قدرت هوشمند، پاسخی به ناکامی قدرت نرم و سخت

افزایش توان ترکیبی قدرت هوشمند از مولفه های ضروری امروز سیاست ایدئولوژیک جهان محسوب می شود. توان ترکیبی قدرت هوشمند در امتزاج و آمیختگی قدرت نرم و قدرت سخت به دست می آید. البته افزایش کیفی در بالابردن توان ذهنی کارگزاران و حرفه ای عمل کردن آنان مهمترین عامل تعیین کننده در این فرایند به حساب می آید و ذهن های خلاق و پردازش گر مهمترین کانون های اساسی در تبیین استراتژی قدرت هوشمند، اعم از نرم و سخت در آن شکل میگیرد. اگر خوب به درک و فهم نهادهای مولد استراتژی قدرت هوشمند توجه کنیم، استراتژی قدرت های ایدئولوژیک جهان با هدف تاثیرگذاری و نقش آفرینی حداکثری در جهان پیرامون خود هویت پیدا می کند و در یافتن منابع و تشخیص همگرایی و شناخت ابزارها از مهمترین مولفه های قدرت هوشمند ترکیب می یابند. در یک چنین فرآیندی وابستگی محیط بین المللی به قدرت هوشمند برتر به درک واقعیت های ایدئولوژی برتر در مناسبات جهانی عمق پیدا می کنند و در کالبد آن ایدئولوژیِ قدرتِ هوشمند عمیقاً معنا و مفهوم پیدا می کند. رویکرد قدرت هوشمند مستلزم انعطاف در ماهیت تغییر است. من باب مثال در باب هویت امنیت جدید جهان، قدرت هوشمند و قدرت نرم محیط تهدید و فرصت را با نگاهی برتری جویانه ارزیابی می کنند؟

همانگونه که در مطلع این وجیزه گفتم قدرت هوشمند پاسخی است به ناکامی هایی که در مولفه قدرت نرم و قدرت سخت در گذار و گذر زمان تجربه شده است. در تامین نگاه حداکثری به منافع ملی، قدرت هوشمند با اهدافی وسیع تر و گام هایی عمیق تر به ژرفای استراتژی ارائه شده و دامنه نفوذ و تاثیرگذاری جهان پیرامون خود توجه می کند و تلاش می کند تا عملکرد و راهبرد خود را با منطقی که قدرت هوشمند می پسندد، توجیه کند. در برخی باورها قدرت مطلق تلقی می شود. آن هنگام که قدرت توان تاثیر و تاثر را داشته باشد و بتواند رفتار دیگران را بر حسب امیال و منویات ایدئولوژیک توانایی ها خود تغییر دهد، اگرچه با فریب و عملیات روانی، قدرت هوشمند را به مثابه عنصری اعجازگر می توان تعبیر کرد . قدرت هوشمند می تواند با محاسبات دقیق، حوزه عمل خود را اعم از برداشت عینی از منابع، توان اقتصادی و ظرفیت اجتماعی و ثبات امنیتی به حیات خود و منافعی که برای آن تلاش می کند ،اعتبار و ثبات ببخشد. بی تردید تاثیر و موفقیت قدرت هوشمند در فرایند یک سلسله عملیات وابسته به آگاهی و دانایی محیط پیرامونی آن معنی پیدا می کند. همانگونه که می دانید دکترین های متفاوتی در ساختار قدرت جهانی وجود دارد و یا تجربه شده اند. به ویژه در جهان پس از جنگ سرد، تجارب ناموفقی که قدرت های جهانی داشتند، به خصوص با وجود پیشرفت های تکنولوژیک بشر و بهره گیری او از دانش فنی به همراه جنگ افزارهای ویژه در راستای تامین منافع ملی توجیه شده است ناکارآمدی های زیادی در ذات قدرت مشاهده شده اند، اما ضرورت تغییر در تفکر، اهداف، استراتژی و تاکتیک مستلزم شناخت استراتژی قدرت هوشمند است که در چالش با اقتدار سنتی قدرت های موجود پدیدار گشته است. ماجرای جنگ و صلح در تحقق مفهوم قدرت هوشمند با تکنیک و مهارت های جوامع مدرن و دانش فنی امکان دسترسی به موفقیت در عرضه چالش های موجود ایجابی یا سلبی اعم از جنگ و صلح را روان تر میکند. اما با همین میزان تغییر در ساختار قدرت جهانی، هوشیاری و دانایی سیاسی مردم را به گونه فزاینده ای افزایش یافته است.

 استراتژی قدرت هوشمند با به کار گیری اهداف مشخص، سلطه و هژمونی مورد نظر خود را در درک عامل تغییر در بهره گیری از آن را برای خود و هم پیمانان و متحدان و بهره گیری از منابع طبیعی و انسانی را باز تعریف می¬کند. جهان با پدیده آگاهی و رشد دانش و دانایی روبروست. نقش انقلاب انفورماتیک در زمانه انفجار اطلاعات توانسته است آگاهی خود بنیادی برای تجلی بلوغ افکار عمومی را به همراه داشته باشد. لذا می توان مدعی بود که تاثیر و نفوذ قدرت هوشمند و یا قدرت نرم با توپ و تانک و جنگ افزارهای پیشرفته الزاما به دست نمی آید. این جاست که مشروعیت قدرت به توانمندی حرفه ای و تاثیرگذاری حداکثری بدون توسل به زور پدیدار می گردد. افکار عمومی زمانی می تواند شکل بگیرد که قدرت هوشمند در ایجاد منطق آگاهی عمومی مردم در ترسیم اولویت ها و درک منافع ملی و سره از ناسره را کاملا از دل و جان بتواند بدون کم ترین هزینه جا بیاندازد. مشروعیت قدرت هوشمند از این خود انگیزگی ها و خود آگاهی ها به دست می آید و حتی مشروعیت در مدیریت هزینه ها هم کارسازی می شود. استراتژی نظامی صرف، نه تنها کارایی ندارد بلکه در قدرت هوشمند نیز کاربرد هم نخواهد داشت اگر وقوع جنگ ها را با توجیه قدرت فزاینده نظامی طی دو دهه گذشته به مثابه یک صحنه تئاتر ارزیابی کنیم حتی قدرت سخت به رغم برتری نظامی الزاما نتوانسته به کلیه اهداف خود دسترسی پیدا کند و اهداف صد در صدی خود را تامین کند و صحنه این تئاتر و نتیجه ای این درام جز نتیجه ای تراژیک نبوده است. بایست پذیرفت دینامیزم افکار عمومی و شکل دهی بدان و مشروعیت سازی یک هدف با استراتژی مشخص دغدغه و کارکرد اصلی قدرت هوشمند است.

امنیت پدیده جهانی شده ای است و در ادبیات جهانی سازی به عنوان فرض مسلم تعریف می شود. قدرت هوشمند با بازتعریفی روشنگرانه برای درک متقابل مشروعیت امنیت شهروند، امنیت را ضرورت قدرت می داند و برای آن مشروعیت بین المللی و جهانی قائل است.

قدرت هوشمند در توجیه و مشروعیت استراتژی خود طی یک دهه گذشته جهان با به کار گیری جنگ روانی از ماهیت قدرت نرم برای اهداف خود بهره می گیرد و به صورت شفاف به ابناء بشر هشدار می دهد که جهان در دوران تجربه های تلخ و سخت را سپری می کند. قدرت هوشمند در راستای سرکوب تروریزم و خشونت سخن از یک دفاع و جنگ مقدس به میان می آورد. مشروعیت قدرت هوشمند در این است که می خواهد نتیجه عملکرد خود منطقی و طبیعی توجیه کند. ولی از بررسی پدیده ها و علت ها با هوشیاری کامل طفره می رود. با یک چنین بازتعریفی از تامین مشروعیت امنیت، قدرت هوشمند به تفهیم استراتژی و اهداف می پردازد. قدرت هوشمند میدان عمل خود را با منافع و ارزش های جهانی هماهنگ می بیند. اگر در باب قدرت هوشمند به عنوان مطالعه موردی به نقش سیستم خارجی ایالات متحده بنگریم موانعی را به صورت سنتی در مقابله با قدرت هوشمند و کاربری آن می توانیم مشاهده کنیم .سیاست خارجی امریکا متاثر از قدرت سخت است. قدرت سخت قابل شناخت و ارزیابی است. پنتاگون، سیا و وزارت خارجه با بهره گیری از آموزه های سنتی در معرفی مولفه های قدرت نرم و سخت و نقش آفرینی و پس از برتری های نظامی بهتر نشان می دهند.

گرفتاری اصلی سیستم خارجی ایالات متحده این است که ابزار دیپلماتیک به عنوان بهره گیری قدرت نرم در نظر گرفته می شود. آنچه مهم است این است که چالش رقابتی میان سیستم سیاست خارجی-اصلاحات خارجی و پنتاگون گهگاه به دلیل عدم درک قدرت هوشمند به دولت فدرال تحمیل می¬کنند. وقتی که سیاست خارجی وابسته به قدرت سخت باشد. در درک قدرت هوشمند مسملا عاجز است لذا نمی توان خوش بین بود که ترکیب منابع قدرت نرم و سخت و شکل دهی به قدرت هوشمند  به عنوان یک ضرورت، اجتناب ناپذیر هستند.

استراتژیست های شورای امنیت ملی و کاخ سفید هم اینک در پی تحلیل این نظر هستند که پنتاگون و وزارت خارجه که فقط با نگاهی ابزاری به مفهوم قدرت سخت می اندیشند و می نگرند باید خود را از قید و بند تجارب و آموزه های سنتی رها سازند و نگاهی جامع تربه پیرامون خود داشته باشند و آگاهی و دانش خود را فقط از یک وظیفه حرفه ای جدا سازند و آگاهی و دانش اجتماعی و اطلاعاتی و تحلیل سیستم خود را با ذهن کنش گر به ابعاد آن واقعه بپردازند. حرف مدعیان و نظریه پردازان قدرت هوشمند مثل جوزف نای این است که ایالات متحده برای نجات یک ملت در منطقه ای مثل افغانستان حضور پیدا می کند خون می دهد هزینه می کند هدفی جز سرکوب تروریزم ندارد و برای نجات ملت های سرکوب شده عمل می کند اما از  نتیجه آن که نه تروریزم سرکوب شده و نه آن ملت از این حضور راضی به نظر می رسند و نه متحدان از عملکرد ایالات متحده خوشنود به نظر می رسند. یک ضعف سیاسی تلقی می شود قدرت هوشمند فقدان استراتژی ملی در بحران افغانستان را عدم همراهی قدرت های بومی در منطقه و عدم درک متحدان واقعی و توجیه اساسی می پندارند. او این سرخوردگی و ناامیدی را از ضعف شناخت کانون های خودی ها نسبت به واقعیت های متقابل ...می رسد. قدرت هوشمند مهم ترین عنصر را در یک چنین بحرانی اینگونه می بیند که نتوانسته است اعتماد افکار عمومی و مشروعیت به کارگیری قدرت هوشمند را کسب کند. قدرت هوشمند بزرگترین تهدید امنتیتی جهان را در بی تفاوتی پدید آمده از تجربه تلخ جنگ امریکا در افغانستان و عراق در مبارزه با تروریزم ارزیابی می کند. قدرت هوشمند باورش این است که حتی دیپلماسی حرفه ای در عراق-- افغانستان به کار گرفته نشده و همه سیاست ها ماهیت نظامی صرف داشته است. قدرت چانه زنی و جنگ نرم و توجیه سازی افکار عمومی و بهره گیری از ارکان توان بومی، از واقعیت های قدرت هوشمند بوده است.

قدرت هوشمند اینگونه می‌اندیشد که ارزش های مشترک انسان و جهان نتیجه تلاش و جهاد و تکاپوی عظیمی است که بشریت برای تحقق آن چند جنگ و صدها بحران و میلیون ها انسان را قربانی کرده است. چیستی و چرایی بحران مقبولیت ارزش های جهانی بی توجهی به افکار عمومی و در تیجه بی اعتمادی جان کاهی است که پدید آمده است. مهمترین دغدغه قدرت های امروز جهان بحران امنیت-بحران محیط زیست-بحران آب-بحران انرژی-بحران توسعه نیافتگی-بحران آموزش و بهداشت و بحران مواد مخدر است. آیا می توان از قدرت هوشمند بهره گرفت و این دغدغه های موجود را به عنوان بحران احاد بشریت قلمداد نمود  و برای حل مسائل جهان راه حل های جهانی ارائه کرد.

سخن متفکرانی مثل آقای نای در این بهره گیری از منابع به همراه توان ملی و قدرت نرم و قدرت سخت بدون پشتوانه با ارتباط با دیگر ملت ها نتوانسته است ضریب امنیت جهانی را افزایش دهد و با کاهش خطرات محیط  امنیتی، در مدیریت بحران مشروعیت برای استراتژی های کارآمد بدانتعریفی کارآمدتر ارائه کند.

اینک ایالات متحده با سه گرایش و تفکر محافظه کاران، نومحافظه کاران و دموکرات ها روبروست. استراتژی هرکدام در راستای افزایش توان نظامی  و تسلط به محیط پیرامونی و تاثیر گذاری و کسب حداکثری موفقیت ها همراه است. آیا می توان با تاثیرگذاری حداکثری در جامعه مدنی خود ایالات متحده امیدوار بود. اینک قدرت هوشمند از اتاق فکر امریکای دموکرات بیرون آمده است و ذات قدرت هوشمند را ترکیبی از امتزاج قدرت نرم و قدرت سخت می داند و به عنوان تنها استراتژی همگرا و ظرفیت سنج در شناخت و یافتن و ایجاد ظرفیت های جدید و یافتن مکانیزم های نوین با هدف استقرار دینامیزم جدیدی که مبتنی بر افزایش توان دفاعی و امنیتی برای ایالات متحده و متحدان و هم پیمانان باشد اقدام می نماید.



دوشنبه 16 خرداد 1390  6:46

آخرين تاريخ بازديد : جمعه 2 آذر 1403  19:17:2
تعداد بازديد از اين خبر : 11932
 
   copyright 2009-2010, all right reserved. WWW.KHARAZI.IR نقشه سایت        سایتهای مرتبط        تماس با ما