انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در سال 2008رویداد پر رمز و رازی برای ملت امریکا وشاید فراتر از آن برای کل مردم جهان است.تنوع دیدگاهها وبحث های درگرفته در میان نامزدان و تنوع آراء اندیشه های ارائه شده بر اهمیت این انتخابات افزوده است. این بار نه تنها مسائل امنیت ملی وسیاست خارجی هم چون گذشته مهم است و تاثیرات مهمی بر روند رای مردم امریکا خواهد گذاشت بلکه موضوعات مهمی چون مسائل اقتصادی، آموزش، بهداشت، مهاجرت، بحران انرژی ومسائل وبحران های مختلف جهانی در امریکا از اهمیت ویزه ای برخوردارشده است .رکود اقتصادی امریکا خطری بزرگ برای اقتصاد جهان است وزیر ساختارهای اقتصاد جهانی به تدریج در مسیر تخریب قرار می گیرد.شرایط اقتصادی امروز جهان در وضعیت اضطراری است. .همه صاحب نظران جهان وحتی نامزدان ریاست جمهوری در امریکا از وقوع یک طوفان سهمگین وقریب الوقوع خبر می دهند که اقتصاد جهانی را فلج خواهند کرد.
از طرفی دیگر، 5سال پس از آغاز جنگ امریکا در عراق، صاحب نظران اقتصادی جهان وامریکا به این نتیجه رسید ه اند که هزینه های این جنگ می تواند بر اقتصاد جهان تاثیر گذار باشد. اگرچه سیاست خارجی ومسائل مهم بین المللی و امنیت ملی پس از 11سپتامبر با دیدی امنیتی در امریکا نگریسته می شود ولی مناسب است بدانیم که هدف اصلی این رویکرد در شرایط فعلی امریکا در چه موضوعات و حوزه هایی تاثیر خود را گذاشته است.آیا می توانیم از کانونهای بجران جهان یکی پس از دیگری و از ناکامی ها و موفقیت های سیاست های دولت های گذشته نام بریم. برای مثال بحران دو کره، فقر ومشکلات افریقا، سپر دفاعی موشکی اروپا امریک او رشد اقتصادی چین و روسیه و بحران خاورمیانه در کجا از این اهمیت برخوردار است؟پروسه صلح خاورمیانه، مسائل اتمی جهان، بحران دموکراسی وامنیت در خاورمیانه، توسعه تروریزم و درگیری های قومی، بحران عراق وافغانستان و مساله فلسطین و اسرائیل و مسائل لبنان بی تردید حوزه هایی است که سیاست خارجی امریکا را درگیر خود کرده است و حساسیت های خاص خود را بر می انگیزاند وایران نیز به دلیل اهمیت ژئو پولتیک خود یکی از مهم ترین کشورهایی است که مرتبط با همه این موضوعات است. دعوای ایران و امریکا کهنه وتاریخی شده است بالاخره باید پذیرفت که ایران یکی از موضوعات انتخابات ریاست جمهوری در سه دهه گذشته امریکا بوده است و به همین دلیل است .که ایران تاثیر گذار بر مسیر بحث های نامزدان انتخابات ریاست جمهوری در امریکا است. یکی سخن از حصر ایران می گوید دیگری سخن از مهار ایران. یکی سخن از مذاکره مشروط می کند و دیگری شجاعانه بر طبل گفت وگوی مستقیم با ایران سخن می زند. آیا نظام دیوان سالار ایالات متحده امریکا توان تصمیم سازی را به یک فرد می دهد وآن فرد می تواند فرای تصمیمات دستگاه دیپلماسی مرزهای سنتی را بشکند و راه خرد ورزی را در پیش گیرد؟راهی که در آن نه لابی سازمان یافته مخوف صهیونیزم ونفوذ لابی یهود در ایالات متحده امریکا نه اراده وتصمیم گروه فشار اعراب که نام و نان خود را در درگیری ایران وامریکا می بینند تاثیر گذار باشد.و بحران در روابط این دو کشور چنین خواهد کرد که چنان خواهد شد چنانی که رمز گشای بحران خاورمیانه خواهد بود آیا می توانند درک کنند که کلید حل مشکل خاورمیانه در ایران است؟ آیا کاخ سفید می تواند در راستای تامین امنیت جمعی جهان به یک تصمیم شجاعانه برسد که مدار ومحور حل مسائل نه از تلاویو می گذرد نه از پایتخت های عرب بلکه از جایی که در روند تکوین تاریخ و تمدن تاثیر گذارترین ملت این منطقه، یعنی ایران بوده است.کاخ سفیدی که بر مسند آن چه دموکرات تکیه زند و چه جمهوری خواه آیا وجه تمایز ایران با جهان دیگر را می تواند درک کند و برداشت های ناثواب گذشته خود را تصحیح کند؟آیا جامعه مدنی امریکا، احزاب و وسائل ارتباط جمعی می توانند در راستای امنیت جمعی جهان وفاق و هم سویی با این نظریه فرضی ِرئیس دولت آینده قدرتمند ترین دولت جهان داشته باشند؟ این ها همه فرضیه ها و سوالاتی است مقدر، فیلسوفان وقوع هر نظریه ای را ممکن دانسته اند . سه نحله فکری، امروز درگیر سیاست خارجی امریکا است: دموکرات ها، محافظه کاران و نومحافظه کاران. بیم ها ودردهای جدی از وقایع چند سال آن را در درون خود دارند سوال در این است در عرصه امنیت ملی خشونت زای امروز امریکا رئیس جمهور اینده تا چه اندازه می تواند در شکستن این مرزها توفیق یابد و جامعه مدنی وافکار عمومی را با خود همراه سازد. دموکراتها به ویژه بخش اعظم آنها که اوباما نمایندگی انها را دارد خواهان استراتژی جدید هستند. خط مشی که در رابطه با ایران می تواند یک جریان تعامل گرا در متن سیاست کاخ سفید مستقر سازد البته این بستگی به نوع مراودات و مناسبات دو جانبه و بین الملی ایران نیز خواهد داشت آیا می توانیم اطمینان داشته باشیم امریکای دموکرات واوبامای مستقر در کاخ سفید با آرمان ها و باورهای جدید خود در حالیکه فاقد هرگونه تجربه سیاسی ودیپلماتیک است به حل مناسبات دو کشور توجه کند وآیا می توان به مک کین کارکشته ودر عین حال واقع بین که با تجربه سیاسی خود، توجهی به حل مساله خود با ایران که متعاقب آن حل مساله عراق و خاورمیانه را خواهد داشت، امیدوار بود؟ امریکای دموکرات کم خطر تر و کم هزینه تر از امریکای جمهوری خواه نیست باید این را خوب فهمید و بدانیم که بسیاری از تحریم ها، مهار دوگانه و قطعنامه ها توسط دموکرات ها علیه ایران انجام شده است این را هم باید بدانیم که دموکرات ها در برانگیختن حمایت کشورهای دیگر اروپایی به دلیل همکاری جمعی در جهان و انسجام علیه ایران شاید از جهموری خواه ها موفق تر باشند آن چه مهم است این است که شیپور جنگ در دست دموکرات ها نیست و گفت و گو و فشار دیپلماتیک از عناصر و ابزارهای دموکرات ها قلمداد می شود بی تردید دولت دموکرات دولتی است که کمتر با ایدئولوزی های سخت و تلخ امریکای امروز نزدیک باشد.تحول در تصمیم گیری در امریکا پس از تجربه عراق یک راز است آیا این راز را امریکایی ها می توانند رمز گشایی کنند؟
این همه سوالاتی که پاسخ به آن در شرائط فعلی سخت است.شاید پیچیدگی های سیاست در ایران بر بی پاسخ بودن این سوالات بی تاثیر نباشد.مهم این است که عملکرد ما چگونه باشد.ایران وامریکا دو واقعیت جدی در دو سوی عالم هستند.تجربه نشان داده است که حکمت سیاسی به ما این توصیه را می کند که کمی در داوری ها و حتی تصمیمات شتابزده حرکت نکنیم.