دوره بی‌اعتمادی گذشته است

دیپلماسی عمومی ضرورت زندگی سیاسی ایران امروز است. استقلال و استغناء و بی‌توجهی به اربابان قدرت در جهان، نیازمند شناخت بینش و آگاهی است، ایران در بعد سیاست خارجی دارای ایدئولوژی است و الزاما ایدئولوژی در سیاست خارجی پدیده مضمومی نیست. آمریکا و روسیه، اروپا و بسیاری از ممالک جهان دارای باورهای ایدئولوژیک در سیاست خارجی خود هستند.

دیپلماسی مفهوم رایج و برخوردار از سلسله مراتبی است که در مناسبات دوجانبه، منطقه‌ای و بین‌المللی خودنمایی می‌کند و می‌تواند مفاهیم و اولویت‌های دولت‌ها، ممالک و حتی شرکت‌ها و موسسات فرهنگی- اقتصادی، صنعتی، مطالعاتی و سیاسی را مشخص کند.

جهان امروز نسبت به جهان گذشته دچار تحولات جدی و ماهوی شده است. رشد دانش و ارتقاء دامنه آگاهی جوامع به هیچ وجه با جهان گذشته قابل مقایسه نیست. نقش سترگ و بزرگ رسانه‌ها و شکل‌دهی به افکار عمومی در دوران مدرن، جایگاه دیپلماسی را مهم‌تر و نقش آن را با گذشته متفاوت‌تر کرده است.

به همان مقدار که آگاهی مردم رشد یافته باشد مقدار تاثیر‌گذاری و تفهیم مفاهیم و ترمینولوژی‌هایی که در راستای امنیت ملی و منافع ملی هر کشوری باشد، با پیچیدگی و دشواری‌های جدی روبه‌رو می‌شود. سرعت و گسترش تحولات جهانی به ویژه وقوع مکتب‌های جدید سیاسی بین‌المللی مقتضیات فراوانی را خود به خود به سیستم‌های سیاسی و رسمی تحمیل کرده است. دیپلماسی امروز زمانی می‌تواند کاربرد جدی داشته باشد که هدفمند، پویا، فعال، مشارکت‌پذیر و آینده‌نگر باشد.

برای دستیابی به اهداف کلان صرفا نمی‌توان به دیپلماسی سنتی و متعارف آن بسنده کرد و متدها و روش‌های دیپلماسی دیرینه و قدیمی دیگر نمی‌توانند تامین‌کننده منافع ملی باشد. بلکه مدل‌های از دیالوگ و روش‌های جدیدی در دیپلماسی از پیوستگی و تعامل میان دیپلماسی رسمی، دیپلماسی غیررسمی، دیپلماسی نیمه رسمی و نهایتا دیپلماسی عمومی در اقناع و تاثیر‌گذاری برمخاطبان بهره گرفت.

دیپلماسی نیمه‌رسمی دسته دو track two diplomacy و دیپلماسی غیررسمی را لابیLOBBY می‌نامند. لابی نقش فزاینده‌ای در به‌کارگیری ‌ساز و کارها و بهره‌گیری ازمناسبات و تبیین منافع و تاثیر و تاثر‌گذاری در خیل مخاطبان اعم از خاص و عام دارد.

منش و روش دیپلماسی عمومی public diplomacy نقش فزاینده‌ای در شکل‌دهی به افکار عمومی و تفهیم و تبیین استراتژی و سیاست‌های ملی و کلان دارد.

لذا در مفهوم کلی، دیپلماسی کهن و سنتی صرف دیگر نمی‌تواند پاسخگوی منافع ملی باشد بلکه با به بهره‌گیری و به‌کارگیری دیپلماسی رسمی face to face دیپلماسی غیررسمی و پنهان lobby و دیپلماسی نیمه رسمیtrack two diplomacy به همراه دیپلماسی عمومی می‌توان اولویت‌های سیاست خارجی را ترسیم کرد. برای استفاده از ‌ساز و کار‌های مناسب و بهره‌گیری از تمامی توانمندی‌های ملی برای دستیابی به اهداف استراتژیک ضرورت تغییر در سیستم‌های ناکارامد سیاسی لازم‌الاجراست. شناخت دقیق امکانات ملی و عملیاتی کردن این قبیل راهکارهای مدرن، دستیابی به اهداف توسعه همه‌جانبه را هموارتر می‌کند.

امروزه تنها دولت‌ها و دستگاه‌های سیاست خارجی طرف مقابل گفت‌وگو با یکدیگر نیستند. بلکه باید مراکز فکرساز مثل اتاق‌های فکر در موسسات بین‌المللی و سیاسی به نام think tankها را شناخت و با آنها و دانشگاه‌ها، مراکز تحقیقاتی‌ای که در تولید فکر و تصمیم‌سازی اولویت‌های امروز جهان نقش اساسی دارند, رابطه برقرار کرد. دانشگاه‌ها و مراکز مهم سیاست‌گذاری با بهره‌گیری از دانش و بینش نخبگان و متخصصان، دارای موقعیت ممتازی برای دولت‌های پیشرفته شده‌اند که در تبیین توانمندی‌ها و راهبردهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و بین‌المللی نقش اساسی دارند. گسترش همکاری‌های منطقه‌ای و جهانی و تولید ادبیات مهم سیاسی و بین‌المللی با تلاش جمعی همین صاحب نظران در این مراکز انجام می‌گیرد.

اگر امروز مکتب‌های سیاسی و بین‌المللی در جهان به تولید ادبیات جهانی شدن، جهانی‌سازی، بین‌المللی‌سازی و مفهوم‌سازی جدید از امنیت بین‌المللی و منطقه‌ای همت گمارده‌اند نتیجه اهمیتی است که بانیان قدرت به اهمیت این بنگاه‌ها و باشگاه‌های بین‌المللی می‌دهند، این مفاهیم و پارادیم‌ها در همین اتاق‌های فکر صورت می‌گیرد. مهمترین مراکز فکر‌ساز برای بخش‌های راهبردی و کاربردی در سیاست خارجی همین مراکز علمی تصمیم‌ساز هستند که حتی اولویت‌ها را به دولت‌ها و سیستم‌های سیاسی تحمیل می‌کنند و حتی بعضا آنها برای استقرار یک پارادایم جدید خود به خود وارد فاز دیالوگ و دیپلماسی از انواع آن می‌شوند تا آن مفهوم و استراتژی را نهادینه کنند.

بی‌تردید دولت‌ها و نهادهای رسمی بین‌المللی و سیاسی، مخاطب همین اتاق‌های فکر و محصول نظریه‌پردازان هستند. تحقق این رویه و ‌سازوکارها مهمترین نگاه منطقی دستگاه دیپلماسی هر کشوری به موهبت اندیشه و فکر است. بحث عمده دیگری وجود دارد و آن هم دیپلماسی عمومی است. چیستی و چرایی مفهوم دیپلماسی عمومی دارای مشخصه کاربردی در حوزه نفوذ بر مخاطبین کلی یک جامعه یعنی مردم است. به برکت جهان انفورماتیک و عصر اطلاعات مردم خواهان آگاهی و دانایی بیشتر و شفاف‌تر هستند. عموم جامعه در پی دانستن نظرات به صورت دسته اول و کشف حقایق هستند.

دقیقا چالش جدی فراروی دولت‌های بزرگ و کوچک به ویژه در میان جوامع و ملت‌های توسعه‌یافته است که دیگر مثل گذشته نمی‌توانند برای مخاطبان و آگاهی دادن به ایشان به صورت قالبی عملی کنند. مهمترین دغدغه دولت‌ها و دستگاه‌های ذی‌ربط تامین نظرات و خواسته‌های مخاطب عمومی خود اعم از ملت خود یا ملت‌هایی که قرار است مخاطب نظرات آنها باشند، است.

به ویژه نظام‌ها و سیستم‌های سیاسی‌ای که در جهان دارای پیام هستند ایدئولوژی و مفاهیم خاص خود را دارند. آنها برای خود نقشی فراتر از مرز‌های سیاسی و جغرافیایی ممالک خود قائل هستند و مسؤولیت و رسالتی عظیم‌تر در معادلات منطقه و نظام بین‌المللی برای خود در نظر گرفته‌اند و فراتر از مناسبات دوجانبه، اولویت‌های خود را تنظیم و ترسیم کرده‌اند. صاحبان ایده و تفکر جدی راهبردی در نظام بین‌المللی می‌خواهند برای جهان الگو‌سازی و مدل‌سازی کنند. با برخورداری از قدرت نرم و قدرت سخت و به مدد دانش و تکنولوژی و بهره‌مندی از منابع استراتژیک دارای موقعیت ژئوپولیتیک و ژئواستراتژیک هستند و ناچارند برای تنویر ذهن مخاطبان خود به ابزارهای دیپلماسی عمومی پناه آورند.

تقویت بنیادهای فکری و نهادینه‌سازی اصول استراتژیک توسط صاحبان تئوری و نظریه و ایدئولوژی سیاسی قابل عرضه است. هر اقدام استراتژیک نیازمند بهره‌گیری از تاکتیک‌هاست. تفهیم ترمینولوژی خاصی با مفهوم استراتژیک که دارای عقبه و ریشه‌های ایدئولوژیک هم باشد نیازمند گام‌های اولیه برای جذب مخاطبان، اعم از افکار عمومی، صاحب‌نظران، نظریه‌سازان و تصمیم‌سازان و عناصر اجرایی است. بی‌تردید روابط عمومی، بهره‌گیری از امکانات مجازی و الکترونیک و شناخت طبقات مختلف مخاطب می‌تواند به احیای هویت و اثبات وجهه عمومی صاحب آن نظریه و ایدئولوژی کمک کند. استراتژی‌های بلند‌مدت، نیازمند درک دقیق و آگاهی منطقی و تبیین سیاست‌های واقع‌بینانه و از همه مهم‌تر مدیریت موثر آن است. تحقق چنین آرمانی، هماهنگی همه ابزارهای کلاسیک، سنتی و مدرن در دیپلماسی اعم از دیپلماسی رسمی، غیررسمی، پنهان و عمومی است. تحقق چنین برنامه‌ای پیوستگی و رابطه منطقی و مدل ریاضی بیان استراتژی و اجرای هدفمند آن است یعنی به عبارتی دیپلماسی‌های چندگانه د رخدمت حمایت از استراتژی امنیت ملی تعریف می‌شوند. اگر اهداف استراتژیک یک کشور، دولت یا یک شرکت، جامع و کامل باشد آنگاه فرصت امکان‌سنجی و بهره‌گیری از ظرفیت‌های موجود خود را نشان می‌دهد. دوره بی‌اعتمادی به افکار عمومی گذشته است.

ما در دوره پسامدرن زندگی می‌کنیم. در دوره پسامدرن دیگر هنجارهای استعماری با اهداف جهانگیرانه‌اش در اعمال اقتدار و کاربرد قدرت سخت خلاصه نمی‌شود. قدرت نرم تاثیرات بیشتری در این جهانگیری دارد. تامین اهداف و منافع و دسترسی به آرمان‌ها در هر کشوری دارای اهمیت و اولویت است ولی اگر این اهداف و منافع یک سویه باشد و با برداشت‌ها و تحمیل ایسم‌های ایدئولوژیک متعارف درنظام سیاسی غرب آمیخته و آموخته شود و همانند فرهنگ لیبرالیسم که تداعی‌گر مفاهیم استعماری البته از نوع جدیدش خواهد بود.

هنر سیستم‌های تبلیغاتی و تحقق یک چنین برنامه‌هایی یعنی پیوستگی و وابستگی و رابطه منطقی و مدل ریاضی میان استراتژی و اهداف و تاکتیک و اجرای آن و به عبارتی دیپلماسی‌های چندگانه قبلا توضیح داده شد اینک درخدمت حمایت از اهداف و ارمان‌ها و استراتژی امنیت ملی تعریف می‌شوند. درک خاستگاه افکار عمومی و ارزیابی از نیاز جامعه و تطبیق دادن آن با اصول و اهداف کلان و استراتژیک ضرورت امنیت ملی است. 

 اجرای دیپلماسی عمومی مهم‌ترین گام برای تامین منافع ملی و اعتماد‌سازی و احیای ظرفیت‌ها و بهره‌گیری از موقعیت‌هاست. دیپلماسی عمومی هدف روشنگری دارد و تاثیر و تاثران بر افکار عمومی متعامل است؛ گاه می‌تواند به تبیین ایدئولوژی در برابر مخاطب خود بپردازد و گاه می‌تواند قدرت نرم را که قدرت برتری ذهن و چالش فکری است به گونه‌ای دراندیشه مخاطب جا بیندازد که خود دچار یک تحول و فرجام آن پدیده مهم سیاسی شود. تصرف ذهن مخاطب در جنگ نرم مهم‌ترین بخش دیپلماسی عمومی است. استحکام بخشی رفتار دیپلماسی کلاسیک منوط به مانورهای پیرامونی است. در جهان مدرن امروز وقتی یک پارادایم در سیاست خارجی هدف‌گذاری می‌شود همه بازوهای جانبی و اطراف و اکناف نیروهای عملکرد‌کننده مستقیم به کار می‌افتند. تا خاستگاه جامعه تسخیر کرد دیپلماسی پنهان و بهره‌مندی از لابی و دیپلماسی غیررسمی از جنس دست دوم و نهایتا دیپلماسی عمومی اگر همه در کنار و با قدرت بالایی از مانور به کار افتند آنگاه می‌توان به فرجام آن پارادایم خوشبین بود. نباید حوزه عملکرد دیپلماسی عمومی را تنها حوزه کلاسیک سیاست خارجی دانست، بلکه فرهنگ و اقتصاد همه در دیپلماسی عمومی از جایگاه ویژه‌ای برخوردارند.

فرهنگ، زیربنای قدرت نرم است و جایگاهی بس بااهمیت و باپرستیژ در میان ملت‌ها دارد. اقتصاد بخش جذاب و تعیین‌کننده دیپلماسی‌های جهانی است. همه اینها نیازمند ابزارها و مکانیسم‌های خاص خود است.

رفتارسنجی غرب در مواجهه با کشورهای رقیب و ساماندهی شبکه‌های پیرامونی تاثیر‌گذار کاملا می‌تواند منتج به یک تاثیرگذاری از جنس بازگشت استعمار تعریف شود و از این منظر خطرناک است. میزان مخاطرات در چالش‌های قدرت نرم و حوزه دیپلماسی عمومی، آگاهی از تاریخ، دانش کامل علم سیاست، برخورداری از فرهنگ رایج و قدرت مانور و اعتماد به نفس در ایفای دیپلماسی رسمی است. سخن گفتن رو در رو با مخاطبان خارجی اگر توام با شبکه‌سازی، استفاده از قدرت نرم و بهره‌گیری از سازمان‌های غیردولتی در مناسبات کشورهای توسعه‌یافته و در حال توسعه باشد کاملا باید هوشیاری و بیداری لازم را در این راستا به کارگزاران آن نمود.

در دیپلماسی رسمی و کلاسیک میدان مانور و دامنه تاثیرات آن مشخص است و با ابزارها و مکانیسم‌های پیرامونی‌ای که قبلا گفته شد همانند دیپلماسی‌های پنهان، غیررسمی، نیمه رسمی و عمومی می‌توان دایره نفوذ را بسط و گسترش داد و کمک جدی‌ای به مخاطبان کرد تا بهره کامل از استراتژی و مفاهیم و تولیدات فکری در مناسبات دوجانبه و منطقه‌ای و حتی بین‌المللی را ببرند. اعتمادسازی، اتحاد استراتژیک، بهره‌گیری از فشار افکار عمومی و تبدیل مطالبات حکومتی به مطالبات مردمی از معجزات کار بران دیپلماسی است و در صورت تاثیرگذاری، رفتار کنشگران سیاسی را هم می‌توان تغییر داد. لازمه برد و موفقیت در دیپلماسی‌های پیرامونی داشتن سیاست و استراتژی قدرتمند منطقی واقع‌بینانه است دیپلماسی عمومی موفق می‌سازد. تولید مجهولات و ابهامات و ادبیات غیرمتعارف و غیرمرسوم نه تنها نمی‌تواند در دیپلماسی عمومی موفق باشد بلکه افکار عمومی را تحریک می‌کند تا به‌گونه‌ای دیگر داوری و قضاوت داشته باشند. در یک نگاه دیپلماسی فعال، استراتژی‌های مشخص با ابزارها و مکانیسم‌های عینی و کاربردی و ادبیات متعارف و غیرانتزاعی به مثابه پیوند پل‌های یک جزیره است که همه را به هم متصل و پیوند داده است.

در دیپلماسی عمومی مهم‌ترین بخش اعتماد و اهمیت دادن به نظر مخاطبان با دیدگاه‌های گوناگون است. رسانه به عنوان مهمترین ابزار دیپلماسی عمومی باید در طبقه‌بندی مخاطبان کاملا هوشیار عمل کند.

به هر صورت انسان در جهان امروز در مصاف با پدیده‌ها زندگی می‌کند. باید میزان موفقیت در عملکردها را مرتبط با شناخت دقیق‌تر از مفاهیم دانست و آنگاه شناخت‌های واقعی را با ابزارها و مدل‌ها سیاسی پیوند داد. پیدایش پدیده‌ها الزاما خطرآفرین نیستند بلکه بی‌توجهی و عدم آگاهی به آن خطرناک است.

دیپلماسی عمومی ضرورت زندگی سیاسی ایران امروز است. استقلال و استغناء و بی‌توجهی به اربابان قدرت در جهان، نیازمند شناخت بینش و آگاهی است، ایران در بعد سیاست خارجی دارای ایدئولوژی است و الزاما ایدئولوژی در سیاست خارجی پدیده مضمومی نیست. آمریکا و روسیه، اروپا و بسیاری از ممالک جهان دارای باورهای ایدئولوژیک در سیاست خارجی خود هستند. ایران امروز دارای ظرفیت‌های مهم منطقه‌ای و جهانی است و بی‌تردید نبایست مرعوب پیچیدگی‌های نظام سلطه شد. در ابعاد منطقه‌ای فلسطین، لبنان، عراق، افغانستان، امنیت منطقه‌ای، امنیت انرژی، ژئوپولوتیک تشیع دامنه نفوذ و تاثیرگذاری ایران روشن است.

چاره‌ای نیست جز اینکه ضرورت اجتناب‌ناپذیر است تا همه در تنویر ذهن مخاطبان و افکار عمومی تلاش کنند. بایست تصویر ثوابی از عظمت و شکوه ایران و اسلام و انقلاب ساخت و از زنگارها، سیاهی‌ها و آلودگی‌ها پاک کرد، دانشگاه‌ها، مراکز تحقیقاتی، نظریه‌پردازان و متفکران، مخاطبان خاص و افکار عمومی جامعه جهان و دنیای اسلام و ایران مخاطبان امروزهستند که حتما با بهره‌گیری از مدل‌های متفاوت با ابزارهای به روز شده از آن می‌توان منافع ملی را بهره‌مند ساخت گرفت.



دوشنبه 29 شهريور 1389  3:41

آخرين تاريخ بازديد : شنبه 3 آذر 1403  13:58:45
تعداد بازديد از اين خبر : 9037
 
   copyright 2009-2010, all right reserved. WWW.KHARAZI.IR نقشه سایت        سایتهای مرتبط        تماس با ما