اهداف عربستان در حمله به یمن
 تاریخ تکرار می شود. روزگاری پادشاه یمن از ایران درخواست کرد که برای مقابله با حملات اقوام وحشی به کمک دولت و ملت یمن رود. ایران سیف بن ذی یزن را برای کمک به یمن فرستاد و در آن زمان ساختار قدرت و دولت حاکمیت یمن به گونه ای شد که این ملت بزرگ توانستند در برابر حملات اقوام وحشی مقاومت بومی کنند. دیری نپایید تا بزرگان و علمای برجسته زیدی مذهب و شافعی مکتب از ایران به یمن رفتند و باب علم و معرفت و حکمت را در این سرزمین بنا نهادند. لذا در صعده،‌ مارب، صنعا، عمران، البیضاء ، جوف، محویت، حضرموت، ذمار مردم علاقه زیادی به فرهنگ و تمدن ایران داشته و دارند.
 
اگر بخواهم راجع به تاریخ و تمدن و فرهنگ ملت یمن مطلبی بنویسم مثنوی هفتادمن کاغذ می شود و به همین دلیل تنها به بحران اخیر این کشور یعنی تجاوز عربستان سعودی  می پردازم. اما واقعیت این ماجرا چیست؟ چیستی و چرایی حمله سعودی ها به یمن را چگونه باید تحلیل و تفسیر کرد. اگر کمی واقع بینانه به مسایل منطقه نگاه کنیم درخواهیم یافت مهم ترین عنصر تلخی که منطقه خلیج فارس تا دریای عدن و دریای سرخ را تهدید می کند تندروی و رادیکالیزم بنیادی است که عربستان سعودی، امارات متحده عربی، قطر، بحرین از یک سو و ترکیه و مصر از سوی دیگر بر آن دامن زده و می زنند. تاریخ نیم قرن اخیر بما می اموزد بی ثباتی گاه و بیگاه عامل مستقیم دخالت قدرت های فرا منطقه را رقم زده است ، و همه عوامل حکایت از این نکته دارد که عربستان و قدرت های برون و نقش اشکار و پنهان اسراییل در منطقه دست به یک ریسک بزرگی زده اند که یقینا از آن نمی توانند سربلند بیرون بیایند.
 
تاریخ در منطقه خاورمیانه نشان داده است که میلشیای مردم بنیاد در برابر ارتش های متعارف و بدون پشتوانه مردمی از قدرت تاثیرگذاری ویژه ای برخوردار بوده است. مجاهدین افغانی در مواجهه با قدرت استعمار شوروی پیروز شدند. حزب الله در جنگ ۳۳ روزه در مقابل یکی از ارتش های مخوف جهان پیروز شد. ارتش اسراییل در یک محیط ۳۴۰ کیلومتر مربعی نتوانست حزب الله را شکست دهد و شکست مفتضحانه ای را پذیرفت و ننگ آن بر پیشانی این رژیم باقی ماند. در روز دوم حمله اسراییل به جنوب لبنان، رایس وزیر خارجه وقت ایالات متحده در برابررسانه های جهان اعلام کرد که نه مذاکره و نه گفت و گو و نه توقف حملات فقط و فقط خلع سلاح حزب الله. در روز بیست و پنجم و بیست و ششم حمله اسراییل، آمریکا،اروپا و برخی کشورهای منطقه به طور مستقیم و غیرمستقیم شروع به تماس با دولتین لبنان، سوریه و ایران گرفتند که راه حل برای توقف حملات و استقرار اتش بس، به دست آورند. دو شب قبل از پذیرش آتش بس، اسراییلی ها به التماس دول اروپایی ها و امریکا افتادند که بتوانند از دست نیروهای مقاومت حزب الله رهایی یابند  اگر حزب الله می خواست میتوانست بیش از هزار نفر از نیروهای بی روحیه اسراییلی را نابود کند.
 
اکنون حمله عربستان سعودی واقعه و فاجعه دیگری برای این کشور پدید آورده است. انصارالله یک جمعیت چند میلیونی از زیدیه، شافعی ها و دیگر مردان و زنان یمن است که در عین حالی که قرن هاست زندگی و هم زیستی بسیار خوبی با هم داشته اند اینک دربرابر متجاوزان خارجی متحد شده اند.
 
انصارالله و همه حوثی ها و مجاهدین یمنی جمعیت چند میلیونی را دارا هستند که مجهز به همه ادوات نظامی و جنگ افزارها نیز می باشند بخش عمده ای از امکانات ارتش اینک در اختیار ارتش انصارالله است. اسراییل در منطقه محدود ۳۴ کیلومتری نتوانست پیروز شود و در برابر حزب الله شکست خورد. مطمئنا عربستان سعودی در منطقه ۱۵۰ هزار کیلومتر مربعی در مرزهای خود با انصارالله شکست جدی خواهد خورد. زیرا ارتش عربستان فاقد سیستم آفندی بومی است همه اگاه هستند که سعودی ارتشی اجاره ای و عاریتی دارد و نیروهای هوایی متجاوزان از پدیده طیاره ها و خلبانان چند کشور تشکیل و برای قتل عام مردم مظلوم و بی پناه یمن کمر بسته اند، برای نیروی زمینی چنین ارتشی که در  پی اجاره ارتش پاکستان و مصر هستند وهنوز هم موفق نشده اند پیروزی و موفقیتی را پیش بینی کرد  السیسی رییس دولت کودتا در مصر درخواست چندین میلیارد دلار کرده است و پاکستان هر گونه پیوستن به نیروی زمینی را تاکنون رد کرده است. از طرفی یک ارتش اجاره ای چگونه می تواند در برابر ارتش ایدئولوژیک انصارالله و قاطبه نیروهای یمنی با قدرت عمل رفتار کند. سرنوشت این تجاوز محتوم و مشخص است که نیروهای سعودی و متحدین آینده نه چندان بلندی را در انتظار خواهند کشید.
 
پرسش مهمی در پیش روی ما قرار گرفته است ، چرا عربستان دست به چنین عمل خام و عجیب و در عین حال با ریسک بالایی زده است؟ در حالی که تا شب درگذشت ملک عبدالله حوثی ها و انصارالله مهمان ویژه دولت عربستان بودند و آنها در بحث جانشینی و وضعیت آینده یمن به مذاکراه پرداخته بودند. با مرگ پادشاه چه اتفاقی رخ داده است که عربستان رویکرد مذاکره حل و فصل منطقی گفت و گو را به جنگ و حمله و تجاوز تغییر داده است . اختلافات سران عربستان سعودی به گونه ای است که بین نایف با بن سلمان در راستای حملات هوایی-زمینی اختلافات جدی فاحش وجود دارد و نیروهای آمریکایی به حکمیت و مدیریت این اختلاف ها پرداخته اند.
 
موقعیت فعلی عربستان سعودی نشان میدهد این رژیم قادر به تامین و سیادت بر جهان پیرامونی خود نیست  و نتوانسته سیطره بر نحله ها وجنبش های مقاومت وانقلابی پیدا کند و هرگونه وسوسه و پیشنهاد انان توسط حوثی ها رد شده بود و سعودی ها که در دو جبهه با بحران جدی در افکار عموی جهان روبرو هستند حمایت از القاعده و داعش در خارج از مرزها و در داخل با پدیده های بحران مشروعیت حکام جدید بصورت جدی پدیدار گشته  و نسل جوان دیگری که قیادت وسیادت یک خانواده بر سرشت وسرنوشت کشوری چون عربستان را بر نمیتابند ساختار قدرت و دولت در این کشور را با بحران مشروعیت روبرو کرده است . آن ها تصورشان این است که درگیرشدن  در جنگ یمن می تواند دوباره وحدت ملی در حاکمیت و خاندان سعودی پدید آورد. مدت هاست قدرت نمایی سعودی ها نه تنها بحران افزایی منطقه ای داشته بلکه چنین اقداماتی بحران در سیاست خارجی عربستان بهمراه داشته است. مدتهاست استراتژیست های منطقه ای هرگونه بحران امنیت در منطقه را به مثابه ایجاد امنیت داخلی تعبیر و تفسیر و حتی در مورد القاعده تجربه کرده اند. سیستم امنیتی عربستان سالهاست با حمایت از القاعده و هم اینک داعش از منطقه امنیت زدایی کرده است و در یک توافق نانوشته با تروریسم عربی در محیط داخلی خود امنیت را فراهم آورده اند.
در اینجا بحث یک جنگ جدی مطرح است. دیگر نمی توان ناامنی را در بیرون منطقه توسعه داد و در درون امن با پول های خود زندگی کرد.امنیت مقوله ای بهم پیوسته است. امنیت سازی کاذب همانند دولت سازی های مصنوعی بزودی تبدیل به ضدامنیت و تهدید می شود.



دوشنبه 24 فروردين 1394  6:26

آخرين تاريخ بازديد : جمعه 2 آذر 1403  13:3:5
تعداد بازديد از اين خبر : 10770
 
   copyright 2009-2010, all right reserved. WWW.KHARAZI.IR نقشه سایت        سایتهای مرتبط        تماس با ما