دیروز در مقدمه ای بر نوع برداشت و نگاه نسبت به سیاست خارجی بصورت اجمالی تاکید کردم. فارغ از برخی اختلاف دیدگاه ها و تفاوت نظر نسبت به روش ها و متدولوژی در اجرای سیاست خارجی، آنچه مهم است ارزیابی گذشته و حال و برنامه برای آینده است که ضرورت اجتناب ناپذیر کارگزاران سیاست خارجی به حساب می آید.
سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در مقطعی که سکان دولت را تحویل دولت نهم داد بر اصول عزت، حکمت، مصلحت، اعتماد سازی، گفتگو و تنش زدایی با کلیه کشور ها گام بر میداشت. هیچگونه قطعنامه ای در شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران وجود نداشت، پرونده هسته ای ماهیت سیاسی، حقوقی و کاملا تکنیکی داشت و مسایل در چارچوب آژانس انرژی اتمی پیگیری می شد، از هنگامی که فرافکنی اسراییل و منافقین پیرامون موضوع هسته ایران آغاز گشت، ایران همراه آژانس و همکاری با مدیرکل و با سه کشور اروپایی فرانسه، آلمان و انگلستان گفت و گوی سخت، نفس گیر در عین حال سازنده ایی را پیش می برد.
ایجاد فضای مناسب خارجی برای جلب همکاری بین المللی و پرداختن به توسعه داخلی به ایران کمک کرد تا با استفاده از تجارب خارجی به انتقال تکنولوژی پرداخته و محدودیتهای دسترسی ایران به تکنولوژیهای حساس کاهش یابد. حاصل این امر توسعه صنایع مختلف بود که به مبنایی برای توسعه تکنولوژی هسته ای تبدیل شد و جایگاه منطقه ای و بین المللی ایران طی این مدت را دچار تحول کرد.
در اینجا سه سوال مطرح است: کجا بودیم؟ کجا هستیم؟ و به کجا می خواهیم برویم؟
ویژگی های کلی سیاست خارجی آن دوره را می توان اینگونه بر شمرد؛ تعامل سازنده با اکثر کشورها، خارج شدن تدریجی ایران از انزوای بین المللی و منزوی شدن آمریکا، توسعه روابط با اروپا و ژاپن و مخالفت آنها با قوانین فرامرزی آمریکا برای تحریم ایران (در آن زمان علیرغم تلاشهای آمریکا هیچ تحریمی بر ایران تحمیل نشد.) توسعه روابط با کشورهای منطقه و کشورهای اسلامی (شرکت اکثر سران در اجلاس کنفرانس اسلامی در تهران)، پیوند خوردن منافع ایران با منافع کشورهای مهم و تاثیر گذار از طریق توسعه روابط اقتصادی خارجی به خصوص در زمینه انرژی، سرمایه گذاری شرکتهای اروپایی و ژاپنی در بخشهای مختلف صنعتی و انرژی ایران، ارتقاء وجهه بین المللی جمهوری اسلامی به عنوان یک کشور عادی و دارای ایده هایی برای حل مشکلات جهانی با طرح نظریه گفتگوی تمدنها و تصویب آن توسط سازمان ملل، تبادل هیات های عالیرتبه سیاسی با اکثر کشورهای مهم جهان، انزوای اسراییل، موفقیت حزب الله لبنان در اخراج اسراییل از جنوب لبنان که عمق استراتژی خاورمیانه ای جمهوری ایران بود، افزایش قدرت باز دارندگی مقاومت در کل منطقه، تجلی دولت ملی در عراق ، پشت سر گذاردن دو بحران عظیم بین المللی در منطقه یعنی دو جنگ افغانستان و عراق ، رفتار منطقی و موضع اعتدالی در برابر حادثه یازده سپتامبر، تنظیم مناسبات با همه کشور های جهان به جز اسراییل و امریکا.
ایران در آن زمان در بالاترین سطح برخوردار از مناسبات دو جانبه بود. جالب است توجه شود هنگام شروع بکار دولت اصلاحات، رابطه ایران با کشور های اروپایی معلق بود و با برخی کشور ها قطع مناسبات سیاسی وجود داشت. طالبان بیش از نود درصد افغانستان را در تصاحب خود گرفته بود و بحران های بزرگ منطقه ایی رادیکالیسم و افراط در اوج خود بود.