بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله و الصلوه و السلام علی رسول الله و علی ائمه المعصومین
میهمانان گرامی، حضار ارجمند،
در ابتدا مایلم از اندیشمندان و اساتید مصری که دعوت ما را پذیرفته و در این میزگرد شرکت کردهاند تشکر نمایم. بعد از مدتها این نخستین باری است که این توفیق دست میدهد که ما با برادران مصری خود برگرد یک میز نشسته در رابطه با مسائل مورد علاقه طرفین با تبادل نظر و گفتگوی رو در رو بپذدازیم. امیدوارم این نشست ما شروع همکاری خود و پایداری بین دو مؤسسه تحقیقاتی – مرکز مطالعات سیاسی و استراتژیک الاهرام و دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی- باشد. زمینههای مطالعاتی و تحقیقاتی بسیاری وجود دارد که دو مؤسسه میتوانند در ارتباط با آنها به تبادل افکار و آرا بپردازند.
دنیای ما دنیای تحولات پرشتاب و گسترده است. بدیهی است تجزیه و تحلیل صحیح و منطقی تحولات و رویدادها، همکاری و همفکری مؤسسات مطالعاتی و تحقیقاتی بویژه آنهایی که دارای منافع و نگرانیهای مشترک هستند را میطلبد.
ایران و مصر به عنوان دو کشور دارای سابقه تمدنی دراز مدت از روابط و مناسبات تاریخی دیرینهای برخوردارند. این روابط به دوره قبل از اسلام و بعد از اسلام تا دوره حکومت سلسله فاطمی و نقش سید جمال الدین اسد آبادی در احیا اندیشه اسلامی در ایران و مصر و بالاخره تا این عصر و زمانه برمیگردد. اما آنچه که در بررسیهای تاریخی نمیتوان یافت این است که دولت ایران و مصر با توجه به فرهنگ غنی و تمدن دیرینه خود به نوعی در تکمیل نقش یکدیگر کوشیدهاند.
مانند بسیاری از کشورهای بزرگ جهان، دادههای جغرافیایی و ژئوپلیتیک نقش تعیینکنندهای در ساختار سیاست خارجی دو کشور ایران و مصر ایفا کردهاند. بیآنکه بخواهیم تسلیم جبر جغرافیایی شویم میتوان گفت موقعیت مهم استراتژیکی مصر به عنوان محل تلاقی قارههای آفریقا، اروپا و آسیا مودر توجه ایران بوده است. موقعیت ویژه جغرافیایی ایران نیز حکم میکند که سیاست خارجی آن در منطقه در جهات مختلف فعال باشد. این جهتگیریها در شرق به شبه قاره هند، در شمال به آسیای میانه و قفقاز و روسیه، در جنوب به خلیج فارس و شبه جزیره عربستان و بالاخره در غرب به بخشی از اروپا و خاورمیانه و از جمله مصر امتداد مییابد. مصر به عنوان کشور کنترل کننده کانال سوئز که در دریای سرخ و مدیترانه سواحل مهمی دارد از اهمیت خاصی برخوردار است.
قاهره به عنوان یک پایتخت مهم عربی درصدد احیای مناسبات تاریخی خود با این منطقه در اثرگذاری بر سیاستهای این بخش از جهان عرب میباشد. ایران به عنوان کشوری بزرگ در همسایگی اعراب نمیتواند خارج از این ملاحظات قرار گیرد.
مشترکات سیاسی، مذهبی و فرهنگی زمینه مساعدی را برای بهبود روابط دو کشور فراهم میآورد. ایران و مصر نقش اساسی و مهمی در تاسیس و بسط تمدن اسلامی داشتهاند و همکاری آنها با یکدیگر میتواند نقش تعیین کنندهای در مسائل منطقهای و در مسائل دنیای اسلام داشته باشد. البته چنین نقشی نه در جهت برخورد تمدنها، بلکه باید در مسیر سازنده گفتگو میان تمدنها، در جهانی که تمایل به دستهبندیهای فرهنگی دارد، صورت پذیرد.
البته تکیه صرف بر روابط تاریخی کافی نیست و دو کشور با توجه به نقش مهم و استراتژیک آنها در مسائل بینالمللی، منطقهای، در دنیای اسلام، و در غیر متعهدها میباید سیاست استراتژیک دراز مدتی را در روابط با یکدیگر پیش بگیرند. در تنظیم این روابط درک واقعیتهای جهان امروز و سرنوشت مشترک دو کشور از ضروریات است.
پایان جنگ سرد و پیامدهای آن در ساختار قدرت جهانی و بویژه تغییرات آن در جهان اسلامی میتواند بکی از موضوعات مورد بحث ما باشد. در حال حاضر عادیسازی و بهبود روابط با توجه به ملاحظات اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و امنیتی به عنون عوامل مهم در سیاست خارجی دو طرف مطرح میباشند. مشکلات اقتصادی و رشد بیرویه جمعیت، سیاستهای توسعهطلبانه و خطرناک رژیم اشغالگر قدس، حضور برخی قدرتهای فرامنطقهای و حمایتهای یکجانبه و تبعیضآمیز آنها از سیاستها و عملکرد رژیم صهیونیستی، موجب تضعیف موقعیت و جایگاه کشورهای خاورمیانه در نظام بینالمللی شده است. بر همین اساس فشار تمدنهای بزرگ، مؤسسات مالی بینالمللی و سازمانهای جهانی بر کشورهای این منطقه کاملاً مشهود میباشد. تحولات شدید بینالمللی و فرامنطقهای و به عبارتی پدیده “جهانی شدن“ به طور شگرفی بر سیاستهای ملی و منطقهای کشورهای خاورمیانه و نظامهای منطقهای آن، با هر گونه عقیده و ایدئولوژی و یا ساختار سیاسی و اجتماعی و اقتصادی، اثر گذاشته است. البته به طور همزمان جهانی شدن فرصتهایی را نیز فراهم آورده که از آنها باید به طور مؤثر و واقعبینانه بهره برد.
به دنبال اشغال کویت توسط عراق و عملیات طوفان صحرا، شکافی در صفوف اعراب و مسلمانان به وجود آمد که آثار منفی و مخرب آن همچنان ادامه دارد. در اثر این رویدادها برخی دولتهای عربی به راستگرایی متمایل شدند. شتاب فزاینده و بیمنطق در برقراری مذاکرات و مناسبات با رژیم صهیونیستی نیز بعضاً از این تحولات ناشی شد. ما حصل این رویددها تسلط هر چه بیشتر اسرائیل بر صحنه سیاست خاورمیانه بوده است. اعراب و مسلمانان شاهد خاموش یکهتازیهای رژیم تلآویو و آمریکا به عنوان حامی اصلی این رژیم در منطقه میباشند. همچنین زورگوییها و باجخواهیهای اسرائیل از دولتهای عربی در مذاکرات جداگانهای که با آنها به عمل آورده است و نیز فجایعی که صهیونیستها در لبنان در دوران اشغال این کشور به وجود آوردند، و یا سلطه انحصاری هستهای تل آویو در خاورمیانه از نمونههای بارز آن به شمار میآیند و نیاز زیادی به ذکر مصادیق آن وجود ندارد.
در هر صورت پیشرفت چشمگیر علم، صنعت و فنآوری (تکنولوژی) بویژه در عرصه تبادل اطلاعات، نقش مهمی در آینده جهان خواهد داشت که نباید آن را فراموش کرد. احساس به تغییر و تحول همه مناطق و کشورهای جهان را فراگرفته و طلیعه آن در خاورمیانه نیز مشاهده میشود. در این برهه حساس از زمان، مردم منطقه بتدریج متوجه شدهاند که برای ساختن آینده نمیتوان تنها به گذشته استناد کرد. کشورهایی که به حفظ وضع موجود دلخوش کردهاند، در بلند مدت قادر به تثبیت ادامه موقعیت خود نخواهند بود. در این راستا حتی پیمانهای صلح دولتها با صهیونیسم نیز راهگشا نخواهد بود. دولتهای واقعی در منطقه میبایست انعکاسی از یک هویت منسجم فرهنگی با ملاحظات ملی توام با پیشرفت و پویایی باشند.
چشمانداز تکیه بر سیاستهای واهی و اقتصاد خیالی در خاورمیانه روزبروز تیرهتر و تارتر میگردد. در افق دید عده زیادی از ساکنین این منطقه، فقر، حاشیهنشینی، بیکاری، جنگ قومی و مذهبی و اجتماعی قرار دارد. آنان که در واقع اکثریت مردم خاورمیانه را تشکیل میدهند در اثر خطای خود یا دیگران از مزایای عصر جدید جهانی شدن و یا دهکده موعود جهانی محروم شدهاند و در مقابل جزاز مضار تهی شدن منابع نفی، آلودگی محیط زیست، قاچاق مواد مخدر و جنایات سازمان یافته و فروش تسلیحات نصیب و بهره چندانی ندارند.
جهان اسلام و عرب در صورتی که بخواهد از این کاروان علم و ترقی که به سرعت طی طریق میکند دور نمانند، میبایست با ارج و بها دادن به مؤسسات علمی و تحقیقاتی خود از افکار و نظرات اندیشمندان خویش بهرهبرداری لازم و مؤثر نماید.
تشکیل این چنین جلسات مشترک میان مؤسسههای علمی و تحقیقاتی در سطح منطقه میتواند بیانگر خواست و تمایل مسئولین کشورها در این زمینه باشد. اکنون در مقابل اندیشمندان ایرانی و مصری مسائل مشترک منطقهای و بینالمللی اعم از مثبت و منفی وجود دارد که میبایست در وقت مقرر به آنها رسیدگی و در موردشان به نقد وبحث بپردازند. پیشنهاد عملی آنست که با توجه به گستردگی مباحث تا حد امکان به اولویتها و موضوعهای ضروری پرداخته شود و از پرداختن به مسائل فرعی و حاشیهای خودداری گردد.
در پایان با آرزوی موفقیت برای این گردهمایی و نیز اظهار امیدواری که در آینده این جلسات بتواند با غنای بیشتری تداوم داشته باشد و به نتایج ملموس و عملی برسد به سخن خود خاتمه میدهم.
خیر مقدم عرض میکنم به اندیشمندان و متفکران مصری که برای اولین بار به جمهوری اسلامی ایران – کشور خودشان – تشریف آوردهاند. همچنین خیرمقدم عرض میکنم به دانشوران و دانشگاهیان شرکت کننده در این میزگرد، همکاران محترم در وزارت امور خارجه، جناب آقای دکتر هادی – معاون وزیر امور خارجه – جناب آقای روانچی – دستیار ویژه وزیر امور خارجه، جناب آقای خوانساری – مشاور عالی وزیر امور خارجه، که در جلسه حضور دارند و همچنین سفرای محترم کشورهای یمن، فلسطین و حافظ منافع محترم مصر که در جلسه حضور دارند و سفیر محترم لبنان. (که بنده عذر میخواهم از اینکه اسم ایشان را فراموش کردم)
ما و مصر دارای مشترکات تاریخی، تمدنی و فرهنگی فراوانی هستیم. اگر به صورت جدی بخواهیم در جهان اسلام دو قطب فرهنگی و تأثیرگذار در تاریخ و تمدن بشری پیدا کنیم، مصریها و ایرانیها هستند که آثار ماندگار و مکتوبشان اینک مورد علاقه اهل علم و اهل دانشگاه است. مصر در یک موقعیت ژئوپلتیک بسیار مهم جهانی قرار دارد. در شاهراه وصل بین اروپا، آسیا و آفریقا قرار دارد و ما هم در یک موقعیت ژئوپلتیکی که از یک سو به خلیج فارس و از یک طرف به آسیای مرکزی و قفقاز و از طرف دیگر به شبه قاره و خاورمیانه متصل هستیم، دو حوزه تأثیرگذار در جهان اسلام است و بیتردید میتوانیم از ظرفیتها و موقعیت جدی و فراوانی که داریم، استفاده کنیم.
شاید بیش از هها موضوع است که با هم میتوانیم اشتراکات مساعی داشته باشیم، هم در مسائل بینالمللی و هم در موضوعات و مسائل منطقهای و هم در خانواده جهان اسلام و هم در مقابله با رژیم صهیونیستی – تجاوزات اسرائیل – و هم در مباحثی مثل خلع سلاح و حمایتهایی که دول بزرگ قدرتمند از رژیم اسرائیل انجام میدهند. موضوعات مختلف فرهنگی داریم که برخوردار از ریشههای فرهنگی و تاریخی است که باید مورد بحث و مداقه قرار گیرد تا بتوانیم از این ظرفیتها برای آینده منطقه و جهان اسلام و آینده مردممان بهره ببریم و بتوانیم از همدیگر استفاده کنیم. به زعم بنده مصر و ایران از لحاظ تاریخی دارای مشترکات فراوانی هستند، خصوصاً بعد از اسلام نقش فاطمیون در مصر و پس از آن تحولاتی که در دو قرن گذشته اتفاق افتاده – هم در نهضت بیداری مسلمانان و متفکران مصری مثل سید جمال الدین اسدآبادی و حسن البناء و همچنین روشنگران و متجددان مصری و همچنین کسانی که در راه مبارزه با استعمار قدمهای جدی را برداشتهاند.
هم عرض تحولات دو دهه گذشته، ما همان تحولات را به نحوی در ایران داشتهایم؛ یعنی هم جریان اسلامخواهی، هم تجددگرایی و هم ملیگرایی. این نشان میدهد که قرابتهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی دو کشور چقدر به هم نزدیک است. به زعم بنده با دانستن چنین سبقه و تاریخی نیازمند آن هستیم که به آینده تحول بشری و آینده جهان نگاهی عمیقتر و جدیتر داشته باشیم. نمیتوانیم فقط به ذکر تاریخ بسنده کنیم و به آینده نگاهی انتزاعی داشته باشیم. آینده میطلبد که ما و مصر به یک جمعبندی مشترک برسیم و بتوانیم موانع و دیوارها را بر طرف کنیم و با همدیگر مفاهمه جدی و عمیقی برقرار کنیم و منافع ملی دو کشور، منافع جهان اسلام، منافع منطقه و مشترکات فراوانی که علیه استعمار و صهیونیسم داریم ]را مد نظر قرار دهیم[ و در جهت توسعه داخلی دو کشور و نیز برای اینکه در این جامعه جهانی پرشتاب و پر تحول مشارکت داشته باشیم، گامهایی اساسی برداریم.
به هر صورت، این نشست مقدمه و آغاز خوبی برای تعامل سازنده اهل فکر و اهل علم بین دو کشور است. متفکران و نخبگان هستند که میتوانند جریانسازی کنند و در شناخت بیشتر و دقیقتر دو مردم و دو ملت با هم کار کنند، ما امیدواریم که این نشستها بیشتر ادامه پیدا کند و نسبت به واقعیتهای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی تعامل و درک بهتر و دقیقتری پیدا کنیم. در هر حال ما دوستدار مردم مصر هستیم و مردم و تاریخ و فرهنگ این سرزمین را از آن خود میدانیم و نمیتوانیم قرابتهای ملی و دینی دو مردم را نادیده انگاریم.
امید واریم این جلسه مقدمه بحثهای خوبی میان ایران و مصر باشد.
موفق باشید.