ماجرای حق و قدرت

رویارویی 3 دهه میان ایران و امریکا رویارویی حق و قدرت بوده است، نمی توان مطمئن بود با تحول جدید در ایالات متحده امریکا، مسائل و عناصر جدی در اختلافات میان دو کشور بزودی قابل حل باشند. 30 سال اختلاف در مبانی فکری و ایدئولوژیک، دو کشور را از یکدیگر دور ساخته است برخی از مشکلات میان دو کشور ماهیت استراتژیک پیدا کرده اند و بر پیچیدگی مناسبات دو کشور افزوده است. دو کشور هزینه های سنگینی در قبال روندهای موجود پرداخته اند. ایا می توان در مناسبات میان دو کشور روند موجود را متوقف ساخت و طرحی نو درانداخت؟پاسخ به این پرسش نیازمند بازخوانی مجدد
روابط دو کشور و درک واقعیت های تاریخی است.جمهوری اسلامی ایران از بدو تاسیس تجربه دردناکی از چالش ها و تنش های 8دولت دموکرات و جمهوریخواه ایالات متحده را در پرونده روابط خارجی خود دارد.برخی از چالش ها و تنش ها تبدیل به معضلات و موانعی که بعضا نهادینه هم شده اند که ریشه های تاریخی هم پیدا کرده اند.
از ماجرای کودتای غیرقانونی علیه دولت قانونی مرحوم دکتر مصدق تا حمایت استراتژیک از نظام سیاسی شاه، ضبط دارایی ها و اموال ایران، حمله نظامی به طبس و انجام چند توطئه براندازی و کودتا در حمایت از ضد انقلاب، حمایت از رژیم صدام حسین در جنگ عراق علیه ایران تحریم های گسترده مالی-پولی، تکنولوژیک، حمله به سکوهای نفتی و هواپیمای مسافربری حمایت از طالبان علیه ایران، اجرای سیاست مهار دوگانه، قرار دادن ایران در محور شرارت و تصویب بودجه برای براندازی نظام سیاسی ایران یک بخش عمده ای از بازخوانی تاریخ مناسبات دو کشور تلقی می شود.
درست است که تاریخ را درس عبرت و آگاهی و بیداری نامیده اند ولی جهان سیاست هم فارغ از واقع بینی نبوده و نیست پرونده دیگری از همکاری ها و ناکامی ها در روند مناسبات دو کشور دیده می شود از جمله: مذاکره برای آزادی گروگانها در ایران، مساعدت ایران از نفوذ خود برای آزادی گروگانهای آمریکا در لبنان، همکاری در خلیج فارس برای اجرای قطعنامه ها علیه عراق، همکاری ایران در مبارزه تروریزم و القاعده همکاری ایران در مبارزه علیه طالبان، همکاری ایران در بازسازی و ثبات در افغانستان مشارکت ایران در براندازی صدام، حمایت ایران از نیروهای مردمی در عراق،
همکاری ایران در روند مردم سالاری در افغانستان و عراق و نیاز و درخواست امریکا مبنی بر گفت و گو و ایجاد ثبات در عراق هم بخش دیگری از دفتر مناسبات میان دو کشور است طبیعی است که امریکا هم ادعاهایی در این میان داشته باشد که بصورت مختصر به آنها اشاره می شود.
حمایت ایران از جنبش های آزادیبخش، حمایت ایران از مقاومت در لبنان و فلسطین توفیقات بدست آمده در راستای تکنولوژی هسته ای، مخالفت ایران با روند مذاکرات ناعادلانه فلسطین-اسرائیل،مساله حقوق بشرو...
مساله مهم اینجاست به رغم همه اختلاف دیدگاههایی که در روش و تاکتیک در میان دولت های مختلف جمهوری اسلامی ایران وجود داشته است ایران به برکت اصالت استقلال خود و قدرت عمل خود امروز از قدرت ویژه در منطقه برخوردار است ایران دارای منافع حیاتی در حوزه های پیرامونی خود است و دارای نفوذی انکار ناپذیر!
طی سالهای گذشته همواره امریکا علیه منافع ایران عمل کرده است و حتی منافع خود را بعضا قربانی دشمنی خود با ایران ساخته است.هزینه سیاست ها و رفتار امریکا برای دو طرف کار آسانی نبوده است.
هیچگاه امریکایی ها نگاه استراتژیک به عادی سازی مناسبات در روابط دو کشور نداشته اند و یا حداقل علامت هایی از خود برای تحقق این امر نشان نداده اند. اگرچه گهگاه بدلیل نیازهای خود و ضرورت همراه سازی ایران تاکتیک ها و تشویق های محقق نشده ایی از خود نشان داه اند.
عوامل و عناصری که یر سیاست های امریکا در قبال ابران مانع از عادی سازی روابط بوده اند را می توان از روندها و الزامات داخلی امریکا، بازی کردن کشورهای ثالث در بازی کردن با کارت ایران مثل عربستان سعودی، پاکستان،روسیه،چین و...،موقعیت منطقه ایران در روندهای بین المللی است. در حال حاضر امریکا در پی اعاده حیثیت و اعتبار بین المللی خود در پی راهکارهایی برای کاهش تنش و همکاری بین المللی است.وضعیت بین المللی هم در نوسان است، در شرائط فعلی وضعیت عراق-افغانستان حنگ با تروریزم و تداوم رکود اقتصادی اکنون مهم ترین معصلات داخلی بین المللی امریکا
تلقی می شوند.
در مجموع بررسی ها شرایط داخلی ایالات متحده نیاز امریکا اعمال سیاست هایی است که اعتبار و حیثیت گذشته خود را بدست آورد و از طرفی دیگر بتوانند با کنار گذاشتن تدریجی یک جانبه گرایی و بازگشت به چند جانبه گرایی عملا استراتژی جدید خود را علنی و عملی سازد.
در یک چنین شرایطی و واقعیت های که در تاریخ مناسبات 3 دهه گذشته وجود دارد چه کاری می تواند انجام گیرد که منافع ایران را هم در بر داشته باشد. آنچه تاکنون تجربه نشان داده است امریکا معامله گری نامطمئن در نهایت ظرافت بدنبال امتیاز گیری است بدون آنکه هزینه آنرا بپردازد.
یک اتفاق و واقعه بیان گر عزم طرف مقابل تلقی نبایست بشود بلکه بایست به قسمت فاکتورهای حاکم بر سیاست امریکا و عناصر تاثیرگذار را شناخت.
خوش خیالی و ساده اندیشی است که عناصر تاثیر گذاری چون لابی صهیونیزم و لابی اعراب را در این رابطه نادیده بگیریم.فرهنگ نهادهای مهم و تاثیر گذار تاکنون مهار ایران بوده است. آنها تضمین ایران را یک مدل و الگویی اساسی می پندارند.محافل فکری ایالات متحده نیز اگرچه به موقعیت ژئوپلتیک و ژئو استراتژیک ایران واقف هستند ولی اعمال فشار بر روی ایران را به دولتین جمهوریخواه و دموکرات توصیه کرده و می کنند در مقابل چنین شرائطی ایران چه کاری می تواند انجام دهد؟ امریکا به نقش ایران در عراق و افغانستان و خلیج فارس و خاورمیانه نیازمند است.
اکثر کشورهای منطقه نقش سازنده ایی در حمایت از ثبات و امنیت عراق و افغانستان ایفا نمی کنند. منافع و امنیت امریکایی ها در منطقه به نقش ایران وابسته است. تحقق یک چنین فرایندی مستلزم درک متقابل است.دادن پیام های یک طرفه حرکتی شایسته نیست و نیازمند رویکردی مناسب با واقعیت های میان دو کشور هستیم رویکردی که نه فقط بصورت شتابزده دست ما را برای رقیب و یا رقبا باز کند.
اکنون بهترین سیاستی که ایران باید اتخاذ کند روند تدریجی تاثیر گذاری در یک دوره کوتاه تبین سیاست در دولت جدید امریکاست.
اکنون هم استراتژیست ها در واشنگتن فعال هستند و هم لابیست ها، باید بررسی کنیم در کجای این معادله قرار داریم. چرخش در سیاست های خود به مفهوم توجیه کردن سیال بودن امر سیاست نیست.
مشارکت فعال و جدی در منطقه، همکاری بین المللی ایجاد اجماع داخلی و بهره گیری از تمامی ظرفیت ها در سیاست خارجی خود می تواند به این روند کمک کند.



شنبه 25 آبان 1387  13:5

آخرين تاريخ بازديد : جمعه 30 آذر 1403  18:59:44
تعداد بازديد از اين خبر : 6608
 
   copyright 2009-2010, all right reserved. WWW.KHARAZI.IR نقشه سایت        سایتهای مرتبط        تماس با ما