طی دو نوشته پیشین ، پیرامون چیستی و چرایی وقوع جنگ تحمیلی مطالبی عرضه شد که نیازمند واکاویی بیشتری نیز هست؛ اما در نوشتار امروز به نقش قدرت ها و دولت ها در حمایت از تجاوز و پشتیبانی سیاسی و لجستیک و مالی که از روزهای آغاز جنگ تا پایان جنگ همراه و همکار صدام حسین بودند اشاره خواهم کرد. در مطلع مقاله امروز با کلام امام بحث را شروع میکنم که حضرتش میفرمود مردم ایران در این جنگ دست تنها در مقابل همه دنیا ایستادگی کرد. نمی توان از کنار این کلام ناب به راحتی گذشت. نکته مهم این است که عملا ایران همزمان در چند جبهه درگیر جنگ و مدیریت بحران بود. یعنی جنگ با دشمن در صحنه نبرد زمینی در جبهه ای به طول حدود 1200 کیلومتر، دفاع در صحنه دریایی و در برابر حملات هوایی دشمن و جنگ نفتکش ها، جنگ شهرها و مقاومت مردمی در برابر حملات هوایی و موشکی دشمن، دفاع در برابر جنگ نامتعارف دشمن که با بهره گیری از سلاح های شیمیایی توسط متجاوز صورت می گرفت. جنگ با ضد انقلاب و عناصر معاند داخلی و مقابله با ترور شخصیت ها و عملیات مسلحانه منافقین و مقابله آشکار با همه اقطاب قدرت جهان که در پی شکست ایران در جنگ بودند. به زعم من این نظریه که اصحاب قدرت جهان در پی این بودند که جنگ پیروز نداشته باشد مسموع نیست. روند تحولات ناشی از مقاومت رزمندگان اسلام و تغییر تاکتیک ها و استراتژی ها بصورت تدریجی در جنگ، تغییر ماهوی پدید آورد و این مقاومت چند وجهی ایران در حالی که عراق تنها در صحنه نبرد زمینی با وسعت درگیری محدود و با حمایت سایر کشورهای منطقه ای و فرامنطقه ای درگیر جنگ بود، قابل ارزیابی است.
خوب است با اندکی تأمل و دقت به مواضع ، مراودات سیاسی، مواضع روسای کشور ها، سیستم سیاسی قدرت های سلطه گر، و سیستم بین المللی سازمان ملل متحد و شورای امنیت ، مداقه کرد. واقعیت نظام بین الملل بر دو بنیان حقوق اصل حاکمیت کشورها و بنیان ژنو پلتیک قدرت و سلسله مراتب قدرت های جهانی در دوران جنگ سرد بنا شده بود. متأسفانه خط مشی نظام بین الملل بر اساس حق و عدل و منافع متقابل نیست؛ بلکه مبتنی بر اصل مفهوم قدرت است. هنگام تجاوز عراق نیز همه سازمان های بین المللی نیز تحت سایه قدرت های کلان جهانی هیچ گونه اصل بی طرفی را نه تنها بر نتابیدند بلکه آشکارا از متجاوز حمایت کردند و همه هستی و نیستی خود را به پای دیکتاتوری گذاردند که به طرفة العینی به دشمنان درجه یک آن ها تبدیل شد.
هدف قدرت های جهانی بویژه امریکا از جنگ چه بود؟ برخی از صاحب نظران معتقدند که پدیده تجاوز به ایران، مهار انقلاب اسلامی بوده است. عده ایی از صاحب نظران کمی رادیکال تر به علل وقوع جنگ نگاه می کنند و حمایت قدرت های جهانی را امحاء ایران و برخی تجزیه ایران را دلیل تحمیل جنگ در ایران می پندارند. در تیر ماه ١٣٥٩ دو ماه قبل از آغاز تجاوز عراق، برژینسکی مشاور امنیت ملی امریکا که مغز متفکر سیستم ریاست جمهوری و از نزدیک ترین یاران پرزیدنت جیمی کارتر بود با صدام حسین ملاقات کرد جلسه ای چهار ساعته پیرامون خلاء قدرت در خلیج فارس. در نهایت روی صدام حسین سرمایه گذاری و هدف گذاری میشود که همو میتواند ماشین پر سرعت انقلاب ایران را مهار کند. صدام در این جلسه موافقت امریکا را مبنی بر شروع جنگ و جدا سازی خوزستان از ایران می گیرد و سپس افرادی چون کاسپار واینبرگر ، رامسفلد، واینبرگر کارلوچی در ارتباط نزدیک صدام و از عناصر جدی دوران جنگ، اکنون که این بنده به واکاوی تاریخ جنگ تحمیلی می پردازم صدام حسین از متحد استراتژیک امریکا و غرب تبدیل به یاغی و تهدید کننده امنیت بین المللی شده است. آن روزی که چشم جهان بر روی کشتار های جمعی، زندان ها و اعدام های مردم خود عراق بسته میشد همه مدعیان حقوق بشر برای پیروزی صدام در جنگ خوشحالی میکردند و سر از پا نمی شناختند .
پرسش بزرگی که همیشه در ذهن تاریخ باقی خواهد ماند اینکه نیروهای امریکا در دستگیری و از بین بودن صدام بدلیل عدم افشای حقائق چهار دهه ریاست و حکومت صدام و مناسبات جهانی او بود تا حقایق همچنان مکتوم و بسته باقی بماند. امریکا، انگلستان ، فرانسه، شوروی سابق و بسیاری از ممالک عربی چون مصر و اردن، سعودی و کویت همه از هم پیمانان و شرکای جنگ و جرم و جنایت صدام حسین بودند. نخستین محموله از مواد حساس شیمیایی و میکروبی توسط کمپانی بزرگ American type culture collection طی سه نوبت مجموعه ایی از عوامل بیماری زا که شامل پنج نوع پولوتونیوم و سه گونه دیگر از مواد شیمیایی خردل در سال ١٩٨٦ و سپس یازده نوع مواد سمی سیاه زخم در سال ١٩٨٧ توسط امریکایی ها ، به مراکز تحقیقاتی و تولیدی عراق تحویل دادند. دولت های آلمان و فرانسه و شوروی چیزی کم نگذاشتند و از ارائه همه نوع کمک های تسلیحاتی و شیمیایی و میکروبی به صدام حسین دریغ نکردند. هواپیماهای أمریکایی به فرمان ناو هواپیمابر خود در خلیج فارس اهداف اقتصادی و صنعتی ایران را برای توقف صادرات نفت، آشکارا هدف قرار دادند و حملات مستقیم امریکا در جنگ فقط در سال پایان جنگ بیش از ٨ ملیارد دلار به تأسیسات صنعتی ایران لطمه زدند. استراتژی امریکا این بود که جبهه جنگ را تا تنگه ترمز گسترش دهد و صدور نفت ایران را نه تنها مختل بلکه متوقف سازد. شعار بسته شدن تنگه ترمز توسط أمریکا عملا داده شد نه ایران. امریکا میخواست آب های خلیج فارس برای همه کشور های منطقه امن ولی برای ایران نا امن باشد و این نیروهای دریایی ایران بود که حتی نگذاشت یک لحظه تنگه هرمز بسته شود. نیروهای اطلاعات نظامی و سیا بصورت متمرکز و منظم همه نوع اطلاعات هوا فضا را به فرمان پنتاگون در خدمت صدام نهادند، ضدیت با ایران در ذات و وجود غرب نهادینه شده بود. دول آلمان و فرانسه و شوروی نیز هر کدام اقداماتی مغایر با اصل بی طرفی در جنگ انجام دادند و همه جوره و با همه نوع سلاح های سبک، سنگین و کشتار جمعی از رژیم عراق حمایت کردند. آلمان سلاح های امحاء جمعی و غیر متعارف داد و فرانسه علاوه بر تکنولوژی پیچیده نظامی و پرواز طیاره های جنگی میراژ بر فراز آب های خلیج فارس و شوروی نیز با موشک ها دو برد مناطق غیرنظامی مسکوکی را هدف قرار داد و هواپیماهای میگ وسوخو همه نوع بلایی را بر سر ایران آوردند. در مجامع بین المللی تمام قد از متجاوز حمایت کردند و مظلوم را محکوم نمودند، کشور های عرب منطقه نه تنها پای بیگانه را در خلیج فارس باز کردند بلکه بیش از ٦٠ ملیارد دلار کمک مالی به صدام حسین نمودند، بایست دست اندر کاران بدانند قاعده بین المللی اصل مشارکت در جنگ شامل این نیز میشود که کشور های عربی چون عربستان سعودی، مصر، اردن و کویت چون سهیم درجنگ بوده اند باید درپرداخت غرامت جنگ بر اساس اصل مسئولیت مشترک و قطعنامه ها پیشتاز شوند.