مجمع عمومی سازمان ملل، مهم ترین تریبون جهانی کشورها

1-     مجمع عمومی سازمان ملل در سیاست جهانی چه جایگاهی دارد؟ آیا می­توان برای آن اهمیت راهبردی قائل شد؟

بی تردید تجربه آحاد بشر پس از دو جنگ  جهانی موقعیت ویژه ایی به نهاد بین الملل داده است.  ترسیم مبانی حقوق بین الملل که یکی از مأموریت های با اهمیت مجمع عمومی سازمان ملل متحد می باشد،  نقشی بسیار مهم در تحکیم و پایداری صلح و استقرار حکومت قانون در جامعه بین المللی دارد. ماده 13 منشور سازمان ملل متحد مجمع عمومی رهنمود های ارزنده ای برای تجلی آرمانهای بشری ارائه کرده است که در آن می توان  تشویق و توجه جدی به همکاری بین المللی در امور سیاسی و  و ارائه بستری ملازم این همکاری در راستای توسعه  حقوق بین الملل به عنوان هدف عالی آرمان جهانی مشاهده کرد. اگرچه مجمع عمومی نهادی برای عرضه ابتکارات و ایده های جهانی است و تا کنون تلاش کرده فقط به قانونگذاری بین المللی مبدل نشود، اما همه امکانات کارشناسی و رایزنی های بین المللی را برای ارائه پیش نویس  متون قطعنامه ها ، معاهدات بین المللی تهیه می نماید  و برای تصویب در اختیار دولت ها قرار می دهد.

نزدیک به هفتاد سال یعنی بیش از شصت واندی سال است که از شکل گیری سازمان ملل متحد می گذرد. مجمع عمومی نقش سترگ و بزرگی در این مهمترین سازمان جهانی دارد با پشتوانه ساختاری که برایش تعریف شده، خدمات ارزنده ای به مهمترین تصمیمات در کمیته ها و یا شورای امنیت عرضه می کند و مهمترین نقش را در مبانی نوین حقوق بین الملل وتوسعه آن ایفا می کند. مجمع عمومی در دو ساختار شکلی و محتوایی دارای نقش جدی است. نخست بصورت محتوایی مجموعه ای گسترده از معاهدات بین المللی حوزه هایی مثل مبارزه با تروریسم ، حقوق بشر دوستانه ، حقوق کودک حقوق زن،  حقوق بین المللی کیفری،  مصونیت قضایی دولت ها، فضای ماورای جو، دریاها و اقیانوس ها، روابط دیپلماتیک و کنسولی، سازمان های بین المللی، حقوق معاهدات، مصونیت قضایی دولت ها و ... را تحت پوشش قرار داده است. بی تردید ماهیت و حقیقت پدید آمده از تلاش جمعی نسبت به  این معاهدات بین الملل  به کاهش اختلافات بین المللی و یا جلوگیری از خشونت و جنگ و در گیری های منطقه ای قومی  و مدیریت بحران در اختلافات بین المللی و به شفاف سازی همه مبانی حقوقی موثر واقع شده است  و سیستم حقوقی جهان را از خود نیز متاثر ساخته است.

  

2-     اعلام مواضع رهبران جهان در این مجمع چه لزومی دارد؟ به عبارت دیگر آیا تفاوتی بین مواضع و بیانات و رویکردهای آنان در گفتگو با رسانه­ها، سخنرانی در کشور خود و... با مواضعشان هنگام حضور در سازمان ملل وجود دارد یا خیر؟ اگر نه، چرا اکثر رهبران از این فرصت استفاده می­کنند و خود را به نیویورک می­رسانند؟

مجمع عمومی سازمان ملل متحد مهمترین تریبون جهانی برای عرضه دیدگاه های کشورها در مناسبات جهانی است.  مجمع عمومی اگرچه یکی از 6  بال اصلی ملل متحد تعریف میشود و همه ممالک جهان وبرخی از کشورها بصورت عضو وابسته و یا پیوسته در این سازمان دارای هویتی ماندگار هستند و همه کشورهای عضو در آن فعالیت دارند. در تعریف ساختاری منشور ملل متحد به نقش این نهاد اهمیتی ویژه سپرده شده است. عرضه دیدگاهی کشوری و منطقه ای  و ارائه پیشنهاد و راه حل هایی برای نیل به صلح و امنیت بین المللی و موضوعات مهم جهانی موقعیت و ماموریت داده است.

اما مهمترین کاری که در طول مجمع انجام میشود لابی ها و تنظیم بسیاری از مناسبات جهانی است. بسیاری از اختلافات در کنار جلسات مجمع رسیدگی و بسیاری از مناسبات جدید دو جانبه و منطقه ایی در بستر پوشش مجمع عمومی بررسی رسیدگی و حل میشوند .

  

3-     مجمع عمومی می­تواند به عنوان یک فرصت دیپلماتیک برای کشور ما در نظر گرفته شود؟ اگر پاسخ مثبت است، ارزیابی شما از میزان بهره­گیری از این فرصت در دولت­های مختلف جمهوری اسلامی ایران، چیست؟

ببینید من قبلا هم توضیح دادم مجمع عمومی چند خاصیت ویژه برای ممالک جهان دارد. نخست تریبون مهمی برای عرضه دیدگاهای جهانی و بستر مناسبی برای ظرفیت سازی کشورها درمناسبات جهانی است. موقعیت ویژه ایی برای لابی و تنظیم مناسبات جدید جهانی دارد. بعد خود ماموریت ویژه ای است که سازمان برای مجمع عمومی در ساختار تشکیلاتی و ارکان آن قائل است. یعنی مجمع عمومی مسئول رسیدگی و بررسی گزارش های است که از شورای امنیت، دیوان بین المللی عدالت ، دبیرخانه سازمان  و شورای اقتصادی و اجتماعی ( کمیته سوم) و همچنین رسیدگی به مسایل مالی و پولی و تصویب بودجه های سازمان تعیین اعضای غیر دایمی شورای امنیت و مسئول انتخاب برای شورای حقوق بشر و ارزیابی و پیگیری در رابطه با انتصاب دبیرکل سازمان ملل که آن هم خودش دارای مکانیزم خاصی است و از جانب شورای امنیت ارائه میشود به عهده مجمع عمومی خواهد بود 

 

4-    حدود ده سال بود که نماینده‌ای از ایران به سازمان ملل نرفته بود. چه شرایط جدیدی پیش آمده بود که سفر آقای خاتمی به نیویورک را توجیه می­کرد؟ انتظار دستگاه از این سفر چه بود؟

اینطور نیست ایران همواره در سطح وزیر خارجه نماینده ویژه در مجمع عمومی داشت. دکتر ولایتی از سال ١٣٦١ تا ١٣٧٥ در تمام نشست های مجمع عمومی سازمان ملل متحد حضور داشت. یک بار هم آیت الله خامنه ای در مقطع ریاست جمهوری و به عنوان رئیس هیئت ایرانی برای شرکت در نشست سالانه مجمع عمومی شرکت کردند. جناب آقای خاتمی با توجه به نگاه بین المللی که به سیاست خارجی داشتند، با حضور همه ساله خود حضور ایران را  در نشست های مجمع به حد رئیس جمهور و سران رساندند و انصافا تاثیرات بزرگی هم در آن مقطع برای سیاست خارجی ایران به همراه آورد و به کاهش تنش و اعتماد سازی بیشتری منجر شد.

5-    ایده گفتگوی تمدن­ها خروجی دستگاه دیپلماسی کشور بود یا ایده شخص آقای خاتمی بود؟ اگر این طرح ایده دستگاه دیپلماسی کشور بود، چرا در دوره سازندگی طرح نشد و اگر ایده آقای خاتمی بود، با چه نحلیلی، طرح آن در مجمع عمومی مثبت ارزیابی شد؟

ایده گفتگوی تمدنها که به نام ایران در ملل متحد ثبت وضبط شد،  نیاز جامعه جهانی بود وهست عنصر زمان شناسی در تفکر ایرانی باعث شد که ایران به کنه حقیقت گفتگو و کفتمان پارادایم جدیدی ارایه کند دیالوگ و دیسکورس دو مفهوم خاص در ادبیات سیاسی است در زمانی که جهان سخن از درگیری و جنگ وخشونت میزند و قدرت های عالم سخن از ناشکیبایی و سقوط و درگیری تمدنها می زنند، صدای دیگری از مشرق زمین برخواسته میشود و تعالی زندگی بهتری را توصیه و ترسیم میکند در حقیقت همان ایران که به هنگام ورود انسان به هزاره دوم جهان را مشحون از تعالیم انسان ساز اسلام وتشیع و تفکر فارابی و ابن سینا میکند و همان ایران مجددا منادی وحدت و سازگاری میان دو جهان شرق وغرب در هزاره سوم میلادی میشود. آقای خاتمی به عنوان فرزند راستین چنین ملتی با هویت تاریخی و تمدنی معمار چنین ایده ایی میشوند و صد تاسف که دیگران و خارجیان این بحث رو از ایرانی ها جدی تر گرفتند 

6-    ایده گفتگوی تمدن‌ها و استقبال جهانی از آن، جایگاه ایران را در مناسبات بین­ المللی ارتقا داد. به نظر شما چقدر از وضعیت جدید بهره­برداری کردیم. نقاط قوت و ضعف بهره­برداری از آن موقعیت چه بود؟

سیاست خارجی ایران دارای مبانی بود این مبانی در حاکمیت و کل نظام مورد تاکید قرار گرفته بود بهمین دلیل از صدر و ذیل و ضمن نظام از استراتژی سیاست خارجی در سه زمینه اعتماد سازی ، کاهش تنش و گفتگوی تمدنها حمایت کردند و خب تلاش خوبی هم در آن مقطع صورت گرفت بسیاری از معظلات خارجی ایران رفع شد و موانع بسیاری که از گذشته باقی مانده بود. بازکلید سیاست خارجی ایران گشوده شد. ما با اروپا با منطقه با برخی از کشورهای دنیای عرب و دنیای اسلام مناسبات منظم و گسترده نداشتیم به مدد و لطف چنین استراتژی با اروپا از گفتمان انتقادی به گفتمان همکاری رسیدیم با الجزایر و بحرین وبرخی کشورها که در انسداد مناسبات بودیم با افتتاح در مناسبات روبرو شدیم خیلی گام های سازنده برداشته شد که فرصت ارارائه آن نیست اما در برخی اوقات هم دچار گرفتاری بودیم متاسفانه در برخی اوقات طرفین سیاست در ایران  دچار توهم می شدند از سیاست خارجی برای منویات داخلی حزب و گروه خود بهره میگرفتند. البته تا حدی طبیعی است ولی بایست اذعان نمود مقوله سیاست خارجی فرای جدول بندی های سیاست داخلی بایست محاسبه شود برخی از رقبای دولت خردمندانه و مشفقانه در مناسبات خارجی ایران رفتار نکردند و برخی حملات آنها کاهش قدرت دولت را به همراه داشت البته الان مایل نیستم به آن بپردازم اگر عمری وحالی بود در اینده در خدمتتان هستم

7-    از نظر شما در آن مقطع چه تحلیلی در غرب وجود داشت که به انعطاف پذیری ایران روی خوش نشان نداد و هر چه ما بیشتر آمادگی مصالحه و مداکره نشان دادیم، آنها کمتر استقبال کردند و بیشتر فشار آوردند؟

این تحلیل درست است نمیشود از تجربه تلخی که در برابر ما هست عبور کنیم و از عبرت تاریخ و درس تاریخ پند نگیریم این واقعیت نظام سلطه است برخی رفتارهای غیر مسولانه پیام غلط به طرف های مقابل داد برخی بی مسولیت ها اطراف و اکناف سیاست خارجی باعث توهم از وضعیت ایران شدند برخی لابی های غیر موجه باعث سوءتفاهم جدی شد نظام سلطه در پی به زانو در آوردن استقلال و استغنای ممالک مختلف جهان هستند. من یادم هست در مقاطعی که در دولت سازندگی در صف و ستاد سیاست خارجی مسئولیت داشتیم و مثلا نظریه ما بدنبال حل وفصل مناسبات خارجی ایران با غرب بود و ما وامثال من که خدمت رهبری بحث امریکا را مطرح میکردیم و می کردند معظم له میفرمودند چه تضمینی وجود دارد که شما یک گام و دو گام مثبت بر دارید ولی امریکاییها و غربیها دو گام پس بگذارند هرجا شما گام سازنده ایی برداشتید حتما بی نتیجه بوده است خب ما در قبال مسایل حل مشکلات غرب در خاورمیانه به ویژه امریکا وانگلستان تجربه تلخی داشتیم .غربیها در این سالهای اخیر عجیب گرفتار برداشت انتزاعی شدند و نسبت به حل و فصل موضوع هسته ایی صلح امیز دچار توهم شدند در انتخابات ١٣٨٤ پیام های غلط داده شد اگر بنا به گفتن باشد روزی بایست گفته شود 

 



چهارشنبه 2 مهر 1393  6:6

آخرين تاريخ بازديد : يکشنبه 2 دى 1403  10:6:3
تعداد بازديد از اين خبر : 7825
 
   copyright 2009-2010, all right reserved. WWW.KHARAZI.IR نقشه سایت        سایتهای مرتبط        تماس با ما