1- پس از پایان دوره آقای هاشمی، آقای خاتمی با رای بالا و محبوبیت گسترده در میان مردم گفتمان جدیدی را در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران مطرح کرد. به عنوان مقدمه در خصوص سیاست خارجی آن دوره توضیح دهید تا وارد بحث بشویم.
سیاست خارجی دولت جناب آقای خاتمی بر تعامل سازنده، گفت و گو و صلح بر مبنای عدالت در چارچوب اصول غیر قابل تغییر انقلاب اسلامی یعنی عدم گرایش به شرق و غرب و ظلم ستیزی و عدم ظلم پذیری استوار بود. در دوران آقای خاتمی، تلاش می شد که تجربه دموکراسی دینی به عنوان یک سیستم حکومتی که بر مبنای قوانین الهی تنظیم شده و در عین حال مورد حمایت اکثریت مردم است به دنیا معرفی شود. می خواستیم به دنیا نشان دهیم که تلفیق دین و دولت به همراه حمایت عامه مردم عملی است. از این طریق می خواستیم الگو سازی کنیم. اتفاقا امریکائیها و صهیونیست ها درست در همین نقطه بود که تمام تلاششان را برای خنثی سازی قرار دادند ما می گفتیم که صاحب حرف و نظر هستیم و آماده ایم با پشتوانه غنی ملی و اسلامی خود که در فرهنگ و تمدن ملی و دینیمان تجلی می یابد برای تعامل سازنده با جهان وارد عمل شویم. بر این نکته تاکید داشتیم که تنها راه فائق آمدن بر مشکلات بشر، گفت و گوی تمدن هاست. این موضع به دو دلیل مورد اقبال جهانی نیز قرار گرفت. اول اینکه این حرف جدید بود و در مقابل برخورد تمدن ها که از سوی برخی نظریه پردازان غربی مطرح شده بود قرار داشت یعنی در حالی که از دید برخی برخورد و منازعه چاره کار بود، ما صحبت از گفت و گو و تضارب اراء و بهره برداری از تجارب یکدیگر برای فائق آمدن بر مشکلات می کردیم. دلیل دوم این بود که ادبیات مورد استفاده ما ادبیاتی بود که مورد پذیرش اکثر مردم جهان بود و از آن تنفر و رعب و وحشت بیرون نمی آمد. در عین اینکه ما بر اصول خود تکیه می کردیم و حرف های خودمان را می زدیم و پیام انقلاب را می رساندیم، از ادبیاتی استفاده می کردیم که دشمن به راحتی نمی توانست به آن خدشه وارد کند و آن را تخطئه کند.
2- بعد از اشغال سفارت آمریکا و قطع رابطه میان تهران و واشنگتن همواره امکان برقراری مجدد رابطه میان دو کشور مطرح شده است. در دوره آقای خاتمی چه قدر نیاز به برقراری رابطه میان دو کشور احساس میشد؟
در دوره آقای خاتمی هیچگاه نیاز به برقراری رابطه با امریکا چه در خفا و چه در علن اعلام نشد.سیاست خارجی دولت آقای خاتمی همواره با عزت همراه بود. هرجایی هم که با امریکائیها چه در ارتباط با موضوع عراق یا افغانستان گفت و گو می کردیم، طرز برخوردمان همیشه عزتمند بود یعنی طرف امریکایی متوجه می شد که ما از سر نیاز با آنها گفت و گو نمی کنیم. ما نه پیام تبریک می دادیم و نه خواستار گفت و گو و مناظره بودیم. حرف ما این بود که باید در روابطمان تنش زدایی کنیم و نگذاریم تضییقات علیه ملت ایران نهادینه شود. البته بحث رابطه میان دو کشور چه در زمان مرحوم امام و چه در زمان مقام معظم رهبری هیچگاه به عنوان خط قرمز مطرح نبوده و ما همیشه گفته ایم که در شرایط برابر و در فضایی که زور و تهدید برآن حاکم نباشد حاضریم گفت و گو کنیم و رابطه داشته باشیم. اتفاقا در زمان وزارت دکتر خرازی تکیه ما بر قید شرایط برابر در مذاکره و برقراری رابطه کاملا مشهود بود.
3- یکی از مسائلی که بعد از روی کار آمدن آقای خاتمی در جامعه مطرح بود ایجاد ارتباط توسط رییسجمهور جدید بود. آیا چنین احساسی در درون دولت خصوصا دستگاه سیاست خارجی نیز وجود داشت؟
جناب آقای خاتمی به دلیل شخصیت کاریزماتیکی که دارند بسیار در طرف مقابل تاثیر مثبت می گذارند. به همین دلیل بسیاری از رهبران کشورها، اندیشمندان، محققین، دانشگاهی ها ، دانشجو ها و حتی مردم عادی نه تنها در ایران بلکه در سایر نقاط جهان که ایشان بازدید داشتند مجذوب ایشان می شدند بر این اساس در دوران آقای خاتمی، ایشان رابطه نزدیک و شخصی با برخی رهبران کشورها داشته که طبیعتا دستگاه سیاست خارجی نیز از این موضوع بهره برداری بهینه می کرد.
4- هنگامی که آقای خاتمی به سازمان ملل رفته بود احتمال دیدار ایشان با کلینتون مطرح شد. اما گویا در آخرین لحظات به رییس جمهور وقت توصیه شد که از این کار پرهیز کند این موضوع تا چه حدی صحت دارد؟
تا آنجایی که من می دانم این موضوع به صورتی که مطرح می شود که توصیه ای صورت گرفته باشد که ملاقاتی صورت نگیردنبود. این موضوع از قبل مطرح بود که در زمان سفرهای آقای خاتمی به نیویورک کلینتون نیز حضور خواهد داشت و این امکان وجود داشت که امریکائیها به نحوی آقای خاتمی را در برابر عمل انجام شده قرار دهند.بنابراین از قبل این فکر مطرح بود که نباید با این وضعیت روبرو شویم. از طرفی آقای خاتمی اعتقاد داشت که صرف یک خوش و بش کوتاه با رئیس جمهور امریکا د رحالی که سیاست های امریکا علیه ایران کماکان ادامه خواهد داشت دردی را دوا نمی کند. لذا ایشان دنبال چنین حرکاتی نبود.
5- نگاه شخص آقای خاتمی به رابطه ایران و آمریکا چگونه بود؟
قبلا تا حدودی به این سوال پاسخ دادم. آقای خاتمی اعتقاد داشت که قبل از برقراری رابطه باید دیوار بی اعتمادی بین دو کشور فرو ریزد. ایشان به کار ریشه ای اعتقاد داشت و بر این نظر بود که صرف یک کار سمبلیک و یا بدون ریشه ممکن است اثر مقطعی داشته باشد ولی درمان درد روابط تلخ دو کشور نیست. بر این اساس بود که ایشان می گفت امریکا باید تغییر مسیر داده و نوع نگاهش به ایران و نوع تعاملش با ما تغییر کند. از دید ایشان، دولت آمریکا یا نمیخواست و یا نمیتوانست این تغییر را در سیاست خود نسبت به ایران ایجاد کند. خوب سیاست داخلی آمریکا و لابی صهیونیستی وحزب رقیب نیز در این تصمیم دولت بیتأثیر نبودند. ایشان میگفت ابتدا باید بیاعتمادی به دو کشور، را کاهش دهیم و سپس در فضایی برابر و غیر خصمانه طرفین گفتگو کنند. با توجه به پیچیدگی موضوع و همچنین تأثیرپذ یری دولت آمریکا نسبت به لابی ضد ایرانی، ایشان تعجیلی به این کار نداشت و معتقد بود باید کار برمبنای اصول و به آرامی پیش رود.
6- گفته میشد دولت اصلاحات تابوی مذاکره با آمریکا را خواهد شکست. چه عواملی موجب شد که این اتفاق نیفتد؟
از این نوع گفتهها زیاد بود. شاید عدهای نوع برخود باز و صریح آقای خاتمی را مساوی با تابوشکنی مذاکره با آمریکا می دانستند ولی همانطور که اشاره کردم ایشان معتقد بود که درباره رابطه با امریکا کار اصولی و بادوام شود و به دلیل اینکه شرایط آن فراهم نشد این اتفاق نیفتاد.
7- آیا در دوران آقای خاتمی پیام خاصی (چه به صورت محرمانه و چه غیرمحرمانه) از طرف مقابل ارسال شد؟ واکنش دولت وقت به این پیامها چه بوده است؟
کانال ارتباط رسمی ما و آمریکائیها سفارت سوئیس در تهران بود. در دوران آقای خاتمی، بارها پیامهایی از دو طرف از این طریق ردوبدل شد. البته بیشتر پیامها ابتدا از سوی آمر یکا میآمد و ما به آنها پاسخ میدادیم. در چند مورد نیز ما مبتکر پیام بودیم که آمریکاییها پاسخ دادند. البته کانالهایی غیراز سوئیس وجود داشت که در برخی موارد فعال بودند. مثلاً رهبران برخی کشورهای منطقه بعضی اوقات حامل پیام آمریکائیها بودند.
8- همواره کانالهایی به صورت غیررسمی در تمام سالهای پس از پیروزی انقلاب برای از سرگیری روابط دو کشور تلاش کردهاند. در دوره آقای خاتمی این کانالها چه نقشی داشتهاند؟
این کانالهای غیررسمی در زمان آقای خاتمی نیز وجود داشتند و نقش آنها تفاوت چندانی با دوران قبل از ایشان نداشت. البته این کانالهای غیررسمی در دوران آقای خاتمی همانند گذشته چندان قابل اعتماد و اعتنا نبودند و مشخص نبود که مطالبی که منعکس میکنند واقعیت داشته باشد.
9- آیا در وزارت خارجه دولت آقای خاتمی کارگروه خاصی برای برقراری رابطه با آمریکا تشکیل شده بود؟
کارگروه خاصی در این زمینه تشکیل نشد ولی به دلیل حضور 8 ساله آقای دکتر خراز ی در نیویورک و اشراف ایشان برمسائل آمریکا، طبیعتاً موضوع آمریکا یکی از مسائلی بود که مورد توجه خاص وزارت خارجه در دوران آقای خاتمی بود. تحولات آمریکا به طور روزانه در بالاترین سطح وزارت خارجه مورد بررسی قرار میگرفت و گزارشات لازم برای مسئولین بالای نظام تهیه و ارسال میشد. به دلیل حساسیت موضوع آمریکا، هر نوع ابتکار و اقدامی پس از تأئید مقامات ذیربط صورت میگرفت.
10- در دوره آلبرایت گفتمان سیاست خارجی آمریکا نسبت به ایران تغییراتی کرد و حتی پیامهایی برای ایجاد روابط ارسال شد. این تغییر فاز در سیاست خارجی آمریکا در آن دوران را چگونه ارزیابی میکنید؟
این صحبت شما تا حدودی صحیح است. در دوره آلبرایت لحن مقامات آمریکایی نسبت به ایران تغییر کرد ولی مقامات آمریکایی حاضر نبودند تغییر ی در سیاست خود نسبت به ایران بدهند. شاید آنها فکر میکردند که با این تغییر لحن مقامات کشورمان ذوق زده میشوند و از خواستههای خود کوتاه میآیند. البته واقعیت این است که سیاست خارجی دولت آقای خاتمی زمینه تغییر در سیاست بسیاری از کشورها را در قبال ایران فراهم کرد. شما رابطه ما و کشورهای اروپایی را در آن دوران درنظر بگیرید. یا وضعیت روابط ما با کشورهای همسایه را در آن زمان ببینید. آمریکائیها نیز میخواستند از قافله عقب نمانند و تغییر لحن دادند ولی به دلیل شرایط حاکم بر روابط دو کشور و تاریخ پرفراز و نشیب روابط ایران و آمریکا، طبیعی بود که ما بیش از تغییر لحن را میخواستیم که دولت وقت آمریکا یا نخواست و یا نتوانست به این موضوع تن در دهد.
11- آیا افرادی مانند هوشنگ امیراحمدی در آن دوره نیز برای برقراری رابطه میان دو کشور تلاش میکردند؟
در تاریخ 30 ساله روابط دو کشور، افراد مختلفی از طرف آمریکائیها پیغام میآوردند. این موضوع در دوران آقای خاتمی نیز صادق بود. البته به دلیل اینکه هیچ وقت نمیتوان به اصیل بودن این پیامها اطمینان کرد، ما نیز چندان این کانالها را جدی نمیگرفتیم.
12- در دوره آقای خاتمی هر گاه سخن از برقراری رابطه میان دو کشور از سوی دولتمردان به میان میآمد با انتقادات شدیدی در میان قشر مذهبی مواجه میشد. در حالی که این مساله در دوره فعلی مکررا مطرح میشود اما همان طیف واکنشی به آن صورت نشان نمیدهند. علت این مساله را چه میدانید؟
شرایط دوره فعلی با شرایط دوره آقای خاتمی متفاوت است. الآن بسیاری از کارها میشود که یک دهم آن در دوران آقای خاتمی عملی نبود. شاید دلیلش این باشد که همان افرادی که آن زمان انتقاد میکر دند و الان سکوت، فکر میکنند که کارهایی که در حال حاضر میشود با تأئید مقامات عالیه نظام است. درحالی که در آن دوران آقای خاتمی و آقای دکتر خرازی تأکید داشتند که مسائل حساس سیاست خارجی به ویژه مسائل مربوط به آمریکا بدون نظر رهبری انجام نشود. مثالهای زیادی دراین مورد وجود دارد که به دلیل اطاله کلام از طرح آن خودداری میکنم.