اختتامیه سمینار بحران کوزوو

با تشکر از صبر وحوصله ای که میهمانان و دانشوران محترم در بحث بسیار مهمی که مربوط به یکی از مشکلات امروز جهانی می شود، به خرج داده اند . امیدواریم برگزاری این سمینار ما را به شناخت دقیقتر و بهتری از تحولات بالکان رهنمود کند. بحثهای بسیار جامع و خوبی صورت گرفته است و من کمتر به بحثهای موضوعی می پردازم. ولی به عنوان یک واقعیت و حقیقت تلخ به اتفاقاتی در آستانه ورود بشر به هزاره سوم میلادی، خصوصا" بشری که مدعی بلوغ تکنولوژی و استقرار اخلاق و دموکراسی آن هم در قلب اروپاست ، شاهد یکی از دردآورترین و وحشتناکترین نسل سوزیهای امروزه جهان است ، باشد. و برای ما دو درد اساسی که آزار دهنده است یکی نسل سوزی انسان امروز و عدم تعامل و عدم گفتگوی بایکدیگر و از سویی انسانهای شریفی که با ما تاریخ و ریشه مشترک دارند آزارمان می دهد و شاید موضوع حوادث بالکان یک جراحت درجهان اسلام و قلب آحاد امت اسلامی باشد . چه بخواهیم و چه نخواهیم مردم بالکان، مردمی که در آن دیار زندگی می کنند به خصوص مسلمانان دارای قرنها تاریخ و فرهنگ هستند. هیچ قدرتی و هیچ فرهنگ و تمدنی نمی تواند به انزوای فرهنگ وتمدن و تاریخ ملتی دیگر دست پیدا کند. علیرغم تصور غلط بسیاری از مورخان درصورت بررسی جامع بسیاری از تمدنهای منقرض شده ، می بینیم که آنها حیات دارند و از هویت و حیثیت خود دفاع می کنند. با وجود تقدیری که برای مسلمانان بالکان رقم زده شده و با تمام تلخی ها باور ما این هست که مردم بالکان با عمقی که در فرهنگ و تمدن دارند، ادبیات و فرهنگ سازی جدیدی را در اروپا آغاز کرده اند و می تواند دارای تاثیر جدی باشند.

اگر به تاریخ فرهنگ و هنر در اروپا بنگریم، درقسمت شرقی اروپا سیطره نفوذ فرهنگ وهنر را می توانیم ببنیم و حتی ادبیاتی که متعلق به شرق اروپاست قدرت نفوذش را در متن ادبیات چالش گری که بسیاری از مدعیان امروز چه در بعد سینما چه در بعد داستان نویسی، تدوین ، هنر و نقاشی کار کرده اند متاثر از آنها هستند و فاجعه بالکان خصوصا انسانهایی که شاهد قتل عام پدران و برادران و خواهران خود بوده اند را به این سمت خواهد برد که بتوانند این تاریخ را و این تلخی ها را برای نسل آینده تدوین کنند و حداقل ما انسانهایی را که در پایان هزاره دوم زندگی می کنیم و مدعی اخلاق، فرهنگ وتمدن هستیم از شرمساری دربیاورند.

سیاست جمهوری اسلامی برای دستگیری و حمایت مظلمومین در اقصی نقاط جهان به ویژه جهان اسلام مشخص می باشد. ما با اینکه درکشورمان فارغ از تاریخ ،تمدن کهن و فرهنگ عمیقی که داشته ایم اگر به این دو دهه بنگریم می بینیم که درکجای جهان اسلام از خود گذشته و مایه گذاشته ایم . با توجه به تلخی ها و گرفتاریها و مصائب زیادی برای مسلمان چه در آسیای دور و چه در شبه قاره ، آسیای مرکزی، قفقاز، فلسطین، خاورمیانه و در اروپا درعصری که دوره خون و وحشت در بوسنی و هرزه گوین بود ، در آغاز دهه 90 و اکنون در بالکان در کوزوو به عنوان استراتژی ملی ودینی خودمان باورمان این هست که از مسلمانان حمایت کنیم و خواهیم کرد و بهای این حمایت را نیز پرداخت کردیم و خواهیم نمود.

معتقدیم که اگر ایران نه به عنوان جهان اسلام نه به عنوان کنفرانس اسلامی ، فقط به عنوان ایران اسلامی بخواهد درمقابل این تعرضات سکوت کند، شایسته وسزاوار باورها و شعارها و اصولی که به آن پرداخته ایم نیست. لذا با این باور، برنامه خود را برای حمایت از مسلمانان درهر کجای دنیا داشته ایم و معتقدیم که سیاستهای ایران اسلامی طی دو دهه تاثیر جدی و شگرفی حتی در سیاستهای کلی جهان اسلام هم گذاشته است . فارغ از همه جدول بندیهای سیاسی که درجهان اسلام شاهد آن هستیم جهان اسلام در واقعیت به بحرانهای خود امروز اهتمام بیشتری را مبذول داشته است. نکته ای که جناب آقای دکتر عراقچی به آن اشاره کردند و درمقالات و سخنان اساتید محترم هم به آن اشاره گردیده ، بحث ناتو و عملکرد آن و واقعیتهایی که درجهان بطور جدی با آن روبرو هست ، بود . سیاست ما در رابطه با عملکرد نزدیک به سه ماهه ناتو کاملا مشخص است. اگر چه از باورهای ماست که صادقانه صحبت کنیم لذا دریک پارادوکس و دوگانگی محض جهان اسلام، ایران اسلامی و حتی بسیاری از روشنفکران مسلمان منطقه بالکان با آن قرار گرفته بوده اند. باید پذیرفت که ناتو به عنوان یک ابزار قدرت در مقتضیات جهانی چه می خواهد بکند. اگر قرار باشد ناتو دامنه نفوذ و قدرت خود را از مرزهای تعریف شده خود فراتر بگذارد، آیا با باورها و استقلال و استغنایی که ما به آن می اندیشم خصوصا جهان شرق و بسیاری از کشورهای مستقل سازگار است یا نیست؟ نمی خواهم بر بسیاری از واقعیتهای تحقق یافته بالکان طی چند ماهه اخیرخرده بگیرم و بگویم چرا ما دستمان را باز گذاشتیم و ناتو در آنجا ترک تازی کرد و آن آثار حاصل شد. بایستی شرایط مردم آنجا را و واقعیت های آن مقطع را درک کرد و با باورهای آن مقطع، اصول و مبانی اساسی سیاسی خود را تعیین بکنیم.

اگر باورمان این است که نظام آتی بین المللی باید بر مبنای قواعد و اصول بین المللی، مقتضیات ملل جهان را رقم بزند و صلح و آرامش واخلاق گفتگو و همزیستی حاکم باشد، چاره ای نداریم جز اینکه در برابر دخالتهای ناتو و سیاستهای تک قطبی که غربیها و آمریکا آن را ، دنبال می کنند بایستیم و البته معنی این ایستادگی و مقاومت شدید مفاهیم مختلفی را داشته باشد و نیازمند بحث بیشتری باشد. من اینجا توصیه می کنم که دفترمطالعات سیاسی وبین المللی یک کنفرانس بین المللی از کارشناسان مختلف اروپایی و آمریکاییی و حتی آسیایی برگزار کند و یک تحلیل جدی و اساسی نسبت به گذشته ، حال و آینده ناتو داشته باشد.

شاید واقع بینانه بگوئیم که دخالت ناتو برای استقرار نظام تک قطبی نبود بلکه دخالت ناتو برای سرکوب متجاوز بود. در اینجا شبهه ای ایجاد می شود و آن این است که اگر ناتو برای سرکوب متجاوز این تصمیم را گرفت چرا در آغاز این بحران مسئله را ریشه یابی نکرد و با مسائل بوسنی و هرزگوین و قتل عام های آنجا ریشه ای برخورد نکرد. مسائل جدی و اساسی وجود دارد که نیازمند بحث بیشتر است تا اصول سیاستهای خود را براساس آنها شکل دهیم. لذا پیرامون شناخت دقیقتر ما راجع به تحولاتی که در پس پرده سیاست جهانی دارد در حال وقوع است خصوصا کسانی که در پشت پرده جریانات تک قطبی و جهانی سازی هستند مقداری بیشتر تفحص شود . بنده این پیشنهاد را خدمت دوستان و همکاران در رابطه با بحث ناتو دارم و امیدوارم بیشتر با آن آشنا شویم. اگر چه ما با هر گونه نظام تک قطبی، نظام سلطه و هژمونی غرب و آنچه که اروپائیها و آمریکائیها تا حدی دارند دنبال می کند، مخالفیم اما نیاز داریم که بیشتر بشناسیم و بهتر مواضع خودمان را مطرح کنیم.

بحران کوزوو ناشی از عدم تحمل یکدیگر بود. اگر می پذیرفتیم که تمدنها، فرهنگها، مذهبها و ملیتهای مختلف درکنار هم بنشینند و به گفتگوی تمدنی بپردازند شاید این فاجعه رخ نمی داد . سیاست گفتگوی تمدنهای جناب آقای خاتمی که منشوری پذیرفته شده از سوی جامعه بین المللی و جامعه جهانی است حقیقتا تاکید بر این واقعیت است که سقف بلند گفتگوی تمدنها در برگیرنده همه فرهنگها و همه ملتها و همه مذهبهاست که واقعا می توانند با هم بنشینند و با هم تعامل کنند و مشکلات را آن چنان حل کنند که زیبننده یک جهان چند فرهنگی است.

به زعم ما گفتگوی تمدنها یعنی تجلی یک تفاهمی استراتژیک، تفاهم که اگر مدعی اخلاق هستیم و اگر مدعی هستیم که صنعت، تکنولوژی و پیشرفت بشری می بایستی منتهی به اعتدال و اخلاق در جامعه بشود، چاره ای نیست مگر آنکه استراتژی نظام گفتگوی تمدنها را در جامعه بسط بدهیم و یک اجماع و یک شعار و یک منشور جدید را در میان خودمان بوجود بیاوریم و این درمقابله با تز درگیری تمدنهاست. این تز درنهایت به دنبال یک نظام تک قطبی به زعم ما ودیگران است . برماست که از حقیقت های تلخ ، از واقعیت هایی که به واقعه نسل سوزی انسانها درپایان هزاره دوم میلادی که شایسته و سزاوار بشر امروزی نیست، پند بگیریم و این نسل و نسلهای آینده بتوانند در پناه آزادی و عدالت که دو هدیه الهی برای بشریت هست ودر تمام کتب الهی بر آن تاکید شده قاعده زندگی بشریت را بسازند.

به هر صورت از تصدیع حضار عذر می خواهم و امیدواریم که اگر بحثی انجام میشود این بحثها تجلی همنوعی و همه دوستی کلیه انسانها را فراهم کند. مسلمان ، مسیحیان و همه پیروان ادیان الهی با هم زندگی کنند و بتوانند تجارب یکدیگر را منتقل کنند و مظهر تعامل انسان در هزاره سوم میلادی باشد.



دوشنبه 15 شهريور 1378  15:39

آخرين تاريخ بازديد : سه شنبه 6 آذر 1403  2:30:39
تعداد بازديد از اين خبر : 7483
 
   copyright 2009-2010, all right reserved. WWW.KHARAZI.IR نقشه سایت        سایتهای مرتبط        تماس با ما