سخنان روز دوشنبه رئیسجمهور درخصوص شروط ایران برای از سرگیری گفتگوها با گروه 1+5 در ماه مرداد و سخنان روز سهشنبه وزیرامورخارجه مبنی بر آغاز مذاکرات با برزیل و ترکیه بازتاب فراوانی در رسانههای جهان به ویژه در کشورهای غربی داشته است. از این مواضع اینطور استنباط شده که دولت ایران به خاطر تنبیه آمریکا و مجموعه 1+ 5 مذاکرات با آنها را به تعویق انداخته و با شروع مجدد مذاکرات با برزیل و ترکیه میخواهد این پیام را به دنیا بدهد که در چارچوب ساختاری که خود تعریف میکند حاضر به گفتگوی جدی است.
این که در مذاکرات نباید تسلیم زورگوئی طرف مقابل شد امری پسندیده و ضروری است. به همین دلیل این موضع دولت که گروه 1+5 نباید زمان، مکان و محتوای مذاکرات را تعیین کند مورد حمایت مردم ایران قرار دارد. در عین حال نباید فراموش کنیم که تاکنون چهار قطعنامه تحریم علیه ایران در شورای امنیت به تصویب رسیده است که از دید کشورهای گروه 1+5 مبنای مذاکرات با آنهاست و اینکه ما آنها را کاغذ پاره و یا دستمال کاغذی قلمداد کنیم از نظر آنها تغییری در تعهد ایران به اجرای این قطعنامهها ایجاد نمیکند. لذا همزمان با اینکه ما تسلیم زیادهخواهیهای آنها نمیشویم نباید از نظر دور داشت که تصویب قطعنامههای تحریم علیه ایران موضع ما را در مذاکرات با مشکل مواجه میسازد. نکته مهم دیگر این واقعیت است که تصویب قطعنامه تحریم در شورا پس از اینکه بیانیه تهران با برزیل و ترکیه به امضاء رسید محدوده عمل برزیل و ترکیه و سقف پرواز آنها را مشخص ساخت که در گفتگوهای آتی نباید آن را از نظر دور داشت.
از سوی دیگر طرح سؤالات سهگانه و درخواست پاسخ به آنها قبل از شروع مذاکرات در ماه مرداد در عین اینکه از نظر تبلیغاتی مشکلاتی برای طرف مقابل ایجاد میکند، چندان تأثیری در محتوای مذاکرات نخواهد گذاشت. نوع پاسخ آنها به این سؤالات چه تأثیری میتواند در بحث تبادل سوخت و یا بیرون آمدن موضوع پرونده هستهای ایران از شورای امنیت داشته باشد.
موضوع افزایش اعضای طرف مذاکره ایران که توسط رئیس جمهور مطرح شد نیز از موضوعاتی است که باید به دقت مورد مداقه قرار گیرد. در زمان دولت هشتم مذاکرات ایران به سه کشور اروپایی انجام شد. سپس در دولت نهم، آمریکا روسیه و چین به آن سه کشور اضافه شدند و گروه 1+5 شکل گرفت. شاید دلیل قرار گرفتن روسیه و چین در آن گروه استنباط ما از حضور موازنه ساز آنها در برابر زیانخواهیهای غربیها بود که در عمل خلاف آن ثابت شد.
اضافه شدن کشورهای دیگر به ویژه برزیل و ترکیه میتواند نکات مثبت و منفی برای ما در برداشته باشد. از یک سو چنانچه مذاکرات جدی شود حضور دوستان ما در مجموعه طرف مقابل مفید خواهد بود. از سوی دیگر اگر مذاکرات محتوایی نشده و پیشرفتی در آن وجود نداشته باشد، آمریکا و شرکایش با دادن امتیاز به این دو کشور آنها را نیز با خود همراه خواهند کرد، کاری که با روسیه و چین انجام شد و در قطعنامه 1929 که بدترین قطعنامه تحریمی علیه ایران است، این دو کشور با مجموعه غرب در تصویب قطعنامه همراه شدند. نباید فراموش کنیم که در عین عضویت غیرمتعهدها در شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی ، این شورا قطعنامههای متعددی را علیه برنامه هستهای ایران تصویب کرده است.
در شرایط فعلی که علاوه بر تحریمهای سازمان ملل تحریمهای دوجانبه کشورهای دیگر نیز مشکلزا شده است آغاز مذاکرات با ترکیه و برزیل حرکت مثبتی است که باید با اقدامات سیاسی دیگر همراه باشد تا نتیجه مطلوب را به همراه داشته باشد. توجیه کردن کشورهای دیگر به ویژه چین و روسیه نسبت به توافقات ما با ترکیه و برزیل امری ضروری است. حتی حضور چین و روسیه در مذاکرات سهجانبه ایران ، ترکیه و برزیل میتواند تلاشهای آمریکا را در اجماع سازی علیه جمهوری اسلامی ایران خنثی سازد. البته روشن است که مذاکره با هر شکل جانشین مذاکره با اعضای دائم شورای امنیت – چه قالب 1+5 یا 1+5 + ترکیه و برزیل – نیست.
لذا مسئولان دیپلماسی هستهای کشورمان باید ضمن حفظ منافع ملی و حقوق هستهای کشورمان، تلاش کنند به دور از برخوردهای احساسی و جنجالی، تمام همت و تلاش خود را معطوف به خنثیسازی حرکتهای ضد ایرانی در شورای امنیت و بیرون آوردن موضوع هستهای ایران از آن شورا نمایند. وگرنه با تصویب قطعنامههای بعدی در شورا و سپس تشدید تحریمهای دوجانبه دست تندروهای غربی و صهیونیستی برای انجام اقدامات ماجراجویانه تقویت خواهد شد.