اگر ایران می خواست، بحرین را چند ساعته می گرفت / ایران می تواند به نگرانی ها و سر خوردگی های سعودی کمک کند

در یک ماه گذشته شاهد تلاش عربستان سعودی برای الحاق بحرین به خاک خود بودیم . ماهیت دقیق پیمان اتحاد میان عربستان و بحرین چیست؟
من نشنیده ام که متن کامل و دقیق پیمان اتحاد عربستان و بحرین در رسانه ها منتشر شده باشد. ولی از آنجائیکه در شرائط فعلی این دوکشور در چارچوب التزامات ناشی از شورای همکاری خلیج فارس بنوعی همکاریهای سیاسی-دفاعی داشته اند با تفسیر موسعی از همکاریها شاید بتوان گفت ،نیروهای عربستان در سایه سپر جزیره در وقایع داخلی وتحولات سیاسی –اجتماعی بحرین مداخله نظامی مستقیم کرده اند وبه تعبیر خودشان آنرا در چارچوب توافقات منطقه ای برای دفاع مشترک دانسته اند.لذا صرفنظر از مقبولیت چنین تفسیر و توجیهی برای مداخله نیروهای عربستان و دیگر شیخ نشین ها،می توان چنین برداشت کرد که پیمان اتحاد عربستان و بحرین امکانات و گستردگی حقوقی بسیار فراتر از آنچه که تا کنون در چارچوب شورای همکاری خلیج فارس داشته اند را بدست بدهد وچشم انداز حرکتی به سمت ادغام ویا از نظر حقوقی نوعی فدرالیسم با محوریت عربستان را متبادر به ذهن می سازد. طبیعی است که اگر چنین ادغامی صورت گیرد صرفنظر از ماهیت ضد ایرانی آن اقدامی در جهت سرکوب اکثریت شیعه بحرین ودرنهایت اقلیت شیعه عربستان خواهد بود که در راستای اهداف عربستان و بعضی محافل خاورمیانه در براه انداختن جنگ شیعه و سنی خواهد بود. از سوی دیگر همانگونه که می دانید یکی از ایرادات اصلی که به حکومت آل خلیفه وارد است حاکمیت این اقلیت سنی بر اکثریت شیعه است. شیعیان بحرین اکثریت 70 درصدی دارند ولی چناچه با عربستان ادغام شوند در جامعه جدید، شیعیان هردو کشور بر رویهم نیز در اقلیت قرا خواهند گرفت و روزگار سختی تحت سیطره وهابیون خواهند داشت.

امکان عملیاتی شدن طرح ادغام یا اتحاد میان عربستان و بحرین چقدر است؟ از منظر حقوق بین الملل و سازوکارهای بین المللی چه مسیری باید برای این رویداد طی شود؟
از نظر حقوق بین الملل هیچ اتحادیه نظامی- سیاسی بین هیچ دوکشوری مادام که اهداف تجاوز کارانه نداشته و صرفا با توجیهات حقوقی دفاع مشترک پوشانده شده باشد،منع حقوقی نداشته و با منشور ملل متحد مغایرت ندارد ومنوط به اراده مردم و دولت های منبعث از آن است که برای هر عهدنامه ای که مغایر اصول و اهداف منشور ملل متحد نباشد توافق نمایند. ولی از نظر سیاسی طبیعی است که در فضای سیاسی موجود این اقدام غیر ضروری و تحریک آمیز وخلاف اراده اکثزیت مردم بحرین است و واکنش های سیاسی – امنیتی تندی در منطقه خلیج فارس برخواهد انگیخت. ازنظر تاریخی و سیاسی نباید فراموش شود ،هنگامیکه دولت وقت ایران با نظر خواهی از مردم بحرین توسط نماینده شخصی دبیر کل سازمان ملل متحد (ویتوریو گیچاردی) موافقت کرد، ونتیجه این نظر خواهی (نه چندان سالم) راپذیرفت،در فضای سیاسی آنروز این تفاهم ضمنی ویا بقول اروپائی ها نوعی Tacit Understanding وجود داشت ،حال که مردم بحرین خواهان استقلال هستند، طبیعی است که این استقلال و جدائی از سرزمین اصلی نمی تواند بمعنای آن باشد که بحرین حکومت وسیاستی مخالف و یا دشمن ایران داشته باشد.
ایا این امکان برای ایران وجود دارد که مدعی بازگشت بحرین به خاک خود شود؟
از دیدگاه حقوق بین الملل بعد از آنکه کشوری بوجود آمد و مورد شناسائی کشور مدعی مالکیت و جامعه بین المللی قرار گرفت،از طرق مسالمت آمیز ومتعارف باز پس گیری شناسائی "دوژوره" مقدور نیست.ولی در روابط بین الملل چنانچه بحران اوج بگیرد ،کشورها بعضا مبادرت به قطع روابط دیپلماتیک می کنند که ممکن است یک گام مانده به نوعی مخاصمه تلقی شود.
به نظر شما اگر همین حالا در بحرین یک همه پرسی برگزار شود مبنی بر انتخاب استقلال، بازگشت به ایران و یا الحاق به عربستان کدام یک بیش از همه رای می آورد؟
اولا در شرائط موجود اینکه در بحرین همه پرسی سالمی با فرضهائی که در سوال شما مطرح است برگزار شود اساسا منتفی است.ولی انچه از بحران و نا آرامی ها ی یکسال اخیر در بحرین مستفاد می شود این است که اکثریت مردم بحرین بطور قطع نه تنها با الحاق به عربستان بطور جدی مخالف هستند بلکه به غالب احتمال مشروعیت خاندان حاکم نیز بطور جدی زیر سوال خواهد بود.
آیا اصولا جمهوری اسلامی ایران تمایلی به الحاق بحرین به خاک خود دارد؟
به هیچ عنوان. جمهوری اسلامی تا کنون هیچگاه خواهان الحاق مجدد بحرین به ایران نبوده است. آنچه جمهوری اسلامی ایران می خواهد احقاق حقوق شیعیان این کشور در چارچوب دموکراسی است. شیعیان بحرین با وجود اینکه اکثریت این کشور را تشکیل می دهند همواره در فرایند دموکراسی کنار گذاشته شده و از جایگاه واقعی خود بی بهره مانده اند. در عین حال ایران هیچگاه برای محقق شدن این خواسته خود نیز دخالتی در امور جاری بحرین نداشته است. آنچه هم اینک در این کشور روی می دهد متاثر از تحولات کشورهای عربی موسوم به (بیداری اسلامی ) است که مردم بحرین را نیز واداشته است تا حقوق مشروع خود را از خاندان سلطنتی این کشور مطالبه کنند و این هیچ ارتباطی به ایران ندارد.
آیا این درست است که جزایر سه گانه بوموسی، تنب بزرگ و کوچک در ازای اعطای استقلال به بحرین به ایران واگذار شده است؟
تحقق اعاده حقوق تاریخی ایران بر جزائر سه گانه در اوائل دهه 1970 میلادی بدنبال خروج انگلستان از شرق سوئز مقدور شد و آن بدنبال تفاهمی بود که در آن زمان با بریتانیا صاحب اختیار و حامی شیخ نشین های موسوم به سواحل متصالحه واز جمله شارجه و راس الخیمه بعمل آمد.ولی این یادداشت تفاهم برای جزیره ابو موسی، حالت معامله ای در قبال دست کشیدن از ادعای مالکیت بر بحرین نبود. از نظرگاه سیاسی موافقت ایران با جدائی بحرین و استقلال این کشوردر زمانی مطرح شد که هارولد ویلسون نخست وزیر انگلستان وبعد از او ادوارد هیث تصمیم به بیرون کشیدن نیروهای خود از خلیج فارس گرفتند.این دوران مقارن روی کار آمدن نیکسون در امریکا بود.امریکا هنوز در باتلاق ویتنام گرفتار بود واز نظر افکار عمومی آمادگی بعهده گرفتن تعهد جدید نظامی وجانشینی مستقیم انگلیس در خلیج فارس که با چالش هائی از طرف کمونیست ها هم روبرو بود را نداشت .لذا برای دوره ای کمتر از یک دهه بطور مقطعی حفظ اولیه امنیت خلیج فارس بعهده ایران(ودر درجه کمتری عربستان )گذارده شد.این همانی است که بر اساس دکترین نیکسون به سیاست دو ستونی او معروف است. لذا اگر بخواهیم از معامله ای در این مورد صحبت کنیم شاید بتوان گفت که دست کشیدن ایران از ادعای مالکیت بحرین در قبال محول کردن نقش ژاندارمی خلیج فارس به شاه صورت گرفته است و نه در قبال سه جزیره همیشه ایرانی تنگه هرمز.
آیا این طرح، حرکت در مسیر ادغام کشورهای کوچک عربی به منظور تشکیل یک نیشن استیت بزرگتر به نام عربستان سعودی نیست؟
من چندان مطمئن نیستم که تحقق یک کشور بزرگ و یا بقول شما یک Nation-State با محوریت عربستان متصور و یا مقدور باشد.نه کشورهای منطقه می پذیرند ونه مردم این شیخ نشین ها زیر بار خواهند رفت که چنین ادغامی صورت پذیرد.از آن گذشته چنین ادغامی به نفع امریکا و غرب هم نیست.
با توجه به اینکه سایر کشورهای حوزه خلیج فارس از جمله قطر و کویت به شدت با آن مخالفت کرده اند، آیا می توان استنتاج کرد که فرضیه بالا یعنی ادغام کشورهای کوچک عربی در عربستان جدی است یا اینکه از نظر شما مخالفت آنها دلایل دیگری دارد.
فرضیه ادغام این کشورها با عربستان بیشتر به یک شوخی شباهت دارد .شاید در بهترین حالت بتوان از آن بعنوان دستپاچگی عربستان در قبال تحولات در شرف تکوین در منطقه یاد کرد که با قصد تحریک و یا تخریب این تحولات فرصت طرح یافته اند.شبه جزیره عربستان از قبایل و شیوخ وطوائفی تشکیل شده اند که در طول تاریخ باهم مشکل داشته ودر تعارض و مخاصمه بوده اند.واقعیت این است که اینها از حل مسائل ایران وغرب بشدت وحشت زده هستند وواکنش های هیستریک از خود نشان می دهند.
شماره اشاره کردید که ادغام کشورهای کوچک عربی در عربستان و تشکیل یک نیشن استیت بزرگ عربی با منافع آمریکا مغایر است. اولا آیا آمریکا در طرح اخیر عربستان در باره تشکیل اتحادیه نقشی داشته است؟ و ثانیا منافع آمریکا چگونه در منطقه تامین می شود؟
البته که امریکا در عربستان نقش دارد والبته که در آنجا منافع حیاتی دارد.ولی اینکه این منافع حیاتی لزوما ومنحصرا با آل سعود قابل تامین باشد قابل بحث است. پایگاه اصلی هوائی نیروهای سنتکام در قطر قرار دارد.پایگاه دریائی امریکا در بحرین است.بخشی از نیروی زمینی امریکا بعد از خروج از عراق در کویت مستقرند.منابع عمده نفت و انرژی خاورمیانه در عربستان و عراق ویکی دوجای دیگر خوابیده است.آنگاه چگونه متصور است که اینهمه منافع را با سرنوشت حاکمان عربستان سعودی که در شرق با چالش های جدی وجنبش های غیر وهابی و سلفی گری مواجه است گره بزند. وضع بگونه ای است که حتی محافل ارتدکس و رادیکال وهابیت و سلفی گری آنها را قبول ندارند. در چنین شرائطی آیا این معقول است که امریکا منافع حیاتی خود را با سرنوشت آنان گره بزند وموافق ادغام تمامی شیخ نشین ها در عربستان باشد؟!
پس دلیل حمایت آمریکا از طرح عربستان چیست؟ آیا صرفا آمریکا در خصوص ادغام بحرین در عربستان یا ایجاد اتحاد میان آنها موافق است؟
عرستان کشور مهم نفت خیز وتاریخی منطقه است توانسته در معادلات و مراودات سیاسی خود طی چهار وپنج دهه گذشته روباط استراتژیک با امریکا برقرار کند بگونه که در حمله عراق به کویت امریکاییها بمنزله دفاع از کیان خودشان وارد جنگ با صدام شدند بی تردید فقدان مناسبات تهران - واشنگتن امریکا واعراب رو بهم نزدیک تر کرد امریکایی ها در رویای تنظیم مناسبات با ایران بسر میبرند و روزی که مناسبات دو کشور ایران وامریکا عدی شود مطمن باشید اعراب بویژه حاکمان سعودی موقعیت خود را در غرب بویژه امریکا تا حد زیادی از د ست میدهند سکه رونق دار عربستان از نبود معدله در روابط تهران واشنگتن است و من باورم این است که در کنار سیستم عملیات روانی و جنگ تبلیغاتی صهیونیست ها علیه ایران اعراب بویژه سعودی ها بیشترین نقش در تخریب چهره ایران را بعهده دارند
بعید می دانم امریکاییها با ادغام بحرین و عربستان موافق باشند تمام توان استراتژیک اروپا وامریکا طی یکصد سال اخیر در خاورمیانه تقسیم کشور ها بوده است تا جایی که بتوانند کشورهای مستقل کوچک تر که در دست خودشان باشند کمتر می توانند تهدید امنیت اسراییل و منافع غرب باشد
بهترین روشی که ایران باید از ابتدای آغاز بحران بحرین پیش می گرفت چه بود؟
من شما را ارجاع میدهم به مواضع رهبری هم در نمازجمعه چند ماه قبل و هم در چهاردهم خرداد. سیاست خارجی ما اگر همین روال وروش رو دنبال میکرد شاید نتیجه بهتری را مبگرفت رفتار متین واصیل مهمترین رکن سیاست خارجی پویا است من تصور میکنم با اکثریت جمعیت بحرین و مواضع رسمی مخالفتی با استمرار نظام سیاسی منتهی پاسخگو در بحرین نباشیم. پادشاهی مشروطه هم ملتزم به رعایت حقوق اکثریت و حقوق اقلیت و چرخش قدرت در دولت استقرار دولت ملی منتخب اکثریت، انتخابات ازاد ونقش همه احاد مردم واحزاب در سنا ومجلس و دستگاه قضاییه مستقل که متناسب با رعایت حقوق همه احاد مردم اعم از شیعه وسنی باشد خواست دولت و ملت بزرگ ایران به عنوان همسایه بحرین است اگر نخست وزیر و دیگر شیوخ دلبسته به حاکمیت عربستان می خواهند راه دیگری را انتخاب کنند خوب ایران هم بایست بر حسب منافع وامنیت ملی خود عمل کند کاری که عربستان در اشغال بحرین کرد کار شاق وسختی نبود و نیست. اگر ایران می خواست با نیروهای واکنش سریع خود بحرین را ظرف چند ساعت در اختیار می گرفت اما این روش ها با منطق ایران سازگاری ندارد ایران خواهان امنیت خلیج فارس است ما در دوران صدام هم نشان دادیم ولی اگر عربستان بخواهد وارد بازی دیگری شود مطمئناً شکننده خواهند بود.
با این همه ما شاهدیم که عربستان هنوز دخالت نظامی خود را حفظ کرده است.

همانطور که گفتم اشغال بحرین کینه عربستان را در میان مردم بحرین و مردم منطقه و حتی مردم عربستان افزایش داد روزگاری که نیروهای سوریه در لبنان بودند خب مردم لبنان با کینه ونفرت به نیروهای سوری در این سالها می نگریستند با وجود اینکه نیروهای سوری برای حفظ تعادل و امنیت لبنان و کمک به خود مردم لبنان وارد این کشور شدند. ما حتی خبر داریم که امریکاییها با این کار عربستان موافق نبودند. عربستان اینجا برای مقابله با مردمی که بدنبال حق خودشان هستند این کار را کرد اما نگاه امنیتی در عربستان روزبروز دارد اوج می گیرد این جاه طلبی ها عاقبت خوبی ندارد پیش از سعودی صدام این مسیر را تجربه کرده است. الان بخش عمده ای از حملات تروریستی در سوریه، عراق، پاکستان، لبنان والان در مصر با همین نگاه امنیتی حاکم برسیاست خارجی رژیم سعودی دنبال می شود وعلتش هم از سر خوردگی های اخیری است که در منطقه نصیب سعودی ها شده واین تاکتیک هابرای ترتیبات امنیتی منطقه مضر است. اولین قربانیان اشغال بحرین خود حکام ودولت بحرین خواهند بود.
عربستان در برابر خیزش و قیام مردم بحرین باید چه موضعی اتخاذ می کرد؟
توصیه من به عربستان سعودی و بسیاری از انسان های باتجربه که دیپلمات های کهنه کاری هم هستند این است که بجای سرخوردگی از سقوط مبارک و بن علی و عبد الله صالح و مقابله با قدرت نرم ایران در منطقه راه تعامل و مذاکره ودیپلماسی را انتخاب کنند. برداشت عربستان برای حفظ موازنه قدرت از این مسیر نظامی واشغال وترور، اشتباه استراتژیک سعودی است. ایران می تواند به نگرانی ها و سر خوردگی های سعودی کمک کند منتهی با منطق تامل نه تقابل.



شنبه 27 خرداد 1391  11:36

آخرين تاريخ بازديد : جمعه 30 آذر 1403  16:21:41
تعداد بازديد از اين خبر : 8883
 
   copyright 2009-2010, all right reserved. WWW.KHARAZI.IR نقشه سایت        سایتهای مرتبط        تماس با ما