در ساختار قدرت و سیاست ایالات متحده مرسوم است که هر دولتی که بر سریر قدرت می نشیند چارچوب های استراتژیک خود را در عرصه اقتصاد، سیاست، امنیت و فرهنگ، در سال اول مشخص و رسماً اعلان می کند. استراتژی امنیت ملی امریکا، بیان گر راهبرد جدی ایالت متحده نسبت به مسائل سیاست خارجی، امنیت خارجی امریکا، اقتدار، مسائل منطقه ای و استراتژی منطقه ای-بین المللی و موضوعات مهم جهانی است.
مناسب است تا ضمن ارزیابی دقیق از ماهیت استراتژی امنیت ملی امریکا، دقت های لازمه انجام پذیرد. سئوالات زیادی در ورای این استراتژی وجود دارد که بدان خواهیم پرداخت:
راهبرد جدید امنیت ملی امریکا که چند روز پیش منتشر شد حاوی نکات جالب توجهی است:
۱-راهبرد با اشاره به چالش های گسترده و پیچیده روابط بین المللی تاکید می کند که یک کشور هرچقدر هم که قدرتمند باشد، به تنهایی نمی تواند از عهده این چالش ها برآید. براین اساس، راهبرد تاکید می کند که همان طور که امریکا بعد از جنگ جهانی دوم عمل کرده، هم اکنون نیز امریکا باید از طریق پیگیری رویکرد همکاری با دیگر کشورها با این چالش ها مقابله نماید.لذا تنها از طریق همکاری کشورها و نه به طور یکجانبه می توان بر مشکلات جاری جهان فائق آمد.
۲-تمرکز راهبرد جدید بر تجدید رهبری امریکا در سطح بین المللی است. به عبارت دیگر امریکا اعلام میکند که همکاری با دیگر کشورها برای حل معضلات بین المللی در چارچوب رهبری امریکا و در جهت دستیابی موثرتر به منافع آن کشور معنا پیدا می کند. این مساله جدید تاکید می کند که لازمه رهبری امرریکا در جهان، ساخت بنیان های قوی در داخل امریکا نیست تا از آن طریق بتوان رهبری مقتدرانه در سطح بین المللی را پیش برد. لذا نوسازی اقتصاد امریکا، تمرکز بر آموزش و علوم و توسعه منابع جدید انرژی در امریکا در کنار تعهد امریکا به دموکراسی و حقوق بشر ضروری است.
۳-راهبرد امنیت ملی امریکا عنصر جدیدی را معرفی می کند و آن لزوم شکل دادن به نظم بین المللی برای برخورد و غلبه بر چالش های قرن بیست و یکم است. این موضوع در بخش های مختلف راهبرد مورد تاکید قرار گرفته است که منافع امریکا از طریق این نظم بین المللی بهتر تامین خواهد شد.البته تاکید شده که در سیستم جدید بین المللی همه کشورها حقوق و نه وظایف مشخصی دارند ولی روشن است که این سیستم بر مبنای رهبری امریکا شکل گرفته و عملیاتی خواهد شد.
۴-در نظم جدید بین المللی تمرکز بر تقویت موسسات بین المللی در راستای اقدام جمعی بین المللی برای مبارزه با چالش های جاری جهان یاست.البته در این سند کاستی های سازمان های بین المللی مورد توجه قرار گرفته ولی تاکید شده است که کناره گیری از این سازمان ها چاره کار نیست بلکه امنیت ملی امریکا و امنیت جهانی ایجاب می کند که امریکا به طور جدی این سازمان ها را تقویت کند تا در جهات مبارزه با افراط گرائی خشونت بار، توقف گسترش سلاح های هسته ای، رشد پایدار و متوازن اقتصادی، مبارزه با گرمایش زمین، درگیری های مسلحانه و امرضا فراگیر بتوان عمل نمود
۵-از دید راهبرد جدید، نقطه آغاز اقدام دسته جمعی، ایجاد تماس و کار کردن با کشورهای دیگر است. به عبارت دیگر امریکا در جهان بهم پیوسته کنونی، منافع کشورها را در تقابل با یکدیگر نمی بیند و در یک نظم بین المللی(البته به رهبری امریکا) کشورها با یکدیگر همکاری کرده و در جهت منافع مشترک عمل می کنند. در این راهبرد تاکید شده است که امریکا حتی با دشمنان خود تماس برقرار نموده و کار خواهد کرد تا نیات آنان را به آزمایش گذاشته و به آن دولت ها این امکان را بدهد تا تغییر جهت داده و به ائتلاف های بین المللی بپیوندند.
6-اولویت های امنیت ملی امریکا در این راهبرد برشمرده شده است. از دید دولت امریکا هیچ تهدیدی بالاتر از سلاح های کشتار جمعی به ویژه خطر پیگیری سلاح های هسته ای در جهان نیست و از تقویت معاهده منع گسترش سلاح های هسته ای حمایت می کند.مبارزه با القاعده که افغانستان و پاکستان خط مقدم جبهه آن است در اولویت برنامه های امریکاست.خروج از عراق و دادن مسئولیت و حاکمیت کامل به عراقیها، برقراری صلح بین فلسطین و رژیم صهیونیستی و ارتباط با جوامع مسلمان در جهان نیز از اولویت های امریکاست.
7- در اهبرد امنیت ملی امریکا به موضوع رشد پایدار و متوازن اقتصاد جهان نیز پرداخته شده و لازمه ثبات و شکوفایی اقتصادی در سطح جهان همکاری کشورهای مختلف ذکر شده است. در این زمینه تاکید جدید امریکا در چارچوب همکاری های اقتصادی بین المللی بر گروه ۲۰به عنوان مجمع اصلی همکاری های بین المللی در زمینه اقتصاد خواهد بود.
۸-برای موفقیت در اجرای دستور کار جدید امریکا، دولت امریکا معتقد است باید همه عناصر قدرت امریکا در طرفیت های امنیت ملی امریکا به کار گرفته شود. در این راستا نگهداشتن برتری نیروهای نظامی متعارف امریکا به همراه مدرن ساختن دیپلماسی و توانایی های توسعه ای امریکا ضروری است.همچنین می باید تلاش امنیتی و اطلاعاتی امریکا با سیاست های امنیت ملی امریکا و متحدید و شرکای امریکا یکپارچه شود.
۹-راهبرد جدید امریکا در دو بخش عمده به جمهوری اسلامی ایران پرداخته است در یک بخش در خصوص برنامه های هسته ای ایران و کره شمالی صحبت شده و مواضع کلیشه ای امریکا نسبت به برنامه صلح آمیز هسته ای ایران مطرح شده است. در بخش مربوط به روابط دو کشور نیز در عین آمادگی امریکا به گفت و گو با جمهوری اسلامی ایران مواضع سنتی امریکا نسبت به جمهوری اسلامی ایران تکرار شده است.
راهبرد جدید امنیت ملی امریکا از یک بعد حاوی مواضع جدید و از بعد دیگر در ادامه سیاست های دولت قبلی امریکا تدوین شده است. این راهبرد از این نظر مواضع جدید امریکا را در بر دارد که موضوع چند جانبه گرایی که در دوره جورج بوش عملاً به کنار گذاشته شده بود را احیا کرده است. تاکید جدید بر عدم توانایی یک کشور در مقابله با چالش های جهانی و لزوم همکاری در سطح بین المللی برای حل معضلات جهانی حرف های جدید است که باید صحت آن در عمل ثابت شود. از سوی دیگر تاکید راهبرد امنیت ملی امریکا بر رهبری امریکا در سطح بین المللی نشان دهنده دیدگاه دولت اوباما نسبت به مسائل جهانی و نقش امریکا در اداره جهان است که همان دیدگاه روسای جمهور قبلی امریکاست.
مواضع بین المللی اوباما که از قبل از انتخابات سال ۲۰۰۸ نیز روشن بود از بعد ظاهری با مواضع دولت های قبلی به ویژه دولت جورج بوش متفاوت است. به عبارت دیگر در حالی که هدف دراز مدت امریکا همان رهبری جهان است ثابت مانده است تاکتیک ها و راه های رسیدن به آن هدف متفاوت شده اند. روشن است که حمایت اوباما از چند جانبه گرایی و تقویت سازمان های ین المللی و همچنین تاکید وی بر لزوم ارتباط با جوامع مسلمان جهان در تصحیح چهره ای که بوش از امریکا ساخته بود تا حدودی موثر بوده است. صاحب نظران به خوبی واقف هستند که پس از جنگ جهانی دوم و به ویژه پس از جنگ سرد تفاوت در نوع استراتژی دیده نمی شود، مبنای استراتژی امنیت ملی امریکا همان مبنای دولت های گذشته و یا به تعبیری استمرار نظام سلطه البته با رنگ جدید است که این آرایش جدید نیاز ایالات متحده به یاری و مساعدت هم پیمانان، متحدان و شرکای استراتژیک امریکا است و نکته دیگر این که تصویر ایالات متحده در اذهان افکار عمومی جهان چنان آسیب دیده است که چاره ای برای احیای نظام چند جانبه و پایان غرور یک جانبه گرای دولت واشنگتن است. ملاحظات زیادی در نوع نگاه و تنظیم این سند وجود دارد که هر کدام نیازمند تحلیل محتوی است.آنچه مسلم است این است که سیستم کارشناسی شورای امنیت ملی امریکا که متشکل از وزارت امور خارجه، وزارت دفاع، پنتاگون، سیا و نهادهای دیگر امنیتی و اطلاعاتی است در یک نگاه همان رویه و روش گذشتگان را پیشه کرده اند و به جای درمان واقعی امنیت جهانی در پی توصیه و نسخه تسکین درد هستند. آنجا که بحث امنیت اسرائیل را در این سند می کند گویی چنان گرفتار لابی ها و فشارهای درون و بیرون سیستم هستند که نمی خواهند آگاهی و دانایی خود را نسبت به وقایع جهان امروز تکمیل کنند. بی تردید سهم عمده از بحران امنیت حهان متاثر از سیاست های حمایتی دولت امریکا از اسرائیل است. بی توجهی به نگرانی امت اسلامی نشان دهنده بی توجهی صرف نیست یلکه تداوم همان تفکر نظام سلطه است که این بار در بسته جدید با کادوهای رنگارنگ عرضه شده است. لذا نقد سیاست های کلان امریکا در دوران حاضر که تفاوت چندانی با سیاست های قبلی امریکا ندارد در حالیکه این سیاست ها با چهره دیگری مطرح می شوند مشکل تر به نظر می رسد. لذا ضروری است که عکس العمل ما نسبت به مواضع دولت جدید امریکا از ظرافت و پیچیدگی لازم برخوردار بوده و بر اساس اصول عزت، حکمت و مصلحت باشد.