عالیجنابان،
اندیشمندان عالیقدر،
خانمها و آقایان
در ابتدا مایلم ضمن عرض خیرمقدم به اندیشمندان محترم تونسی مسرت خود را از حضور در جمع متفکران و پژوهشگران دو حوزه تمدنی تونس و ایران اعلام نمایم. امیدوارم که این قبیل گفت و شنودها با مساعی مشترک فرهیختگان ایرانی و تونسی به افزایش درک و شناخت متقابل کمک نماید و با درایت و شناخت چالشها در عصر جهانیگرایی در بهرهگیری از فرصتهای موجود با به کار بستن ظرفیتهای و قابلیتهای تونسی که سمبل ترویج افکار اسلامی و تنویر شریعت توحیدی در مغرب عربی و آندلس بوده و متقابلاً ایران که به مثابه پایگاه ترویج اصول و مبانی ترقیخواهی منبعث از دیانت اسلام در مشرق زمین میباشد بیش از پیش برآئیم.
جای بسی خوشوقتی است که نشست مشترک ما با نشست سران اتحادیه آفریقا همزمان گشته و با پیام میمون جناب آقای خاتمی رئیس جمهور فرهیخته جمهوری اسلامی ایران به این نشست. بقول فرمایش ایشان «چشمانداز امیدبخشی در تحقق آرمان عدالتخواهی و صلح در سایه آزادی و مردمسالاری از طریق اتحادیه آفریقا ترسیم گشته است و این به معنای عزم ملت های آفریقا برای رویارویی با تحولات جهانی و بهرهگیری از جنبههای مثبت و پرهیز از آثار منفی آن است». بهر حال این تقارن میمون را با نشست خود که در حقیقت با نماد تمدن حوزه شمال آفریقا، مغرب عربی و به عبارتی دیگر مرز میان شمال و جنوب میباشد به فال نیک میگیریم.
چنانچه همگان میدانند، فرهنگ شالوده تمدن است و تمدن وسیله غنای فرهنگ، این دو نیز بدون تعاملات درونی و بیرونی هرگز به کمال نمیگرایند. همه فرهنگها در دو نکته مشابهند، اولاً دوام فرهنگها وابسته به ارتباط درونی آنهاست. و دوم اینکه سطح بیرونی ارتباطات فرهنگی نیز بر مبادله فرهنگپذیرانه عناصر اشاعه یافته تمدنی سایر حوزههای فرهنگی است. بخش عظیمی از تجربیات تاریخی ملتها که در قالب فرهنگ و تمدن نمود یافتهاند، متأثر از موقعیت جغرافیایی آن ملت و سرزمین است. بسیاری از این عناصر و شناسههای فرهنگی، تمدنی ملتها به انحاء مختلف انتشار یافتهاند و سایر حوزههای فرهنگی و تمدنی را متأثر ساختهاند. فرهنگ و تمدن امروزین همان میراث تمام ملتهاست.
یکی از سرزمین هایی که میتوان به وجوه شباهت میان آن و ایران اشارت فراوان داشت تونس است. تونس را میبایستی مرز میان شمال و جنوب از نگاه سیاسی و نیروگاه و پایگاه توسعهای اسلام در مغرب اسلامی و عربی و اروپا محسوب دانست، چنانکه ایرانی در سوی دیگر جغرافیای اسلامی به عنوان سرزمین میانه و پایگاه نشر اسلام در محیط جغرافیایی مشرق زمین بشمار میآید.
ار این فراتر آنست که به اعتقاد اندیشمندان بزرگ تونسی بویژه جناب آقای دکتر علی الشابی که د رجلسه حضور دارند، بر این عقیده پای میفشاریم که آمیزههای فرهنگی و تمدنی در کشور ایران و تونس به حدی است که با وجود بعد مسافت بسیار و قرار گرفتن در دو قاره متفاوت از هم، نمیتوان مرزی را برای آنده محسوب داشت و این حقیقتی انکارناپذیر است که همچنان بقوت خود باقی است.
فتح ایران باستان توسط لشکریان اسلام سرآغاز فتوحات مسلمانان در آفریقا بویژه شمال آن وب دنبال آن اروپا شد. از اینرو اقوام و ملل این خطه از جغرافیای جهان نیز از آمیختگی تمدن ایرانی و اسلامی بیبهره نمانده و این خود نوعی گفتمان تمدنی در قالب شریعت اسلامی در دو حوزه باستانی ایران و تونس بشمار میآید.
چنانکه اطلاع دارید. روابط فرهنگی ایران و تونس به قرون اولیه اسلامی باز میگردد. مهاجرت بسیاری از فقهاء و اندیشمندان ایرانی در عهد قاطمیون به این سرزمین خاکی از قدمت و اهمیت این روابط و نقشی است که تونس در ارتباط با جمهوری اسلامی ایران با مغرب عربی میتواند ایفا کند.
با نگاه به تاریخچه شهر قیروان این آمیزه و امتزاج را با تمام وجود حس میکنیم. چرا که اصولاً ورود خراسانی ها به این منقه از تونس در دو دوره قرن اول ودوم هجری قمری و رحل اقامت بیش از سیهزار از لشکریان خراسانی ها و برپایی اردوگاه کاروان خراسانی در این منطقه نام این شهر را کاروان و یا معرب آن «قیروان» نهادند، این آمیزش فرهنگی و تمدنی به صورت گسترده و کامل آن از دوره اغلبیان در تونس آغاز میشود.
در دوره شکوفایی تمدن اسلامی (قرن چهارم) قیروان با شهرهای خراسان و ماوراءالنهر، بخارا، سمرقند، بلخ و مرو برابری و همطرازی میکرد. با گذار از قرن ششم مجدداً انسجام و استحکام روابط فرهنگی دو کشور خودنمایی میکند. در این دوره امرای مستقلی در پایتخت افریقیه – یعنی تونس – فرمانروایی میکردند که از معروفترین آنها امرای «بنو خراسان» از نژاد اصیل فارسی بودند، این خاندان شهر تونس را به عنوان مرکز اداری و سیاسی خویش انتخاب کردند و در دوره ایشان شهر تونس به سرعت رو به پیشرفت و آبادانی نهاد و از آن روزگار به بعد این شهر به عنوان مرکز افریقیه شناخته شد. زبان و ادبیات فارسی نیز ابتدا در مرکز علمی «الضادقی» شش سال قبل از اشغال تونس توسط فرانسویها آغاز شد که بعدها توسط «جامعه الزیتونه» پیگیری گردید و در حال حاضر نیز این ارتباط زبانی و گویشی بر فرهنگ دو کشور غنا همچنان میبخشد.
اما آنچه که امروزه میبایستی بدان توجه نمود بهرهگیری از ظرفیتها و توانمندیهای دو تمدن باستانی و همپایه ایران و تونس در استفاده از فرصتهای نظام جدید جهانی است. هر چند ملتها و دولتهای ایران و تونس تلخکامی جدال، نزاع و ستیزهجوئیهای هزاره دوم را به شیرینیگذار از مرحله استعمار به استقلال پشت سر نهادند، اما وظیفه این دو ثقل تمدنی مشرق و مغرب جهان اسلام با ورود به هزاره جدید بسی سنگینتر و حساستر میباشد.
خوشبختانه نگاه فرهنگی همگون ایران و تونس به روابط بینالملل بخوبی در ایده گفتگوی تمدنهای جناب آقای خاتمی، رئیس جمهور اسلامی ایران و تلاش جناب آقای زینالعابدین بن علی در اعاده هویت اسلامی به تونس و اختیار اصول تسامح و تساهل، خردگرایی و اجتهاد ایشان همراه با پذیرش اصل گفت و شنود آراء مخالف و موافق متجلی میباشد. از اینرو تجارب مشترک کهن ایران و تونس میتواند در تدوین فرهنگ جهانی در آستانه هزاره جدید کمک مؤثری باشد.
امیدوارم که این میزگرد گامی در جهت تقویت نگاه فرهنگی به روابط بینالمللی باشد و بتواند در تحکیم روابط بین مردم و نخبگان دو کشور قدمی بیاد ماندنی باشد. باید تأکید کنم که ما به حکم تاریخ مشترکمان برای تماس با مردم فرهیخته و نخبگان دانشمند تونس اهمیت خاص قائلیم. این اهمیت در تمامی جهات آن اقتصادی، فرهنگی و سیاسی بویژه در رفتار سیاست خارجی ایران کاملاً محسوس میباشد و هیچ حادثه و جریان بینالمللی نمیتواند بر آن تأثیر بگذارد. چنانچه اطلاع دارید تقارن این نشست با تشکیل کمیسیون مشترک، که در سطح وزرای خارجه دو کشور برگزار میگردد. خودگویای این واقعیت ودرک متقابل دولتمردان و رهبران دو کشور از آن میباشد.