تحولات امروز منطقه و معادلات بینالمللی و بازخوانی از وجود و عملکرد قدرتهای منطقهای نیازمند توجه مجدد است. الگوهای امنیت و ترتیبات امنیتی در منطقه دستخوش تحولی جدی شده است. اگر به ذات وقایع موجود در منطقه بنگریم با برداشت موسع از مفهوم امنیت و هویت جمعی عناصر و عوامل جدیدی که بازیگران عرصههای اجتماعی – سیاسی را به وجود آوردهاند تغییر در نگرشهای استراتژیک قابل لمس هستند. در منطقه خاورمیانه و یا خلیج فارس سه سازکار منطقهایی درگیر مسائل جمعی- منطقهایی بودهاند. شورای همکاری خلیج فارس- اتحادیه عرب و سازمان کنفرانس اسلامی هرکدام دارای انگیزه و موقعیت خاص خود در نقشآفرینی در منطقه بودهاند، اما هیچکدام به اندازه شورای همکاری خلیج فارس فاقد مشروعیت سازوکار نبودهاند.
شورای همکاری خلیج فارس در فرآیندی تأسیس یافت که بیشتر مبتنی بر توهم نبود امنیت و بحران ثبات خود این سازوکار را تعریف کرد. در دهه پایانی جنگ سرد در بیست و پنجم ماه می 1981 با انگیزهای ضد ایرانی این شورا اعلام موجودیت کرد که بسیاری از مؤسسین آن همپیمانان صدام حسین در جنگ و تجاوز علیه ایران محسوب میشدند، اما عملیات نظامی عراقیها در تجاوز به کویت عملاً به کار این شورا پایان داد. شورای همکاری خلیج فارس عملاً و عقلاً نمیتواند بدون مشارکت دو کشور ایران و عراق مشروعیت داشته باشد. رفتار این روزهای شورای همکاری خلیج فارس، این ذهنیت تاریخی را تقویت میکند که اقوام سامی که فاقد فکر تحلیل میبودنداینک به مدد پشتوانه درآمدهای کلان از نفت که رقمی حدود 750 میلیارد دلار در سال است و عقل مشاطه غربیها به سمت وسوی تحلیل انتزاعی از واقعیتهای درون منطقهایی جهتگیری پیدا کردهاند. امروزدر مسیر درست تاریخ بایست تصمیمگیری شود.
گذشت آن زمانی که مستانه بر باد سوار میشدند و ادعای قدرت جهانگیرانه داشتند شورای همکاری متأسفانه با برداشتهای انتزاعی و تحلیلهای نادرست مناسبات شمال و جنوب خلیج فارس را از همکاری به مقابله تعریف کردهاست. و به دلیل ناتوانیها و بیتوجهیها، واگرایی را بجای همگرایی مبنای سیاست خود با مهمترین قدرت منطقه یعنی ایران قرار دادهاند. چیستی و چرایی یک چنین روندی را در چه فرایندی میبایست جستجو کرد و کدامین عناصر در این مسیر ایفای نقش کردهاند که اینک به گستاخی شورای همکاری خلیج فارس تبدیل شده است.
آیا سیاست رادیکال عربستان سعودی نسبت به مسائل منطقه و یا اعمال پارادوکسیکالی که در درون و برون کشورهاست به پدیده ترورسیم اعمال میکند و یا آنکه تعریف جدیدی از پارادیم امنیت منطقهایی و نقش پدرسالارانه در میان حاشیه جنوب نشینان این مطنقه استراتژیک مطرح میکند قابل درک است؟ طی این سه دهه، دهها بحران و 5 جنگ گسترده در منطقه شاهد بودهایم. اینک بحران یمن فغان از جغد جنگ دیگری حکایت دارد. مناسبات ترکیه و ایران- اعتماد به نفس ایران و نقش ایران در ژئوپولتیک شیعه از مدیترانه تا جرگه هند از آسیای مرکزی تا خلیج عدن از توهم تا پندار چه واقعیتهایی را تحلیل کرده است.
اکثر کشورهای خلیج فارس تحت عنوان شورای همکاری متحد استراتژیک صدام حسین در جنگ علیه ایران بودند و بیش از یکصد و بیست میلیارد دلار علیه ایران به صدام حسین کمک مالی نمودند.
اینک مصر رقیب دیرین عربستان در منطقه زمینگیر شده است، یمن در جریان بحران خود نیازمند حمایت تعریف شده عربستان سعودی گشته است! بحرین کوچک تحت تکفل سعودی امنیت و ثبات خود را منوط به اشغال غیرقانونی سعودی متصل ساخته است.
اتفاق جدید در منطقه در حال شکلگیری است. امنیت و نگرش استراتژیک در دورة بحرانهای مدنی مهمترین چالش ثبات و ادامه و بقاء حاکمیتهای سنتی شده است.
منطقه رمز حیات خود را در نقشآفرینی در فرآیندهای مدنی میپندارد. و اینک جوانان و شباب تبدیل به بمب ساعتی برهم زننده خواب و آرامش دولتهای منطقه گشتهاند و اندکاندک پدیده استبداد را به موزهها هدایت میکنند. رفتارهای غیر دمکراتیک ریشه همه بحرانهای منطقه است و پیدا کردن عنصر خارجی در ریشهها و چالشهای دمکراتیک اشتباه استراتژیک دولتهای منطقه شده است.
عربستان سعودی نه برای توازن بلکه برای تعریف پارادایم جدیدی که خود بدان باور دارد تعریف جدیدی از هژمونی و سلطه برای خود کرده است در حالیکه فرآیند این موضوع با ابهامات زیادی روبروست عربستان سعودی بجای درک دقیق از واقعیتهای منطقه بدنبال مقابله با حاشیه ادعایی نفوذ ایران است.
دوشنبه 2 خرداد 1390 6:46
آخرين تاريخ بازديد : چهارشنبه 16 آبان 1403 3:34:53