت جنگ به صورت نسبی برخوردار بود. قبل از پاسخ به این پرسش مهم بایست یک ارزیابی از موقعیت منطقه و جهانی خود و طرف مقابل داشته باشیم.جهان عرب و دنیای سلطه و امپریالیسم خبری در ماجرای جنگ ایران و عراق بی طرف نبودند بلکه کلیه امکانات لجستیک، نظامی، سیاسی و تبلیغاتی ایشان در خدمت اهداف صدام حسین بود. اتحاد جماهیر شوروی از صدام حمایت می کرد .ایالات متحده، فرانسه، آلمان، انگلستان و هم دولت های عرب منطقه از رژیم بعثی عراق در برابر ایران حمایت می کردند.البته روزی روزگاری بایست به علت و چیستی و چرای این حمایت ها پرداخته شود.
انقلاب اسلامی پدیده یک جنبش و حرکت رهایی بخش بود. انقلاب اسلامی در ایران پایان حاکمیت نظام سلطه در ایران بود. استیلای استقلال ملت ایران به منزله کوتاه کردن دستان خارجیان در ایران بود. لذا ایران به صورت ماهوی خود پدیده بود. پدیده ها دارای ارزش ها و منش های خاص خود هستند و پدیده ها نبایست عادی تلقی شوند.انقلاب اسلامی در واقع ظهور جنبش های مردمی و منجی گر در دنیای اسلام بوده است. انصافاً مسلمانان و شیعیان در مصاف با همین پدیده ها خودشان تبدیل به پدیده شدند. مقاومت لبنان و حرکت محرومین، انتفاضه فلسطین و جهاد در افغانستان، همه از فرزندان مقاومت و حماسه دفاع مقدس ملت ایران هستند.
ایران برخون مردم لبنان، سرزمین مردم فلسطین و جهاد در افغانستان معامله نکرد و نخواست مذاکره و معامله کند. امام خمینی مظهر و سمبل حفظ ارزش ها بودند. اگرچه جنگ میان دو کشور یعنی ایران و عراق است ولی به اذعان و اعتراف خود غرب اعم از امریکا و اروپا ایران یک سوی جبهه بود و غرب و شرق و دنیای عرب و صدام یک جبهه دیگر در مقابل ایران بودند.
فقط ماشین جنگی عراق مجهز به حمایت و لطف بی پایان غرب، امریکا-اروپا و شوروی نبود بلکه عملیات روانی، جنگ تبلیغاتی و امکانات فنی رسانه ای گسترده همه و همه در خدمت عراق بود. ما عملیات می کردیم پیروز می شدیم، اسیر می گرفتیم، غنیمت می گرفتیم نتیجه را وارونه جلوه می دادند. عراق از سلاح های میکروبی و شیمیایی استفاده می کرد دو پهلو خبرش را درز می دادند. از پارادوکس ها و تناقضات خبری و تبلیغاتی جنگ می توان صدها وجیزه و رساله ملی بیرون آورد و صد تاسف که بدان پرداخته نشده است. همه جهان استکبار به دنبال توقف یا مهار طوفان انقلاب اسلامی بودند. درب های خودشان را به روی ایران بسته بودند در حالیکه همه امکانات و درب های جهان به روی صدام حسین باز بود. من قبول دارم که دولتمردان ایران به دلیل فقد امکانات، به دلیل عدم روابط گسترده در جهان، شاید آنگونه که بایست حرفه ای عمل نکردند ولی به دو نکته توجه کنید فضای مجازی و قلب تپنده دنیای اسلام و مردم علیرغم همه امکانات و ظرفیت سازی دنیای سلطه در اختیار انقلاب اسلامی و ایران بود و نکته دوم مجموعه اعترافات قدرتهای غربی به ویژه امریکا پس از اشغال کویت توسط صدام حسین و رجعت و بازگشت اعراب از صدام حسین پاسخ قانع کننده ای است برای این پرسش که چیستی و چرایی دفاع آنها از صدام حسین چه بوده است. این نکته قابل بحث است
اگر ایران در لبنان و فلسطین یا افغانستان کوتاه می آمد شاید مسائل بگونه دیگری دنبال می شد. ولی این را بایست دانست که آقایی هزینه دارد.استقلال هزینه دارد. استغنا هزینه دارد.
- در زمان جنگ از فرهنگ گفتمان دینی حاکم بر نظام و جامعه سیاسی به بهترین نحو ممکن استفاده شد از جمله مفهوم شهادت یا ایام مذهبی . خیلی جالب است که نام بسیاری از عملیاتهای نظامی ایرانیان وحتی رستههای نظامی نام شخصیتها یا مناسبتهای مذهبی بود مانند عملیات رمضان،گردان کمیل و... آیا برنامه ریزی خاصی برای استفاده از این مفاهیم ومشابه آنها در ستاد تبلیغات وجود داشت یا اصلا چه مقدار برنامه ریزی شده بود؟
-رهبری امام خمینی و ماهیت انقلاب اسلامی به احیای هویت شیعی و عرفانی به ما ایرانیان کمک شایانی کرد.ادبیات گفتاری و نوشتاری امام (ره) خود سرفصل عینیت یافتن و پیدایش پدیده ها در احیای هویت دینی، قلم امام آمیخته با عرفان نظری بود. امام معمار طریقت عرفانی شدند و آن همه معارف و ارزش های صدر اسلام مجدداً بازخوانی شده بودند. فرهنگ عاشورا، نهضت کربلا، واژه های حرکت علوی همه یک گفتمان غریبی را در جامعه به وجود آورده بود.ایران، جبهه و پشت جبهه رنگ و بوی فضیلت های فراموش شده دوران مظلومین آل الله و اهل بیت را داشت. لذا مقدسات و ارزشها در فرهنگ عامه و روزمره مردم تاثیر فوق العاده پیدا کردند. تاریخ شیعه و تاریخ همه جنبش ها و حرکت های شیعی، حوادث کربلا و واقعه عاشورا، صحابه رسول الله و ائمه هدی در این گفتمان یعنی بازخوانی مجدد تاریخ یعنی رجعت و بازگشت به هویت ها و ارزش های فراموش شده که در آن روحیه نوستالژیک جامعه به اوج رسیده بود به عنوان فرهنگ غالب خود نمایی می کرد.
جناب خرازی با وجود عملکرد نسبتا موفق در عرصه داخلی اما در عرصه خارجی محدودیت های فراوانی برای تبلیغات وجود داشت. اکثر رسانههای بزرگ دنیا علیه ایران موضع داشتند وبه تعبیری کانال ارتباطی موثری برای ارتباط با افکار عمومی جهان وجود نداشت. برای رفع این خلاء ستاد تبلیغات چه می کرد؟
رسانه های مهم بین المللی در کنترل نظام خبری سلطه هستند. نمی شود انتظار استقلال محض از آنها داشت.قبلا هم توضیح دادم به هنگام عملیات های رزمندگان اسلام، خبرنگاران خارجی می آمدند و گزارش های جالبی تهیه میکردند ولی وقتی به اطاق خبر آن رسانه می رفت شکل و قیافه خبر متفاوت میشد و قلب واقعیت ها آشکارا خودش را نشان میداد. اطاق فکری خبری جهان سر سازگاری با توفیقات ایران به عنوان پیشقراول استقلال خواهی دنیای اسلام نداشت.
آیا نقش خاصی هم برای دستگاه سیاست خارجی کشور در برطرف کردن این خلاء تبلیغاتی تعریف شده بود؟
تلاش های خوبی در دستگاه سیاست خارجی صورت می گرفت ولی مطلوب نبود.همانگونه که امروز بایست نسبت به حقوق ایران و موضوع قرار داد 1975جدی تر و مصمم تر گام بردارد.
یک نکته جالب در دستگاه تبلیغاتی عراق این بود که برای حفظ انگیزه جنگ در بین نظامیان عراقی، آشکارا تاریخ و وقایع جنگ و دستاوردهای سپاهیان اسلام را تحریف میکرد. صدام برای لغو قرارداد صلح 1975 الجزایر اعلام کرد در آن زمان، عراق در موضع ضعف قرار داشته؛ بنابراین، قرارداد صلح بر آن تحمیل شده است یا برای آغاز حمله به ایران و قلب ماهیت جنگ، از توطئه مشترک اسرائیل، امریکا و ایران خبر داد و برای آن که نظامیان و مردم مسلمان و شیعه مذهب عراق را به جنگ تشویق کند چاره ای نداشت، جز آن که به جنگ جنبه عربی - فارسی بدهد و ایرانیان یا فارس ها را همان مجوس های قدیم بخواند و جنگ را انتقام تاریخی فارس ها از نبرد پیروزمندانه قادسیه اول عرب ها به رهبری سعدبن ابی وقاص بخواند. به همین منظور، دستگاه تبلیغاتی عراق فیلمی به نام قادسیه تهیه کرد و بدین ترتیب، عملاً به تحریف تاریخ و انحراف افکار عمومی مردم عراق اقدام کرد. عکس العمل شما در ستاد تبلیغات چه بود؟ ایا برای افکار عمومی در عراق هم برنامه ریزی داشتید؟
صدام قصد داشت که درچند مسیر ماهیت های متفاوتی از خود نشان دهد. در بین اعراب ناسیونالیسم عربی را ترویج کند و با همین استراتژی هویت عربی و قومیت گرایی عربی را مهیج سازد. دربرابر غربیان خودش را اوانگارد و سپر دفاعی در برابر عظمت و قدرت انقلاب اسلامی نشان دهد. درمناسبات داخلی خودش را صلاح الدین ایوبی جلوه دهد. سپاه هشتم عراق سپاه عملیات روانی بود اینگونه ترسیم کرده بود ولی شاهنامه آخرش خوش است.آنهمه جنایت و توطئه آنهمه گرفتاری برای ملت های منطقه نتیجه اش روشن شدن ذهن مردم و مظلومیت ملت ایران و حقانیت جمهوری اسلامی ایران است.
چهارشنبه 3 شهريور 1389 3:13
آخرين تاريخ بازديد : چهارشنبه 16 آبان 1403 3:58:54