کوچک ترین تحقیق و تتبع سیاسی نشان میدهد هنگامی که دولت یازدهم عنان قدرت را در دست گرفت در کجا قرار داشتیم و تحریم های ظالمانه چگونه در حق ملت ایران اعمال شده بود. لازم است توضیح دهم نظام سلطه همواره در صدد است تا کشور های اسلامی و مستقل گرفتار مصایب داخلی و بحران های بین المللی باشند. آنچه در لیبی، تونس، مصر و سوریه رخ داد نیز حقیقت این بینش را بیشتر هویدا میسازد که استقلال و استغناء در ممالک جهان سوم و بویژه دنیای اسلام هرگز باب میل قدرت های فرا منطقه نبوده و نیست. این حکمت سیاسی و عقل خود بنیاد حاکمیت هاست که به جلو فرار کنند و با مانور های خردمندانه جلوی ریزش منافع و کاهش قدرت منطقه و دو جانبه و بین المللی را بگیرند.نکته قابل تاسف اینجاست دولتی که میراث دولت اصلاحات بود و هیچگونه تحریم وتهدیدی جدی متوجه آن نبود چه دولتی را تحویل جانشینان خود داد.
وضعیت سیاست خارجی در زمانی که دولت یازدهم بر روی کار آمد را می توان در موارد زیر خلاصه کرد؛ تشدید فشارها علیه ایران و همکاری بین المللی با آمریکا علیه ایران (این در حالی است که بوش منفور ترین رییس جمهور آمریکا در سطح بین المللی بود)، صدور قطعنامه های مختلف و اعمال تحریمهای چند جانبه، استفاده آمریکا از فرصت به دست آمده برای تقویت تحریمهای یکجانبه و چند جانبه، تضعیف روابط با کشورهای عربی، در حالی که اسرائیل بدترین جنایات را علیه مردم لبنان و فلسطین انجام داد، طی سالهای گذشته متاسفانه شاهد تمایل برخی کشورهای عربی برای همکاری با اسراییل علیه ایران بودیم. پس از شصت سال انزوای منطقه ای اسرائیل تلاشهایی در جریان است تا ائتلافی از کشورهای عربی و اسراییل علیه ایران ایجاد شود.
تضعیف شدید روابط با کشورهای اروپایی و ژاپن و پیوستن آنها به آمریکا بر خلاف دوره قبل که به مخالفت با تحریم و قوانین فرامرزی آمریکا پرداختند.
تخریب وجهه ملی ایران در عرصه بین المللی به واسطه موضع گیریهای نادرست و غیر ضروری، صدور قطعنامه سازمان ملل علیه موضع گیری در خصوص مسئله هولوکاست و قرار گرفتن نام ایران در کنار نام آمریکا به عنوان کشورهای دارای وجهه منفی در جهان. در حالی که رفتار ایران با آمریکا قابل مقایسه نیست و اینها از مواضع نادرست ناشی شد.
حاکم شدن فضای تنش بر روابط خارجی و محدود شدن روابط خارجی از حدود 200 کشور به چند کشور محدود از جمله ونزوئلا.
کاهش شدید سرمایه گذاری خارجی، خروج برخی شرکتهای خارجی و حتی خروج سرمایه های داخلی به دلیل فضای تنش آلود و افزایش ریسک سرمایه گذاری در کشور، حاکم شدن فضای تنش و تهدید بر جامعه، تشدید جنگ روانی علیه ایران، تخریب فضای برنامه ریزی اقتصادی و سرمایه گذاری درازمدت و سوق یافتن سرمایه ها به دلالی. در نتیجه افزایش شدید قیمت مسکن و برخی دیگر از کالاها طی سالهای اخیر.
تبدیل شدن پرونده هسته ای ایران از یک موضوع سیاسی مورد اختلاف ایران و آمریکا به یک پرونده امنیتی بین المللی و سوء استفاده برخی کشورها از آن برای معامله بر سر منافع ملی ایران.
تضعیف وزارت امور خارجه به عنوان دستگاه مجری دیپلماسی در شرایطی که بیشترین نیاز به آن وجود داشت و واگذاری اکثر مسائل مهم سیاست خارجی از وزارت خارجه به سایر دستگاهها که از امکانات کمتری برای رسیدگی به آنها برخوردارند.
خالی کردن عرصه برای فعالیتهای دیپلماتیک کشورهای رقیب به واسطه عدم انتصاب به موقع سفرا و خالی گذاشتن سفارت خانه ها بدون سفیر برای مدت زمان طولانی در کشورهای مهم، سوق دادن سیاست تعامل سازنده پیشین به سمت رویارویی مخرب، فقدان اولویت بندی صحیح در سیاست خارجی: (کشورهای همسایه و اسلامی واقع در حوزه امنیتی پیرامونی خود را را فراموش کردیم و انرژی خود را صرف آمریکای لاتین نمودیم)
به بن بست رسیدن سیاست خارجی و فقدان افق روشن برای خروج از آن، کسی که چهار سال نامه های بی پاسخ تهیه کرده و سفرهای بی پاسخ انجام داده چگونه می خواهد در چهار سال آینده نتیجه بگیرد.
امضای قراردادهای چند میلیاردی با چین و روسیه، صحبت از روابط استراتژیک با آنها و همزمان حمایت آنها از ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت و رای مثبت به قطعنامه هایی که علیه ایران صادر شده است.
محدود شدن سفرهای مقامات عالیرتبه کشورها به تهران: به جز رییس جمهور روسیه که برای اجلاس سران کشورهای حاشیه خزر به تهران سفر کرد، روسای جمهور هیچ یک از کشورهای مهم به تهران سفری انجام ندادند. بر اساس گزارش وزارت امور خارجه: "سفر روسای جمهور روسیه، ترکمنستان، آذربایجان، قزاقستان، تاجیکستان، ارمنستان، بلاروس، گرجستان، توگو، زیمبابوه، نیکاراگوئه ، ونزوئلا، سنگال ، الجزایر ، اریتره ،کومور و بولیوی به جمهوری اسلامی ایران برنامه ریزی و مدیریت گردیده است."
توسل دشمنان به جنگ نیابتی علیه ایران با استفاده از فضای پدید آمده، طی چهار سال گذشته متحدین و دوستان ایران در عراق، فلسطین و لبنان درگیر جنگ و بحرانهای شدیدی شدند و خسارات زیادی را متحمل گشتند. هر چند پیروزیهای ارزشمندی به دست آمد اما این جنگها و در گیریها قابل پیش بینی و قابل پیش گیری بود. جنگ تنها و بهترین راه دستیابی به اهداف و منافع نیست.
عدم تحقق پیشنهادات رییس جمهوری ایران به نشست شورای همکاری خلیج فارس؛ پیشنهادات رئیس جمهور وقت در این اجلاس با موضوع تجارت آزاد با شورای همکاری خلیج فارس، طرح ترتیبات امنیتی بومی در خلیج فارس بود.
درجمعبندی این بخش معتقدم هیچ یک از سه اصل عزت، حکمت و مصلحت در سیاست خارجی دولت نهم مشاهده نمی شود. آقای احمدی نژاد با چهره منفی وارد عرصه بین المللی شد. چهره وی به دلیل تبلیغات دشمن و مواضع ایشان بیشتر تخریب شد. در نتیجه تمایلی به همکاری با ایشان وجود نداشت و من بارها در مقالات وسخنرانی های خود این موضوع را گوشزد کردم. هشت سال مهجوری و گوشه نشینی نتیجه انتقادات سازنده و دلسوزانه ایی بود که اندام و هویت سیاست خارجی و منافع ملی ایران را از خود متاثر میساخت. دولت های نهم ودهم فاقد توانایی در سیاست خارجی برای خروج ایران از بن بست بودند و لذا هیچ توفیقی و موفقیتی برای خروج از بن بست بین المللی ایران با توجه به نامه نگاری ها و درخواستهای غیر متعارف دیپلماتیک هیچکدام کارساز نشد.