ایالات متحده سرزمین پدیده ها و عجایب است. نسبت میان سیاست مداران با مردم عادی نسبت همه پاردوکس ها وتناقض های موجود انسان است. اگرچه تنوع وتکثر در ضمیر و ذات مردمان این سرزمین خود نمایی میکند و به همین دلیل می توان گفت ایالات متحده زادگاه نهضت و نحله ها و ادیان و مسلک های جعلی است.
نوستالژی ها، حزب وگروه ودسته می سازند و به طرف العینی هم نابود می شوند و زوال می یابند. بیست سال پیش که در امریکا ماموریت داشتم، ماجرای دور دوم انتخابات ریاست جمهوری بوش پدر را از نزدیک مشاهده میکردم و تحولات سیاسی ایالات متحده و نحوه ظهور یک پدیده را می دیدم. نقش احزاب و رسانه ها و گروه های مرجع و نفوذ قدرت های نامرئی کاملا مشهود بود. از قلب سرزمین و منطقه ای دور افتاده امریکا، جوانی خوش سخن با ایده های بلند وتجربه کم رقیب سیاست مداری که همه عمرش را در سیاست و بحران سپری کرده شد و به راحتی او را شکست داد. انتخابات و رقابت میان بوش اول و کلینتون داستان جالبی از حقیقت های پر رمز و راز این سرزمین است. بوش پدر نماد تجربه و مدیریت بحران و قدرت و اقتدار بود و جوانی از آرکانزاس امریکا نماد تحول خواهی و بر هم زدن سیستم چرخش قدرت در امریکا. در همان هنگام پدیده ای در ایالات متحده نضج گرفت و حتی به عنوان طرف سوم و مستقل به دلیل پول و ثروتی که داشت فرا تر از حزب عمل کرد و بیست ملیون رای به خود اختصاص داد.راس پرو اگر چه نتوانست در انتخابات موفق شود و بیش از صد ملیون دلار هزینه کرد ولی یک نقش عمده داشت و ان تخریبچی بسیار خوبی برای تخریب قدرت حاکم بود و با فرضیه ها و نظریه های که مطرح می کرد دمار از روزگار حاکم کاخ سفید و تیم همراه او در آورد
در امریکا همیشه روانشناسی اجتماعی بدین گونه بوده است. یا مردم سیاسی نیستند یا طرفدار یکی از دو حزب جمهوری خواه و یا دمکرات هستند. ساختار قدرت و سیستم سیاسی هیچگونه تحولی غیر از روش و شیوه متعارف را بر نمی تابد، حزب نیازمند مرامنامه، اساسنامه و ساختار و تشکل است. این ماجرای تی پارتی(tea party) مجمع گلایه مندان از سیستم سنتی سیاسی در ایالات متحده و بویژه نالان از بی توجهی های حزب جمهوری خواه و جدی نگرفتن امیال و آرزوهای این جماعت است. این واقعه دقیقا همان ماجرای تخریب چی های جدید علیه قدرت حاکم است
تی پارتی حزب نیست و حتی جنبش و حرکت هم نمی تواند تلقی شود بلکه یک جریان محفلی از سیاستمداران شکست خورده یا سیاستمداران دلخور و دارای سرخوردگی های حزبی حزب جمهوری خواه و متعدد البته با گرایش نئو کانی و اُلترا ناسیونالیستی هستند که اگر در انتخابات پیروز شوند بی تردید ذوب در جریان حزب ظاهرا برنده یعنی جمهوریخواهان میشوند .
اینک اعتراضات عمومی در امریکا به اوج رسیده است. جمهوری خواهان به همراه وسایل ارتباط جمعی فرا فکنی را به اوج رسانده اند. در حالی که خود از مقصران و متهمان اصلی مشکلات و معضلات اجتماعی و پولی و مالی بوده اند و باراک اوبامای تازه وارد و تازه کار را به باد انتقاد و تخطئه گرفته اند و در فضای ایجاد شده نارضایتی عمومی بیشترین نقش را عهده دارند و در این مصاف محفل تی پارتی که به دلیل نقد حافظه عمومی نسبت به عملکرد جمهوریخواهان راه دیگری بر گزیده اند تا بتوانند افکار عمومی را از دمکرات ها جدا سازند.
اصلاحات مورد نظر باراک اوباما در سیستم نوین درمان، آموزش و مالیات نیازمند همدلی و همکاری مجلسین نمایندگان امریکا است ولی به اذعان همه صاحب نظران عمق گرفتاری ها در ایالات متحده عمیق تر و وسیع تر از انی است که اندیشه های روفورمیستی اوباما در کوتاه مدت موثر افتد لذا تصورم این است که دمکرات ها از در اختیار قرار گرفتن مجلسین و بدست آوردن قدرت در مجلس نمایندگان و سنا توسط جمهوریخواهان استقبال کنند. دقیقا همان اتفاقی که پس از ریزش محبوبیت بیل کلینتون در دور اول ریاست جمهوری اش رخ داد و در انتخابات ۱۹۹۶ دمکرات ها معرکه گرفتند مجلسین در اختیار جمهوری خواهان است و عملا همه امور را سد کرده اند و توانستند با فرا فکنی و فضا سازی جمهوریخواهان را مقصر نشان دهند و در نهایت شکست دهند. وقتی در آغاز این مقال نوشتم ایالات متحده سرزمین عجایب است به همین دلیل است که می بینیم انتخابات تجلی خشم و نارضایتی عمومی شده است . ریشه های این خشم عمومی در کجاست؟ چرا باراک اوباما که خود وارث سیاست های غلط دولت های گذشته است باید هدف این خشم و نارضایتی عمومی قرار گیرد؟ این محفل تی پارتی در واقع با دولت بزرگ و حجم یافته و مالیات مخالف است. چرا در روزهای ریاست جمهوری جورج بوش دولت ایالات متحده به بهانه های امنیت داخلی بزرگ و بزرگ تر شد سکوت کرد و در آن روزهای پر حرمان دولت، مالیات های اخذ شده از مردم به همراه خون جوانان امریکایی را قربانی سیاست های غلط خود در جنگ و سیاست خارجی صرف جنگ هایی در عراق و افغانستان کرد و هیچ دست آوردی و هیچ منفعتی را عاید امریکایی ها نکرد حتی حامی دولت نئوکان بودند.
مایکل بلومبرگ شهردار جمهوری خواه به همراه سارا پیلن وکریستین دونل و جمع دیگری از محافظه کاران در حقیقت با فرصت طلبی سیاسی آمیخته به افکار نژاد پرستانه در پی نقد کردن خشم مردم از حاکمان واشنگتن هستند استراتژی آنها بدین گونه است که از پدیده خشم واعتراض احاد مردم دو کار انجام دهند. در عین حالیکه تی پارتیها آزرده و دلخور از روند و روش جمهوریخواهانند ولی مایلند هم عملکرد گذشته نئو کان های محافظه کار را بپوشانند و هم اینکه با پدیده بحران های اقتصادی و دست گذاشتن روی نقاط ضعف دولت دمکرات اوضاع را در ایالات متحده به خود معطوف سازند. تی پارتی هدفش جمع اوری رای ناراضیان از دولت اوباما ودل بریدگان از محافظه کاران مَسند نشین دیروز و شکست خورگان امروز است که بتواند کنترل بخشی ازکنگره را در اختیار داشته باشد. این جنبش با یک چنین استراتژی وهدفی فاقد اعتبار و قدرت در اینده خواهد بود.
بخش عمده جمهوری خواهان همانند دموکرات ها در برابر تی پارتی با احتیاط برخورد می کند. این جنبش اعتراضی در این دور رقابت های انتخاباتی حرف چندانی برای گفتن ندارد و فاقد برنامه برای اصلاح نابسامانی های رایج در واشنگتن است. تی پارتی بیش از این که یک حرکت سیاسی باشد یک جریان نوستالژیک و آمیخته با احساسات نژاد پرستانه و حس ناقص ناسیونالیستی است که با نگاهی خصمانه و دیدگاه های نژاد پرستانه نسبت به رئیس جمهوری که هم دموکرات است؛ هم سیه چرده و هم نامی مسلمان را باخود به همراه دارد، می نگرد . اگردولت دمکرات واشنگتن امریکا را از بحران سیاسی اقتصادی نجات دهد، جنگ در افغانستان و عراق را با مدیریت بحران به نقطه مطلوبی برساند و نرخ بیکاری را کاهش داده و برنامه بهداشت عمومی را عملی سازد مورد توجه مردم ایالات متحده خواهد شد و دگر جایی برای پدیده تی پارتی و یک چنین جنبش های فرصت طلبانه ای وجود نخواهد داشت. اگر دموکراتها بتوانند در مورد طرح ساماندهی مالیاتی که اوباما در پیش گرفته است و بر اساس آن اکثریت مالیات دهندگان امریکایی از فشار رهایی پیدا می کنند، آرزوها و امیال شکست خورده برخی از اعضای تی پارتی که اینک مورد پذیرش و توجه قاطبه حزب جمهوری خواه نیستند اینک در حرکت جاه طلبانه و اولترا رادیکال و الهام گرفته از واقعه سال ۱۷۳۳ در بوستن تجلی پیدا کرده است واقعه ایی که مستعمره نشینان بریتانیا علیه زور و ظلم مالیاتی دولت انگلستان طغیان و همه چای را به دریا ریختند و مقدمه انقلاب و استقلال امریکا شد. تی پارتیها در پی ایجاد رویداد ها و پدیده های جدید اما بر گرفته از تاریخ هستند. البته این گونه شبیه سازی های تاریخی با روحیه اکثریت مردم ایالات متحده اعم از بخش خاموش یا فعال جامعه خواه از حزب حاکم یا حزب جمهوریخواه باشد همخوانی ندارد و فاقد وجاهت ملی خواهد بود.مثلا خانم سارا پیلین در این باور و اندیشه است که بتواند روزی رئیس جمهور ایالات متحده شود. البته باید نگران تبعات دیدگاه تی پارتی و تاثیر ان بر بخشی از آرزوهای نژاد پرستانه امریکایی ها نسبت به غیر بومیان بود. البته آن دسته از امریکایی ها هم که عضو این جنبش نیستند به شدت نگران نتیجه این تندروی ها هستند.پدیده تی پارتی بخشی از نتیجه سیاست های افراطی دولت نئو کان جمهوری خواه است که با ارائه سیاست های صلیبی خود بخود از پدیده های افراطی حمایت کردند و بجای انکه سیاست های منطقی در قبال پدیده های افراطی اتخاذ کنند تا جلوی افراط را بگیرند امروز خود با پدیده های افراطی تر وخطر ناک تر از خود روبرو شده اند ،آنها از حواریون مسیحیت سیاسی هستند که خود را به نحوی مسیحیت صهیونیزم می دانند و به آرمانهای صهیونیزم سیاسی وفادارند و یا خود از طرفداران لابی قدرتمند اسرائیل در ایالات متحده و یا جمعی از انها از یهودیان نیویورک و مرتبط با محافل سیاسی هستند
این جنبش برای آینده اقلیت های مذهبی و نژادی بویژه برای مسلمانان ورنگین پوستان به مثابه زنگ خطری می ماند این جریان و تفکر انشعاب کرده و سر خورده از بی توجهی اکثریت حزب جمهوری خواه نسبت به فلسطین و دنیای اسلام به صورت جزمی و خطر ناک می اندیشند و در مواضع تند برخی از اعضای تی پارتی عملا نوعی خشونت وترور علیه مسلمانان وفلسطینیان دیده می شود. آنها نسبت به برخی از قوانین فدرال و حتی قانون اساسی ایالات متحده اعتراضاتی دارند و حتی با برخی ادعا ها وتفسیرهای افراطی سعی در ایجاد محدودیت برای حق آزادی بیان برای افراد غیر بومی قائل هستند. اما در مسائل مربوط به سیاست خارجی ناگفته پیداست که این طیف جهان را به خوب و بد تقسیم می کنند.
این تنها تعبیرهای نادرست از قانون اساسی توسط اعضای جنبش تی پارتی نیست بلکه این افراد به دنبال اعمال استانداردهای دوگانه هم هستند. تندروهای تی پارتی همچنین در پی آنند تا ازانتخابات کنگره سکویی پرتاب به سمت انتخابات ریاست جمهوری در سال۲۰۱۲ میلادی بردارند