آقای رئیس؛
اساتید محترم و میهمانان ارجمند،
سالها از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ایران گذشته است، همواره در طول این مدت مناسبات ایران و بریتانیا دستخوش پیچیدگیها، ابهامات و تغییر بوده است. این وضعیت نامتعادل سبب گردیده تا کمتر کارشناسی بتواندتصویری روشن را از آینده این روابط ارائه نماید.
مباحث و مقالات ارائه شده در نشست دو روز اخیر نیز که به ابتکار مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران و انجمن سلطنتی آسیائی بریتانیا برپا شده است، دلالت بر آن داشت که این پیچیدگی و ابهامات منحصر به دو دهه اخیر نیست و علیرغم قرنها مناسبات دوجانبه، دولتین ایران و بریتانیا هنوز به تعاریف موافق و هماهنگ و مفاهمهای همهجانبه که متضمن منافع ملی طرفین و صلح جهانی باشد، دست نیافتهاند. مفاهمهای که بتواند به شایستگی زیربنای روابط سازنده و صلحآمیز باشد و توسعه پایدار روابط را بدنبال آورد.
شاید بتوان از پس موضوعات مطرح شده در نشست دو روز اخیر به یک رهیافت جدید دست پیدا کرد و آن را به عنوان دستاوردی برای دور نخست گفتگوهای دوجانبه برشمرد، و آن دستاورد این است که مناسبات طرفین در قرون اخیر بیش از آنکه بر مبنای شناخت و درک متقابل فرهنگی و احترام به منافع ملی طرف مقابل باشد، برگرفته از اندیشههای رجال سیاسی، نظامی و اقتصادی بوده که بعضاً در پایان دوره فعالیت سازمانی خود به عنوان ایرانشناسی صاحب نام شدهاند. نمونهای از این شخصیتها را میتوان در وجود سرپرسی سایکس متجلی دانست. با این وصف نمیتوان منکر جایگاه علمی و درک سیاسی شخصیتهایی چون سرهنری راولینسون گشت که صحت ژرفنگری سیاسی او را پیشروی روسیه تزاری در آسیای مرکزی به اثبات رساند.
به طور کلی میتوان گفت علیرغم دوره طولانی روابط دوجانبه مگر در مواردی محدود و کوتاه مدت هیچگاه فرصتی فراهم نشد تا پژوهشگران و دانشگاهیان درجهتدهی و تفسیر تحولات این روابط، و نیز فراهم آوردن زمینه تعامل در مناسبات دوجانبه اقدام نمایند، تا سطح مناسبات دولتین در جایگاه شایسته خود قرار گیرد.
این ضعف و سستی را میتوان بیش از هر چیز در کمتوجهی طرفین به لزوم ارتقای متوازن روابط در ابعاد مختلف چون سیاسی، فرهنگی، علمی و اقتصادی دانست. به همان میزان که کفه تبادلات اقتصادی در یکسو سنگینی داشته، در موضوعات علمی و فرهنگی نیز عدم برابری مشهود است. این عدم شناخت از عمق باورها و اعتقادات طرفین که امروز سوءظن را تعمیم بخشیده بیشتر ناشی از همین امر است.
با توجه به آنچه که ذکر شد بنظر میرسد ضروری باشد که در کنار تلاشهای سیاسی برای اتقای سطح روابط، تدبیری اندیشیده شود که با تقویت مطالعات ایرانی در بریتانیا و مطالعات بریتانیایی در ایران، متخصصینی پرورش یابند که بتوانند تصویری واضع و واقعگرایانه از گذشته مراودات دوجانبه در اختیار سیاستگزاران و فرهیختگان دو کشور قرار دهند.
حضار محترم؛
اینک به روایتی دویست سال از روابط رسمی سیاسی یا چهارصد و چهل سال از مناسبات تاریخی دو کشور میگذرد. یک ارزیابی عمومی این واقعیت را عیان میسازد که تاکنون هیچگاه موضوع روابط دوجانبه به صورت رسمی توسط محققان ایرانی و بریتانیایی مورد کنکاش و بررسی قرار نگرفته است.
اگر چه نوشتارهای متعددی در سمینارهای عرضه شده و یا در قالب کتب و مقالات منتشر گردیده است که مسائل روابط ایران و بریتانیا را موضوع پژوهش و تحقیق آنها بوده است، اما متأسفانه نمیتوان سابقهای مداوم و مستمر از گفتگوهای حضوری و رسمی در این موضوعات و توسط محققان دو کشور پیدا نمود.
ابتکار برگزاری این نشست با اغتنام از تقارن تاریخی آن و با بهرهگیری از فرصت جهانی طرح اندیشه گفتگوی تمدنها مجال کنونی را فراهم آورده است تا تلاشی مشترک از سوی مؤسسات علمی و فرهنگی دو کشور برای گفتگوی مستقیم و انتقادی و بازنگری در نقاط ضعف و قدرت مناسبت گذشته بعمل آید. البته در آرایش و سطح مقالات طرفین مسلماً تفاوتهایی بود، لیکن میتوان گفت در این آرایش طرف ایرانی سعی داشت تا فرصت را به گونهای فراهم نماید که بخش وسیعی دیدگاههای موجود در ایران را بتوانند در این مباحث مشارکت نمایند.
همچنین این نشست میتواند نوید بخش جایگاه شایستهای باشد که بر اساس آن متفکرین بتوانند از طریق پژوهشهای روشنگرانه خود موجبات اصلاح کژروییها و برداشتهای ناصواب کارگزاران را در پیآورند، بویژه آنکه تحولات در منطقه مهم خاورمیانه، آسیای مرکزی، قفقاز و خزر چشمانداز روشنی را در تنوع و توسعه همکاریهای طرفین ایجاب میکند.
از اینرو بازنگری در مناسبات گذشته جهت اجتناب از تکرار حوادث ناخوشایند قبلی لازم بنظر میرسد. در پایان بار دیگر مراتب امتنان خویش را از تلاش مشترک طرفین در برگزاری جلسات و هدایت مباحث اعلام مینمایم.