چرا تحریم های اقتصادی علیه ایران انجام گرفت؟
تحریم ها؛ پدیده تقابل وپیچیدگی مراودات و مناسبات ایران وایالات متحده امریکا بوده وهست. قبل از پیروزی انقلاب مناسبات دولتین تهران و واشنگتن از وضعیت همکاری های استراتژیک و مناسبات نورمال زمان رژیم گذشته نه تنها افول کرد بلکه به وضعیت بحرانی و در نهایت به تقابل و درگیری های مختلف درعرصه های سیاسی،اقتصادی، فرهنگی ، امنیتی و نظامی کشیده شد.آن چه مهم است باز خوانی آن چیزی است که طی این سالها بر واقعیت های دو طرف تأثیر گذاشته است.
مناسبات ایران و واقعه اشغال سفارت امریکا در تهران توسط دانشجویان مسلمان پیرو خط امام مهمترین واقعه میان دو کشور بوده وهست. ما درآن هنگام در معادلات جهانی دوران جنگ سرد به سرمی بردیم. اگرچه اتحاد جماهیر شوروی و اروپا درآن مقطع در کنار تحریم ها ی یک جانبه امریکا بصورت آشکار قرار نگرفتند،اما بتدریج تحت تاثیردولت امریکا به سه دلیل تحریم هایی را به صورت یک جانبه علیه ایران انقلابی وضع کردند.
نخستین دلیل اعمال تحریم ها در آن مقطع زمانی تنبیه دولت جمهوری اسلامی ایران به دلیل اشغال سفارت آمریکا و ماجرای گروگان گیری کادر حاضر در سفارتخانه در زمان وقت بود. دومین دلیل لزوم پاسخگویی دولت وقت امریکا به افکار عمومی این کشور بود که با ماجرای گروگان گیری هیمنه و غرور امریکایی زیر سوال رفته بود و سومین دلیل هم خط و نشان کشیدن واشنگتن برای کشورهای منطقه بود تا نشان دهد که آمریکا در برابر این ماجرا بی تفاوت نخواهد بود.
اما در واقع ایران با پدیده تحریم بیگانه نبود.استفاده از تحریمهای اقتصادی به منظور اجرای مقاصد سیاسی روش جدیدی نیست.دولتها به دلایل مختلف در طول تاریخ به تحریمهای اقتصادی متوسل گردیدهاند.
در سال ۱۹۸۷ بهدنبال اتهام «حمایت از تروریسم» آمریکا علیه ایران، رونالد ریگان تحریم های کامل تری علیه ایران وضع نمود.
همچنین در سال ۱۹۹۵ میلادی، واشنگتن نخست به دستور بیل کلینتون تحریم های کامل اقتصادی علیه ایران وضع نمود.
و سپس کنگره مجلس آمریکا با گذرانیدن قانون (Iran and Libya Sanctions Act
of 1996) هر شرکتی را که با ایران به میزان بیش از ۲۰ میلیون دلار تجارت داشت را تهدید به اعمال تحریم کرد.
استفاده از تحریمهای اقتصادی به منظور اجرای مقاصد سیاسی روش جدیدی نیست.دولتها به دلایل مختلف در طول تاریخ به تحریمهای اقتصادی متوسل گردیدهاند.
چگونه امریکا توانست تحریم علیه ایران را از وضعیت یکجانبه به چند جانبه تبدیل کند؟
در پاسخ به این پرسش ابتدا لازم است بگویم که تحریم های اقتصادی علیه ایران بیش از ٣٠ سال است که اعمال می شودوبتدریج ماهیت خود را از مناسبات دو کشور و یا یکجانبه به تعبیر شما به چند جانبه و اینک بین اللمللی تغییرماهیت داد. عناصر مختلفی مانند واقعه اشغال سفارت ، ماجرای جنگ تحمیلی عراق علیه ایران ، گروگان های امریکا یی و اروپایی در لبنان و بحران،خاورمیانه پروسه صلح ، و اینک ماجرای اتمی و پروسه تکنولوژی هسته ایی ایران دامنه تحریم ها را با فشار ایالات متحده و دیگر متحدان اروپایی به یک مساله بین المللی تبدیل کرده است.
ابتدا پدیده تحریم ایران توسط دولت آمریکا وسپس توسط برخی کشورهای غربی به صورت یکجانبه علیه ایران اعمال شد. دلیل این دسته از تحریم ها روشن است. از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی ،آمریکا و متحدانش به این نتیجه رسیدند که نمی توانند رابطه ای مانند گذشته با ایران داشته باشند. لذا تلاش کردند تا از تمامی اهرم های خود علیه ما استفاده کنند. ایجاد آشوب در برخی نقاط مرزی کشور از همان روزهای ابتدای انقلاب، انجام کودتا، حمایت از فعالیت و ترور گروههای تروریستی و شاید از همه مهمتر حمایت از صدام در جنگ تحمیلی نمونه هایی از سیاست های خصمانه آمریکا و شرکا علیه جمهوری اسلامی ایران بوده است. استفاده از تحریم های یکجانبه اقتصادی نیز از اهرم های دیگر این کشورها بوده که کماکان ادامه دارد و به زعم من در ادامه همان سیاست های خصمانه فوق الذکر تفسیر می شود.
آمریکا سالها در تلاش بود که موضوع ایران تحت هر عنوانی در شورای امنیت مطرح شود. ابتدا تلاش کردند از موضوع حقوق بشر استفاده کرده و آن را به شورای امنیت بکشانند که موفق نشدند. در سالهای پایانی جنگ تحمیلی و قبل از قبول قطعنامه ٥٩٨ توسط ایران، آمریکایی ها پیش نویس قطعنامه تحریم علیه ایران رادر شورای امنیت مطرح کردند که با قبول قطعنامه 598 از سوی ایران طرح آنان عقیم ماند. در موضوع هسته ای ایران نیز از آغاز کوشیدند تا موضوع سریعا در شورای امنیت مطرح شود. ما نیز با علم به این که چنانچه موضوع ایران وارد شورای امینت شده و قطعنامه ای صادر شود امکان بیرون آمدن آن از دستور کار بسیار مشکل است ،تمام تلاش خود را به کار بستیم تا از این کار جلوگیری کنیم و موفق هم شدیم .درعین اینکه اصول خود و منافع ملی را نیز مد نظر داشتیم .اگرچه بعدها سیاست دولت تغییر کرد و رویکرد جدیدی به کار گرفته شد.
از سوی دیگر آمریکایی ها نیز بیکار ننشستند و علاوه بر ایجاد فشار سیاسی و تبلیغاتی علیه ایران، آژانس بین المللی انرژی اتمی را نیز وادار کردند مواضع خود علیه ایران را تشدید ساخته و از سوی دیگر اعضای شورای امنیت را ترغیب و در صورت لزوم تطمیع کرده تا با همراهی با مواضع آنها از تصویب قطعنامه تحریمی علیه ایران حمایت نمایند. البته ناگفته نماند که دیپلماسی ما نیز می توانست بهتر عمل کرده و از طریق روسیه و چین که رابطه تجاری بالایی با ما دارند از تصویب قطعنامه های تحریمی جلوگیری کنیم.
البته ما با تحریم هایی که چند سال است در اثر فشار آمریکا و برخی از اعضای دایم شورای امنیت در آن شورا تصویب شده مواجه هستیم.این تحریم ها نیز که به بهانه به اصطلاح عدم شفافیت فعالیت های صلح آمیز هسته ای ایران تصویب شده ،در جهت ایجاد فشار به کشورمان برای تغییر در سیاست هایی بوده است که از دید غرب نا مطلوب قلمداد می شود. آمریکا و شرکایش معتقدند که ایران در شرایط فعلی نباید به فن آوری پیشرفته هسته ای دست یابد. برای آنها چندان مهم نیست که آیا این خواسته شان بر مبنای حقوق بین الملل است و یا فشارهای سیاسی تعیین کننده خط مشی آنهاست؟ آیا معاهده منع اشاعه سلاح های هسته ای باید مبنای قضاوت عملکرد قرار گیرد و یا اعمال فشار به اعضای شورای امنیت برای همراهی با خواسته های نامشروع آنان؟ بنابراین من معتقدم که اهداف کشورهای غربی در اعمال تحریم های یکجانبه و چند جانبه علیه ایران از ابتدای انقلاب تغییر محسوسی نکرده و البته شکل و دلیل ظاهری آن تغییر کرده است.
تحریم های اقتصادی علیه ایران چه نتایجی را به وجود آورده است؟
مسلما تحریم های اقتصادی آثار مثبت اقتصادی را برای کشورهای هدف در بر ندارد. اصولا تحریم ها منجر به اختلال در مراودات اقتصادی و تجاری کشورها می شود. کسی نمی تواند ادعا کند که از دید اقتصادی صرف تحریم ها به ویژه تحریم های سازمان ملل متحد آثار اقتصادی منفی به دنبال ندارند. ولی سوال اینجاست که آیا می توان ادعا کرد که تحریم ها باعث تغییر در سیاست های کشورهای هدف شده است؟ در طول تاریخ سازمان ملل هیچگاه اعمال تحریم علیه کشورها منجر به دستیابی به اهداف مورد نظر نشده و حتی مواردی وجود داشته است که مردم عادی قربانی سیاست های تحریمی شده اند. نمونه بارز آن آسیب شدید مردم عراق در 12 سال آخر دوران حکومت صدام حسین بود که رژیم عراق تحت شدیدترین تحریم ها قرار داشت.
در ارتباط با تحریم ها علیه ایران همان طور که قبلا عرض کردم، ما از ابتدای انقلاب تحت تحریم بوده ایم و در عین حال امورکشور را نیز گذرانده ایم و حتی در زمینه های مختلف به پیشرفت های علمی قابل توجهی نیز رسیده ایم. لذا در عین اینکه تحریم ها آثار سوء اقتصادی برای ما داشته است ولی دستآوردهای آن که همان رسیدن به خودباوری برای حل مشکلات و ارائه راه حل های نوین با توجه به ظرفیت های موجود است، قابل انکار نیست.
هدف از تحریم اقتصادی فشار بر دولت ها و جلو گیری از پیشرفت ملت های مدعی پیشرفت و استقلال و ایجاد وقفه در روند توسعه پایدار ملت های دیگر است. گرچه تحریم پدیده نا مبارکی است ولی در برخی ملت ها از جمله ایران باعث بومی سازی تکنولوژی شد و خوب است بدانیم بدلیل روحیه وعزم جزم ایرانی ها و نیاکانمان در سه مقطع تاریخی ما دچار تحریم اقتصادی شدیم یکبار از سوی روسها و یکبار هم در ماجرای ملی شدن صنعت نفت.
استفاده از تحریمهای اقتصادی به منظور اجرای مقاصد سیاسی روش جدیدی نیست.دولتها به دلایل مختلف در طول تاریخ به تحریمهای اقتصادی متوسل گردیدهاند.برای مثال تحریمهای اقتصادی و تجاری در دوران قاجاریه یکی از ابزارهای مورد استفاده روسها علیه ایران بود.از جمله شاخصترین موارد تحریمهای اقتصادی میتوان از تحریم نفتی ایران توسط دولت انگلستان در زمان نخستوزیری شادروان دکتر محمد مصدق نام برد.
در تاریخ 4 نوامبر 1979 سفارت آمریکا در تهران بوسیله دانشجویان مسلمان پیرو خط امام تسخیر شد.در پاسخ به این عمل جیمی کارتر رئیس جمهور وقت امریکا باصدور دستور اجرایی شماره 12170 مورخ 14 نوامبر 1979(23/8/1358)وضعیت فوق العاده ملی و انسداد اموال و دارایی های دولت ایران را اعلام کرد.بانامیدن ایران به عنوان حامی تروریسم در ژانویه 1984 یک دور جدید از تحریمهای تجاری براساس قوانین ایالات متحده برعلیه ایران وضع گردید.در اکتبر 1987 رونالد ریگان رئیس جمهور وقت امریکا باامضای یکدستور العمل اجرایی ضمن تجدید صادرات تکنولوژی به ایران واردات کلیه کالاها و خدمات از ایران به آمریکا را ممنوع اعلام کرد .بیل کلینتون رئیس جمهور وقت آمریکا نیز باصدور یکدستور العمل اجرایی دیگر در تاریخ 16 مارس 1995 یکبار دیگر تحریمهای تجاری را علیه ایران اعلام کرد که به موجب آن شرکتهای آمریکایی و شعبه های خارجی آنها از سرمایهگذاری در پروژههای توسعه نفتی ایران ممنوع شدند.در سال 1996 بیل کلینتون رئیس جمهور وقت امریکا قانون تحریم ایران و لیبی را امضا کرد که بر اساس آن کلیه شرکتهایی که به توسعه منابع نفتی ایران مساعدت نمایند تحت شمول تحریم های آمریکا قرار خواهند گرفت.
به زعم من تحریم ها ومشکلات فراوانی برای ایران بوجود آورده است .ولی با همین تحریم ها ما در مقاطعی روند توسعه با شتاب را طی کرده ایم. درست است که تحریم ناگوار است ولی بایست با داشتن دولت مقتدر و عاقل از بحران فرصت ساخت و از مضییقه امکان پدید آورد.
تا جایی که می شود و می شد در برابر توطئه طراحی و مقاومت و ایستادگی ودر عین حال تنش زدائی کرد. ما در جهانی زندگی می کنیم که داشتن یک دشمن زیاد و داشتن هزاران دوست برایمان کم ست بر همین اساس بی تدبیریها وتنش آفرینی ها را نبایست فقط به پای دیگران نوشت.
چه را بطه ای بین تحریم های اقتصادی و قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل متحد علیه ایران وجود دارد؟
در سوالات قبلی تا حدودی به این موضوع پرداختم. برخی از تحریم ها علیه ایران توسط شورای امنیت تصویب شده و بر اساس منشور ملل متحد لازم الاجرا بوده و لذا همه کشورها ملزم هستند آنها را رعایت کنند. در شورای امنیت اجرای تحریم ها توسط کمیته های ویژه ای مورد بررسی قرار می گیرند و موارد نقض تحریم ها به کمیته تحریم ذی ربط گزارش می شود.آمریکا و شرکایش در مواقعی که لازم ببینند از طریق پی گیری موضوع در کمیته های تحریم، کشورهایی را که به دلایلی تحریم ها را رعایت نمی کنند تحت فشار قرار می دهند. بر این اساس تحریم های سازمان ملل علیه ایران اگرچه زمینه های متنوعی را در بر ندارد ولی به دلیل اینکه در چارچوب فصل هفتم منشور تصویب شده اند توسط کشورهای دیگر مورد حمایت قرار می گیرند.
تحریم های یکجانبه چنین وضعیتی ندارند و بسیاری از کشورها خود را ملزم به رعایت آنها نمی دانند. البته تحریم های فرامرزی که توسط آمریکا به کرات مورد استفاده قرار گرفته شدیدا شرکت هایی را که هم با ایران و هم با آمریکا مراوده تجاری دارند تحت فشار قرار داده است. نمونه های زیادی وجود دارد که شرکتهای متعدد به دلیل ترس از تحریم آمریکا از تجارت با ایران صرف نظر کرده و ریسک این کار را نخریده اند. لذا تحریم های یکجانبه اگرچه از دید حقوق بین الملل لازم الاجرا نیستند ولی در عمل به دلیل فشارهای شدید آمریکا مورد توجه بسیاری از شرکت های غربی و غیر غربی قرار گرفته است و طبیعتا آثار سوء اقتصادی نیز در بر داشته است.
ما دارای دو دوره قطعنامه در تاریخ شورای امنیت علیه خودمان هستیم.یک تحریم زمان دفاع مقدس بود که کانون تکنولوژی نظامی و ساختار سازمان نظامی ایران را هدف قرار داده بود و اینک هدف از تحریم شورای امنیت از کار انداختن ماشین توسعه اقتصادی و تهدید موقعیت منطقه ایران است. آنها می خواهند ملت های دیگر همه مصرف کننده باشند.این تحریم های اخیرفاقد وجاهت قانونی است. این تحریم ملت بزرگ ایران را هدف تنبیه خود قرار داده است.
طی سی سال گذشته نُه دولت در امریکا زمام امور را در دست داشته اند.سیاست امنیت ملی همه دولت های امریکا در قبال ایران برخوردار از دکترین و اهداف مشخص است که منزوی کردن ایران و کاستن از قدرت بازدارندگی البته با تاکتیک های متفاوت را دارا بوده است. سیاست های دولت های مختلف امریکا تاکنون 1- مهار ایران 2- تعامل و مذاکره 3-مذاکرات موردی و موضوعی در قبال عراق و افغانستان 4-مهار به علاوه مذاکرات موضوعی را در پی داشته است.
یکی از مهم ترین اهداف ایالات متحده انزوای سیاسی ایران و همچنین شکل گیری اجماع علیه ایران می باشد. سیاست های منطقه ای امریکا، ناکارآمد ساختن اهرم های قدرت ایران در منطقه و تنگ کردن حوزه نفوذ ایران می باشد. کاستن از نفوذ ایران در عراق و افغانستان یکی از اهداف استراتژیک ایالات متحده بوده است. بهانه مبارزه با تروریزم به استراتژی افزایش نیروهای امریکایی در افغانستان منجر شد. اگرچه در گفتار و بحث همکاری های استراتژیک برای سرکوب القاعده به عنوان یک گذار تاکتیکی قابل بحث است.