صد سالگی استخراج نفت

 

همزمان با یکصدمین سالگرد اکتشاف نفت در ایران‏، این روزها بحث های سیاسی و اقتصادی پیرامون نفت بهانه ای شده است تا گره از بسیاری از ابهاماتی که در تاریخ معاصر ایران وجود دارد بگشاید. وحتی پاسخی باشد بر این سوال که آیا نفت در توسعه سیاسی، اقتصادی، اجتماعی یا عقب ماندگی و عدم توسعه یافتگی ایران نقشی داشته است یا خیر؟ آیا نفت به ایران قدرت بخشید و یا اینکه عامل بازدارنده ای شد از دست یابی به موقیت های ویژه در مسیر توسعه یافتگی کشور؟

نفت از زمان آغاز اکتشاف و استخراج آن دو سال قبل از انقلاب مشروطه ومتعاقب آن سلطه انگلستان-امریکا و قرارداد شوم 1907 وگسترش نفوذ انگلستان در ایران،پیوند خورد. آیا این استعمار توام با استخراج نفت‏، توانسته است سیستم بوروکراتیک خود را تحمیل کند یا نه؟

سوال من این است که آیا می توانیم ادعا کنیم نفت و دموکراسی با هم مرتبطند ویا نفت و استبداد، نفت و استعمار، نفت و بازار آزاد، نفت و قلمرو حضور ونقش ملت ایران چطور؟این مسایل هر کدام می تواند به عنوان یک مطالعه موردی در بررسی تحولات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی ایران معاصر مورد بحث قرار گیرد. به عنوان نمونه‏، بر اساس برداشتهای انتزاعی خودم از تاریخ، سوالی مطرح شود که پاسخ های آن ما را به نقدهایی جدی تری رهنمون سازد واین نقد ها به ما کمک کند تا با توسعه فکر تاریخی در اندیشه تحولات اقتصادی وسیاسی ایران معاصر آشنا شویم.آیا می توانیم رضایت خود را از آنچه به عنوان ملی شدن نفت یاد شده است‏ اعلام داریم؟  آیا می توان گفت نفت بصورت نیم بند از دست استعمار خارج شد ولی دو دستی تقدیم قدرت استبداد داخلی گردید. آیا دولتی که مبتنی بر مالکیت نفت باشد و ماهیتاً دولت ثروتمندی است، نیازی به نقش مردم دارد.دولت نفتی یا نفت دولتی تفکر به توسعه را بصورت فرمایشی از بالا به پایین به صورت یک فرهنگ درآورد.عارضه دهشتناکی که هم اکنون پس از دهها سال و قریب 60سال اقتصاد ملی ما را آنچنان بخود معطوف کرده است وبصورت یک اپیدمی در سلول های فکر ساز رخنه کرده اند. وباعث اقتصاد فرمایشی شد و به همراه خود بحران توسعه فرمایشی را به همراه داشت کشورهایی که نفت نداشتند ولی در عمل بصورت منطقی به فرایند توسعه و نقش بازار و اقتصاد نگریستند امروز در مقایسه و رقابت با ممالک نفتی از وضعیت بسیار بهتری برخوردارند وبا بهره گیری توسعه غیر فرمایشی چربی های اندام اقتصاد ملی خود را با پویایی فکر وتلاش و تکاپو توانستند گام های بهتری را بردارند.

جریان نمایشی ملی شدن نفت حتی نتوانست تا سال 48-47 خورشیدی از نفت ایران استعمار زدایی کند و  درحالیکه یک حکومت خودمختار در مدیریت نفت دولتی ایجاد کرد.

مساله ملی شدن نفت در ایران مکانیزم های توسعه را به همراه نداشته است و باعث شد به دلیل فقدان این مکانیزم های دموکراتیک به منبع درآمد متمرکز برای دولت تبدیل شود و نفت به عنوان قلک دولت تبدیل به قدرت شود.

در این شرایط اقتصاد دولتی ناسازگاری هایی با روند دموکراتیک و نقش مردم پیدا می کند. نفت عاملی

برای کودتا در ایران، عاملی برای رقابت دول امریکا وانگلیس و وابستگی بسیاری از رجال آن وقت شد و در یک کلام .عاملی که موجب عقب ماندگی کشور از توسعه همه جانبه اقتصادی شد.توسعه اقتصادی بدون توسعه سیاسی یا محال است یا ناقص.توسعه اقتصادی زمانی پایدار است که مبتنی بر فرهنگ توسعه سیاسی باشد وتوسعه سیاسی مبتنی براین اصول است که دولت، خدمتگزار مردم باید باشد نه ولینعمت آنها، فرهنگ جمشید اختیار دولت به ثروتمند شدن آن مربوط است. زمانی که دولت ها با ثروت و تصرف در درآمدهای نفتی هر اقدامی را حتی بدون پشتوانه مردم انجام داده اند.پایان سخن اگرچه نفت از دست استعمار خارج شد اما باعث شد تا ریشه های استبداد داخلی و بدلیل بهره برداری از  شیر درآمد نفتی که بر خزانه دولت جاری است، روند تحولات و توسعه ایران را با چالش و بحران روبرو سازد.

این گفتار را با این سوال به پایان می برم که آیا نفت از دست استعمار خارج شد دولتی شد یا ملی آیا بهتر نیست بگوییم پروسه دولتی شدن نفت ایران تا ملی شدن آن چه نقش هایی را ایفا کرده است؟



پنجشنبه 2 خرداد 1387  13:52

آخرين تاريخ بازديد : دوشنبه 14 آبان 1403  19:43:10
تعداد بازديد از اين خبر : 6502
 
   copyright 2009-2010, all right reserved. WWW.KHARAZI.IR نقشه سایت        سایتهای مرتبط        تماس با ما