دوازدهم مرداد سال نود و دو خورشیدی تجلی شکوه رای آگاهانه آحاد ملت ایران است که همگان از آن به عنوان حماسه سیاسی مردم یاد کردهاند. زیبایی این واقعه آن زمانی است که رهبری بزرگوار انقلاب آن را ممهور به مهر ولایت انتباه خویش میسازند.
این روزها روزهای تاریخی مردم ایران است که در عمق آن پیام روشن و شفافی از شعارهای که داده شد و ارجاعاتی که در سخنرانیها و پیامها داده میشود آدمی را در فضای دیگری قرار میدهد بیان مطالبی از قرآن کریم و کلام امام علی بن ابیطالب جلسه معطر را ساخت و اشک شوق بردیده مهجوران مشتاق قرار داد.
امروز براخلاق و راستی و درستی صداقت حرمت رأی مردم احترام به حقوق مردم تعهد بر رعایت اخلاق دوری از تکبر وغرور و حسد تأکید شد و سخن بمیان آمد. رئیسجمهور محترم جمهور در نخستین نطق تاریخی خود با بیان واژههایی قرآنی و کلام معصوم که آرمان دولت خویش میدانست و دکترین سیاست اخلاقی و اعتدالی خویش فیالواقع مطرح کرد که همه آنها زیربنا و اصول مدینه فاضلهایی است که همه مصلحان تاریخ اسلام و ایران بر آن تأکید ورزیدهاند و حتی جان خویش را قربانی آن ساختهاند.
در کتابهای آداب سلطانی و حکومت مداری در سنت اسلامی رسم برآن بوده است که مبنای عدالت محوری حاکمان را بر اخلاق فردی مبتنی کنند و از این رو فصلی درباره فضائل اخلاقی شخص حاکم و لزوم پایبندی به فضائل انسانی را ارائه دهند و از حاکم بخواهند تا با تمسک به اخلاق، درمیان رعیت به معدلت رفتار کند. در سیاست مدرن بیش از آنکه به اخلاق فردی حاکمان توصیه شود، مبنا را بر عادلانه بودن نظام سیاسی میگذارند و از راهکارهای تضمین عدالت در سیاست ورزی و تقسیم عادلانه قدرت، ثروت و معرفت در جامعه سخن به میان میآورند. در مأثور هست که "الناس علی دین ملوکهم" و مردمان بر آن روند که شیوه حاکمان باشد. در جوامع مدرن و با قدرت یافتن جامعه مدنی و نیروهای اجتماعی البته همواره امکان آن هست که بتوان قدرت را به نقد کشید و از طریق نقد قدرت راه را برای تضمین حفظ حقوق مردم در برابر اهالی قدرت فراهم کرد. یکی از پیامدهای نقد قدرت از سوی جامعه و نیروهای اجتماعی، آن است که حفظ اخلاق عمومی و پایبندی به آن را میتوان برحاکمان تحمیل نمود و نسبت آنچه که دراین مأثور آمده است را برعکس کرد، به این معنا که حاکمان را به دین و اخلاق عمومی جامعه متعهد نمودو آنان را تابعی از جامعه مدنی کرد. قدرت و توان و خاصیت مردمسالاری در یک نظام سیاسی در همین است که امکان جابه جایی و تداول قدرت را فراهم می کند و همین امر نقد حاکمان را میسور میکند و نقد حاکمان زمینه را برای التزام به اخلاق و فرهنگ عمومی فراهم مینماید. در این چنین نظامهایی عموماً چنین است که قدرت سیاسی تابع و برآیندی از فرهنگ و اخلاق جامعه مدنی است. وانگهی لازمه مردمسالاری، حفظ و تضمین آزادیهای مشروع و در چارچوب قانون است و اخلاق در بستر آزادی است که معنی مییابد و امکان شکوفایی دارد و برعکس درجامعه بسته و مملو از محدودیتهای فردی واجتماعی، فضائل انسانی و از جمله اخلاق میخشکد و بستری برای رشد پیدا نمی کند.
درجامعهای که امکان نقد قدرت باشد، میتوان دائماً حاکمان را به نقض اصول اخلاقی متهم کرد و همین امر اخلاق را به مثابه محک و معیار عمومی برای قضاوت در امر اجتماعی و سیاسی تبدیل میکند و ملوک را بر دین مردمان میکند. اگر در جامعهای نقد سیاسی امکان پذیر نباشد، بدیهی است که برجای نقد، تقدیس قدرت، سکه رایج میشود و این کار همه گونه رذیلتی را برای آویزان شدن به قدرت تجویز میکند و معلوم است که این امر چه بر سر اخلاق عمومی و وجدان اخلاقی مردمان یک جامعه میآورد. اینجاست که مأثور "الناس علی دین ملوکهم" معنا مییابد و معلوم میشود که دروغپردازی حاکمان و ارتکاب رذائل اخلاقی از سوی آنان چگونه مرمان یک جامعه را به بد اخلاقیها تشویق میکند و در فضای عدم وجود نقد سازند و آزادیهای سیاسی و اجتماعی، دورویی و دروغپردازی جا را بر برترین اصول اخلاقی و انسانی تنگ میکند و راه را بر شکوفایی اخلاقی میبندد.
در مکتب اسلام و در نظام اندیشه سیاسی تشیع، آنچنانکه از سیره حضرت امیر صلواتالله علیه روشن است بیش از هرچیز بر دو عامل تکیه شده است: یکی حفظ حدود اخلاقی از سوی حاکمان و دیگر امکان نقد قدرت سیاسی از طریق اصل مترقی امر به معروف و نهی از منکر. نهجالبلاغه مملو از گفتارهایی است که مردمان و حاکمان را دعوت به التزام به این دو امر میکند. امیرالمؤمنین با وجود آنکه در طول خلافت پنج ساله خود به طور مستمر درگیر جنگهای داخلی بود و با انواعی از مظاهر دنیا پرستی و یا خشکی مذهبی در نزاع و جنگ بود و حکومتش با انواع تهدیدها روبرو بود، اما آن حضرت، راه را برای نقادی مردم نمیبست و وجود این تهدیدها را مستمسکی برای فریب و دروغپردازی و مصلحتبینیهای شخصی قرار نمیداد. از مردم میخواست تا به امر به معروف و نهی از منکر و لو نسبت به شخص حاکم التزام داشته باشند و آن را بهترین طریق برای خیرخواهی عمومی و از جمله برای ائمه مسلمین میدانست. سیره سیدالشهدا علیه السلام در حماسه عاشورا نیز همین بود. هدف او از قیام، اصلاح امر امت جدش و احیای امربه معروف و نهی از منکر و دعوت حاکمان به التزام به اصول اخلاقی و دینی بود. حکومت معاویه و سیاستهای او چنان تحریفی را در دین و اصول اخلاق عمومی دامن زده بود که امام صلاح کار را تنها در "اصلاح" امر امت میدانست؛ امتی که بازیچه حاکمان دروغپردازی و مردم فریب قرارگرفته بود.
امروز جامعه ما در برابر دو تجربه قرار گرفته است و باید یکی را از این دو انتخاب کند؛ انتخاب میان حکومت مداری مبتنی بر دروغ و مردم فریبی و تقدیس قدرت و حفظ آن ولو از طریق راههای غیرمشروع و غیراخلاقی و از دیگر سو، نظامی سیاسی که پاسدار اخلاق و فضیلتهای انسانی باشد. در فقدان احزاب و نیروهای سیاسی/ اجتماعی قوی، طبیعی است که دولت سیطره ای بلامنازع در امر عمومی مییابد و همین امر موجب میشود که تمامی عرصههای اجتماعی و گاه فردی تحت سیطره و یا دستکم تحت تأثیر دولت قرار گیرد. از اینرو بیش از هرجامعه و شرایط دیگر، انتخاب مردم در سرنوشت زندگی مادی و آداب و اخلاق و مناسبات اجتماعیشان مؤثر خواهد بود. انقلاب اسلامی به رهبری فقاهت شیعی، ارزشها و آرمانهای خود را براساس سنت و سیره اسلامی و امامان شیعه قرار داده بود و روشن است که عالمان و فقیهان همواره در طول تاریخ حافظان سنت و سیره اخلاقی و منادیان فضائیل انسانی والهی بودهاند. درطول تاریخ تشیع همواره فقیهان شیعه در برابر حکومتهایی که پاسدار عدالت و ارزشهای اخلاقی نبودند، ایستادگی میکردند و حتی آن زمان که حکومت در اختیار پادشاهان شیعی بود و عالمان و فقیهان شیعه مورد مهرورزی بودند، مانند عصر صفوی، همواره همین فقیهان پادشاهان را به عدالت محوری و تضمین ارزشهای اخلاقی فرا میخواندند و در برابر اخلاق قدرت مقاومت میکردند. نگاهی به کتابهای سیاسی و اندرزنامههایی که همین فقیهان در دوران صفوی و پس از آن نگاشتهاند، به خوبی گویای این مسئله است. انقلاب مشروطه که با پایمردی فقیهان بزرگ شیعه سامان گرفت مهمترین هدف خود را عدالت محوری و تضمین مصالح عمومی و جلوگیری از تعدی دولت در امور عمومی قرار داده بود و انقلاب اسلامی نیز در سرلوحه خود بازگشت به اخلاق و ارزشهای انسانی و الهی را قرار داده بود.
مهمترین ملاک مردم در انتخابات ریاست جمهوری اخیر و انتخابی که کردند همین است که بادرک سره از ناسره و شناخت از مبانی تنها نامزد روحانی این انتخابات که برنامههای ارائه شده و ژستها و شعارهای مطرح شده با و منظومه فکری و سیاسی منطبق است که بیشتر میتواند فضای اخلاقی را به جامعه ما باز گرداند و تحقق آن را بیشتر تضمین نماید. شاید بهترین ملاک انتخاب مردم، علاوه بر مبانی اعلام شده، رفتار نامزدها در مبارزات انتخابیشان است. به راستی جناب آقای دکتر روحانی با درک دقیق از اندیشه دینی و پیوند آن با مبانی ملی و رفتاری متین اصول و آداب دولتمردی را در مبارزات انتخاباتی خود عرضه کرده است. ایشان با رعایت رفتار دین که مبانی برحکمت وعقلانیت ایرانی اسلامی بود تأکید دارد برای دستیابی به قدرت نباید همه ارزشهای دینی و یا امکانات عمومی را به کار گرفت و از آنها بهرهگیری ابزاری کرد. اتهام زنی و تخریب انسانها هیچگاه نسبتی با ارزشهای دینی و مذهبی جامعه ما ندارد و بیتردید مردم بهترین حافظان وجدان اخلاقیاند و در روز بیست وچهارم خرداد با انتخاب خود یک بار دیگر ثابت کردند که ارزشهای اخلاق برمناسبات قدرت پیروز میشود.