شما عنوانها و سمتهای متعددی را به عهده داشتهاید. اگر از شما بخواهم سید محمد صادق خرازی را معرفی کنید چه خواهید گفت؟
نامم سید محمد صادق است در خانواده روحانی نامداری در فروردین ماه سال 42 خورشیدی در شهر تهران همزمان با میلاد مسعود حضرت ختمی مرتبت(ص) و امام جعفر صادق در خانه پدربزرگم محروم حاج سید مهدی خرازی که از تجار و رجال نامدار و موتمن تهران بود به دنیا آمدم. پدرم روحانی تاجرزادهای بود که فقط برای ترویج مکتب اهل بیت به کسوت روحانیت درآمده بود. آیتالله حاج سید محسن خرازی، که اینک از زمره فقیهان اصولی و اخلاقی و مقیم قم است. نسبت من از پدرم به سادات اصفهان و از مادرم به سادات گلپایگان باز میگردد. اجداد پدری من از زمره تاجران نامدار و مشهور اصفهان و تهران و از علاقهمندان به ترویج علوم دینی و امور عاملامنفعه و خدمات اجتماعی بودند و به همین دلیل سرای ایشان همواره محل رفت و آمد رجال سیاسی-فرهنگی و علمی بوده است. حشر و نشر پدربزرگم با مراجع قم و نجف و نمایندگی ایشان تأسیس مکانهای آموزشی همانند«مدرسه علوی تهران» و «مؤسسه در راه حق و اصول دین»انجامید.
تا جایی که میدانم شما یکی از مجموعه داران معروفی هستید که در بیشتر حوزهها وارد شدهاید. هم نسخه خطی و قرآنهای دستنویس و بینظری دارید و هم این مجموعهای ارزشمند از آثار هنر مدرن دارید، اما دوست دارم خودتان درباره اینکه در مجموعهتان چه دارید توضیح بدهید.
پدربزرگم عکسها و برخی آثار خطی اسلامی را نگهداری میکرد که با تعاریف امروز در آن دوران یک مجموعهدار به حساب میآمد. این روحیه او به من رسید و من از دوره نوجوانی آثاری را برای خودم جمعآوری میکردم و در تمام این مدت به همین کار اشتغال داشتیم. من یک مجموعه آثار خط دارم که شاید در جهان بینظیر باشد. بخش دیگر مجموعه من به کتابت اختصاص دارد که در آن از کل تاریخ کتابت و خوشنویسی ایران از قرون اولیه اسلامی تا الآن وجود دارد که مجموعهای نزدیک به 800قطعه خط نفیس است که بعید میدانم کسی نمونه آن را به لحاظ کیفی داشته باشد. تا کنون هم به لطف خداوند توانستهام 8 قرآن را به چاپ برسانم. همچنین یک مجموعه از کتب ادبی و حدیث دارم که آنها از سراسر دنیا جمع کردهام از هنر مدرن هم آثاری دارم در حوزه اشیاء خیلی وارد نشدهام.
چه چیزی شما را به سمت مجموعهداری جذب کرد؟
در سیر تحول تاریخ هنر در اروپا و آمریکا، بزرگترین اتفاقی که افتاده به وجود آمدن موزهها هستند، موزه پدیدهای است که مردم را با تاریخ و تمدن و فرهنگ آشنا کرد، اما موزهها چگونه شکل گرفتهاند؟ طبعاً میدانید امکان وجود موزهها را مجموعهداران بزرگ دنیا فراهم کردند. نمیتوانید در دنیا موزهای را پیدا کنید که از آثار چند مجموعهدار بزرگ تشکیل نشده باشد. آثار موجود در موزةهای بریتانیا، لور، آرمیتاژ، متروپلیتن، گوگن و ... تمام از آثار مجموعهداران بزرگ است. حتی اگر در ایران هم این موضوع را بررسی کنید میبینید که موزههای ایران باستان، موزه هنر اسلامی، موزه ملک و ... هم از وقف و هدیه مجموعههای مجموعهداران در ایران درست شده است. در واقع مجموعهداران عامل انتقال فرهنگ، تاریخ و هنر از مقطعی به مقطع دیگر هستند. البته برخی مجموعهداران با مجموعه خود کسب و کار هم میکنند. طبیعی است آنها در اقتصاد هنر و تبادل آثار هنری هم نقش بسزایی داشته باشند و نمیتوان بر آنها خرده گرفت.
همانطور که گفتید موزههای دنیا از آثار مجموعهداران درست شده که یا اهدایی بوده یا توسط دولتها خریداری شده، ولی آیا این روند در ایران هم مرسوم است؟ یعنی در ایران هم مجموعهداران حاضرند برای راهاندازی موزهها آثار خود را اهداء کنند؟
در ایران هم همین روال وجود دارد. اگر به موزه ملک که آثار اهدایی حاج حسین ملک را شامل میشود یا کتابخانه آیتالله مرعشی نگاه کنید میبینید این آثار را که در منطقه بینظیر هستند، این دو بزرگوار وارسته به مردم ایران اهداء کردهاند یا اگر به موقوفات امام رضا(ع) و حضرت معصومه(س) که مراجعه میکنید میبینید در هر کدام از آنها مجموعهای از بهترین آثار خطی و کتب وجود دارد که همگی اهدایی هستند.
وقتی به آثار مدرن میرسیم این جریان کمرنگ میشود؟
بله. پیش از این رسم وقف و اهدا کردن رایجتر بود.
شاید شرایط اقتصادی و افزایش قیمت آثار هنری باعث شده کمتر کسی حضار به اهدای آثاری که در مجموعه خود دارد، باشد.
این حرف درست است ولی من برخی از بزرگان مجموعهداری ایران را میشناسم که آثار خود را وقف کرده و یا وقف میکنند تا موزه درست شود.
شما با مجموعه خود چه میکنید؟
من از ابتدا تمول مالی داشتم و از ابتدا هم قصدم به جا گذاشتن مجموعهای از خودم بود. خانهام را برای تبدیل به کتابخانه وقف کردهام. من 300هزار جلد کتاب جمعآوری کردهام که بسیاری از آنها خطی و نفیس هستند. بسیاری از آثاری که در این 30 سال خریده و جمعآوری کردهام را در خانهام نگه داشتهام و بسیاری از آنها را جزئی از خانه کردم تا حفظ شود، مانند کاشیها، ارسیها، درها، سرامیکها، آیئنههای قدیمی و ... و همه را به نوعی در خانه به کار بردم تا جزئی از این وقف باشد.
شده که خود شما هم به آن اشاره کردید. از نظر شما این موضوع با روح مجموعهداری منافاتی ندارد؟
خیر. به هر حال این یک کسب و کار رایج در دنیسا. باید حق داد که یک فرد نمیتواند تمام بودجه و دارایی خود را در بخش جمعآوری کند و تلنبار داشتههایش در هنر باشد. طبیعی است خود من هم بارها این اتفاق برایم افتاد که یک مجموعهای را بخرم و بعد قسمتی از آن را بفروشم. میتوان گفت اگر کسب و کار نباشد مجموعهدار در خرید آثار هنر ناتوان میشود و دیگر نمیتواند روند فعالیت خود را ادامه دهد.
شما را به عنوان یک دیپلمات میشناسند.
در بازدید از موزةها و کتابخانههای کشورهای دیگر همیشه با خودم میگفتم این کشورها که تمدن و تاریخشان به وسعت آ»چه ما داریم نیست چرا و چگونه این قدر با سلیقه و زیبا آثار را کنار هم چیدهاند و به آن افتخار میکنند. در کوچه پس کوچههای لندن، نیویورک پاریس تعدادی موزههای کوچک و محلی وجود دارد یا کتابخانههای زیبا که مردم منطقه از آنها استفاده میکنند. این روحیه باید در ایران نیز تقویت شود. من تمام تلاشم این است که کتابخانههای ایران را بیشتر کنم.
در حقیقت مجموعهداری یک هنر است که هرکسی آن را ندارد. هم کار بسیار سختی است و هم متأسفانه افرادی هستند که نگاه خوبی به آن ندارند و مجموعه دار را غارتگر اموالی میدانند که به همه مردم تعلق دارد. در یکی از یادداشتهای محروم آیتالله مرعشی میخواندم که ایشان نوشته بودند«در حالی که 15 روز است روزهداری میکنم و هر روز یک وعده غذا میخورم، توانستم 12 جلد قرآن خطی نفیس را بخرم تا برای آیندگان به یادگار بماند.» ایشان تا آخر عمر استطاعت سفر به مکه را نیافتند، زیرا تمام پول خود را برای خریدن و تجهیز کتابخانه خود صرف کردند. کتابخانهای که ایشان درست کردند اکنون میلیاردها دلار ارزش مالی دارد و وقف شده است.
شما گفتید خیلی از مردم به مجموعهدارها نگاه خوبی ندارند و حتی آنها را غارتگر اموال عمومی میدانند. چگونه میتوان این نگاه را رفع کرد؟
اگر مجموعهدار شفاف برخورد کند این ذهنیت تغییر میکند. حاکمیت و دولت باید شأن مجموعهدار را حفظ کنند، چون این قشر بخشی از مهمترین طبقات اجتماعی جامعه هستند و باید احساس راحتی کنند. اگر مجموعهداری به یک نهضت عمومی تبدیل شود و افراد بتوانند شجاعانه مجموعههای خود را نمایش دهند، کمکم ذهنیت مردم هم تغییر میکند.
کتابخانه آثار خطی شما را دیدم،دقیق میدانید چه چیزهایی دارید؟
بله. صفحه به صفحه کتابهای خطیام در ذهنم مانده است. و دقیق میدانم چه چیزهایی دارم.
طی چند سال آنها را جمعآوری کردید؟
35 سال.
وقتی بحث کارهای قدیمی میشود همیشه هستند شیادانی که آثاری را در قالب آثار قدیمی به برخی نا آگاهان میفروشند. شما چقدر با داشتن تخصصی موافقید؟
مجموعهداری تجمعی از دانشهاست که اگر کسی آنها را داشته باشد با چنین مشکلاتی مواجه نمیشود و اگر دانش ندارد باید از متخصصان کمک بگیرد، اگر هم کسی این دو را ندارد بهتر است عطای این کار را به لقایش ببخشد.
بیشتر در مورد کارهای قدیمی صحبت شد. از هنرمندان معاصر نیز آثاری دارید؟
تقریباً از هم کار دارم. از احصایی، زندهرودی، آغداشلو، سپهری، شیرازی، سعیدی،درودی و .. کمتر کسی است که از او کاری نداشته باشم.
ولی قدرت و داشتههای قدیم شما بیشتر است. به هنر مدرن علاقه ندارید؟
تا پیش از سفرم به فرانسه از هنرمدرن خوشم نمیآمد ولی در فرانسه با این هنر آشنا شدم و به آن علاقه پیدا کردم. تقریباً 14 سال است به دنبال جمع آوری کارهای مدرن هم هستم.
پس شما هنرمدرن را رد نمیکنید؟
نه هنر انتزاعی و امپرسیونیستی، کوبیسم و ... نیز بخشی از تاریخ هنر دنیا هستند. خیلی از هنرمندان معاصر ما ایسمهای دنیای غرب را سامان داده و ایرانی کردهاند که این قابل احترام است.
اگر بخواهید کاری بخرید به نمایشگاه نمیروید؟
من خیلی فرصت ندارم و علاقهای هم به این کار ندارم، چون وقتی وارد یک نمایشگاه میشوم دور و برم شلوغ میشود و معمولاً آثار را برای فروش نزد من میآورند. من این اتفاق را دوست ندارم.