سید محمد صادق خرازی در نشست دیپلماسی ایرانی با تأکید بر دو عنصر هویت ملی و ارزش های دینی در ذات و روح مبارزات و نهضت های خاورمیانه گفت اگر چه اینک ماهیت مبارزات مردم جنبه ضد استبدادی دارد ولی در درون این واقعیت هویت دینی تاثیر گذاراست و بهنگام نقد کردن و فعالیت های دموکراتیک در درون هر کشوری با پدیده های اسلام خواهی و استعمار زدایی روبرو خواهند شد.
صادق خرازی تاکید کرد سه کشور تاثیر گذار در خاورمیانه ایران ، ترکیه و مصر خواهند بود و مصر با بازخوانی و باز تعریف موقعیت ژئوپولتیک دوران سر خوردگی های تاریخی را سپری کرده و با احراز هویت سیاسی اجتماعی و تاریخی از جمله ممالک مهم دنیای عرب و اسلام خواهد بود که به تولید ادبیات سیاسی و منطقه ایی دنیای عرب خواهد پرداخت.
خرازی گفت سیاست های ایالات متحده امریکا فاقد الگوی واحد در همه کشور هاست. آنچه تا کنون رخ داده است نشان داده است که ایالات متحده در مواجهه با بحران ، مدیریت محدودی داشته و نتوانسته سیاست حل وفصلی را ارائه دهد به همین جهت اشتباهات و تناقضات فاحشی در عملکرد و رویکرد ایالات متحده دیده می شود. امریکا فاقد تحلیل واقع بینانه از درک مفهوم مبارزات ضد استبدادی مردم منطقه است .
صادق خرازی گفت چارچوپ های رفتاری امریکا با تسلط سنتی بر خاورمیانه دیگر کارایی نخواهد داشت. وی تأکید کرد از روح و ذات همه این تغییرات مردم و کشورهای خاورمیانه که خواهان تحول دموکراتیک در جهان اسلام هستد، بهره مند خواهند شد و سه الگوی مهم این کشور ها را ایران ترکیه و مصر دانست.
خرازی تأکید کرد چگونه ایالات متحده با تناقض های اشکار در سیاست خود در عربستان ، یمن، بحرین ، لیبی، تونس، مصر وسوریه خواهان تبیین الگو های جدید دموکراتیک است؟
مردم مهمترین عامل تغییر در خاورمیانه هستند و موضوع هویت اسلامی و استقلال و ناسیونالیسم واقع گرا اساسی ترین بخش تشخیص این نهضت هاست.
خاورمیانه گرفتار تدبیر های برون منطقه ای است و این تدبیر ها از جانب صاحب نظران بنام منطقه، تهدیدات روند دمکراسی خواهی است.
صادق خرازی آینده عربستان را با پایان ملک عبد الله مبهم خواند و عدم شیوه دموکراتیک و فقد استراتژی متغیر سیاسی در عربستان سعودی این کشور را زادگاه و اردوگاه اینده رادیکالیسم و تروریسم خواند و گفت نایف و بندر بن سلطان با مدیریت امنیتی گروه های القاعده در بیرون از عربستان و نهضت های سلفی به پمپاژ تروریسم و آشوب و وحشت در بیرون عربستان مبادرت ورزیده اند تا در توافقی نا نوشته به هدایت خشونت در بیرون از مرز های عربستان مبادرت ورزند.
در ترسیم وضع موجود و عملکرد امریکا با پدیده های مردمی در دنیای اسلام و عرب، امریکا گرفتار خطای استراتژیک و بحران های تاکتیکی شد . همان گونه که در تشخیص انقلاب اسلامی در ایران گرفتار تحلیل اشتباه شد.
ایران برخوردار از مهمترین ظرفیت های مردمی است. امریکا نتوانست با ایران اعتماد سازی کند و به دلیل همین عدم تنظیم مناسبات هزینه های زیادی را متقبل شده است. مهمترین دموکراسی جهان در کنار استبدادی ترین رژیم های سیاسی برای منافع خود ایستاده است. مواقعی که در سبد زمان چیستی و چرائی آن با راستی آزمایی تحلیل شود به خطای استراتژیک کشور های بیرون منطقه پی خواهند برد.
عربستان سعودی و اسرائیل مهمترین بازنده های تحولات منطقه خواهند بود. عربستان با پمپاژ پول و بهره گیری از نقش لابی در سیستم سیاسی وامنیتی امریکا ، آدرس غلط به این کشور و دیگر غربیها می دهد. عربستان با بازی خطرناک از فقد دولت فعال در مصربدنبال تهدید امنیت برخی از کشور ها شده است و در نهایت بازنده اصلی عربستان واسرائیل خواهند بود.
فهم سیاست های امریکا در منطقه بایست با در نظر گرفتن خاورمیانه ای باشد که اینک بیست ودو کشور عرب و سه کشور غیر عرب و دو منطقه خلیج فارس و مدیترانه در آن نقش آفرین هستند.
نخبگان امریکا گرفتار تشخیص سنتی از حفظ قدرت خود در منطقه خاورمیانه هستد و نتوانسته اند با هویت های جدید تاثیر گذار در منطقه ترکیه جدید، ایران و نسل جدید نخبگان خاورمیانه ارتباط بر قرارکنند. البته ایران هم می توانست با بهره گیری از فرصت ها هم چون تجربه افغانستان و عراق در همکاری حداقل تاکتیکی مؤثر باشد.
فتح کابل و فتح بغداد با درک موقعیت ایران از جانب ایالات متحده مهمترین تجربه امریکا پس از قطع مناسبات دو کشور بود و اینک جمهوری سناتورها که در راس قدرت تصمیم گیری هستند، با تغییر رفتار در قبال ایران، با اعتماد سازی، با کانون قدرت در ایران یعنی نهاد رهبری شانس بزرگی دربدست آوردن فرصت ها خواهند داشت.
چارچوپ های رفتاری ثبات محور از جانب ایالات متحده اصالتاً نمی تواند الگوی پایدار باشد. تحولات منطقه اولویت های امنیتی را تغییر داده و خواهد داد. دیگر برای اسرائیل موضوعیت انرژی و نگاه سنتی به حفظ رژیم های فرسوده فاقد اولویت خواهند شد.
روند تحولات چنان سرعتی خواهد داشت که منافع را آنان باز تعریف خواهند کرد. تصور قدرت هـژمونی جهانی ایالات متحده و با رفتار های مدیریت محور مشخص و معلوم نیست که قادر به حل مسائل باشند .
تفکر هژمونیک غربی بویژه ایالات متحده مشحون از تناقضات در نگرش ها و عملکردهاست. در همین راستا منافع استراتژیک امریکا به دلیل فقد مناسبات با ایران با طراز بحران همراه است.
اندیشه و تفکر دموکراتیک را با موج سواری سیاسی نمی توان همراه کر.د تا دوهفته قبل از سقوط مبارک ایالات متحده در یک روز سه سیاست و پالسی بیان می شد و عربستان و اسرائیل تا لحظات آخر سعی در حفظ مبارک داشتند. اما واقعیت و سرعت تحولات، روند تصمیم سازی امریکا را دگرگون کرد. اگر امریکا با رویکردی واقعیت محور با پدیده حرکت های مردمی رفتار کند و از سیاست منافع محور فعلاً اجتناب کند بیشک در اعتماد سازی با فردای منطقه موفق نر خواهد شد.
رفتار امریکا در بحرین و یمن و لیبی از دید مردم ان ممالک فاجعه بوده است. در تونس و مصر شخص اوباما سیستم سیاسی امریکا را دور زد و بر موج سوار شد.
تعریف کلاسیک قدرت و منفعت با عملکرد متناقض و موج سواری توسط امریکا از مهمترین عوامل از دست دادن فرصت هاست
خاورمیانه دیگر منطقه ای نخواهد بود که بستری بزرگ برای سلطه اقطاب قدرت جهان باشد. رشد و آگاهی مهمترین عنصر رهایی مردم از استبداد و استعمار است. ناسیونالیسم رئالیست بدون در نظر گرفتن قدرت مذهب کاری نمی تواند انجام دهد . هر کشوری که از سلطه استبداد داخلی رهانیده شو،د با رویکردی ملی و دینی در پی تحولات خواهد بود.
تا زمانی که چارچوپ رفتاری امریکا با استراتژی تسلط سنتی بر خاورمیانه همراه باشد، نمی توان به آینده امن و با ثبات خاورمیانه امید داشت.
صادق خرازی تأکید کرد مطالبات انسانی و بیداری اسلامی جامع ترین تعریف از نهضت های معاصر است و تبعات آن برای ایران مبارک بوده است. برخی از کشور ها از مناسبات ایران و ایالات متحده بیم دارند و ایران اگر دارای دولتی با ثبات در تصمیمات سیاست خارجی می بود می بایست رقابت با امریکا را در منطقه مدیریت می کرد .
در امریکا این تفکر شکل گرفته است که تنها راه تنظیم مناسبات اسلام و غرب مشارکت در دموکراسی سازی خاورمیانه و بازگشت به هویت مردم و احترام به دموکراسی در منطقه است. هیچ دولتی در آمریکا به اندازه دولت باراک اوباما از نظریه پردازان و مشاوران مسلمان بهره نگرفته است . این تغییر و تحولات به منظور بالا بردن شانس آشتی میان جهان اسلام و امریکا البته بدون وابستگی ایالات متحده به اسرائیل قابل فهم است.
اگر امریکا با ایران در منطقه همراهی می داشت و با رابطه منطقی به ترسیم استراتژی واقع بینانه رویکرد داشت، قربانی مناسبات نمی شد. در افغانستان ، عراق ، پاکستان و کشورهای عربی، امریکا و ایران با سوء برداشت نتوانستند منافع خود رابه اوج رسانند . در میان کشورهای غربی، هیچ کشوری به اندازه امریکا در منطقه واقع بین نیست و البته هیچ کشوری هم به اندازه واشنگتن اشتباهات فاحش و بزرگ نداشته است.در عراق به عنوان نمونه به دلیل ارتباط گیری شیعیان با امریکا ، این کشور کمترین اشتباهات استراتژیک را مرتکب شد. ایران در منطقه هر کجا ضعیف عمل کرده و از سیاست های استراتژیک خود که مورد نظر رهبری بوده، عقب نشسته، متضرر شده است. تحول در خاورمیانه به نفع ایران است و بازنده اصلی آن هم ابتدا غرب و دوم کشورهای عربی منطقه ای مانند عربستان سعودی خواهند بود. در یمن و بحرین، عربستان سعودی و امریکا منفورترین کشورها هستند و این کشور می رود تا قلب تبیین معادلات آتی در منطقه باشد.
وی سخنان خود را با تاکید بر ایجاد تغییر در ساختار داخلی ممالک به پایان رسانده و تاکید کرد که سیاست خارجی فعال و پویای ایران می تواند در این مقطع بیشترین منافع را به اسم خود سند بزند.