اشارتی بر کتاب شرف النبی

بسم الله الرحمن الرحیم

دل گرفته در نیمه های  شب ، در طیاره نشسته ام و عازم معالجه در دوسلدورف المان هستم.  با خویشتن خویش در اندیشه ام، ایکاش به مناسبت ایام رحلت نبی مکرم اسلام صلوه الله و سلامه علیه و امام حسن مجتبی علیه الصلواه و السلام و فخر ملت ایران امام هشتم  شیعیان ملک پاسبان، حضرت علی بن موسی الرضا علیه آلاف تهیه و الثناء مطلبی می نوشتم و ادای احترامی به خاندان عصمت وطهارت که حق حیات معنوی بر شیعیان و ما ایرانیان دارند، می کردم.
و اما صد تاسف که قلمم قاصر و بضاعتم اندک است که بخواهم سیاهه ای تقدیم وجود نازنین آن دردانه های تاریخ کنم. اما از مجلس انس علمی که  با برخی از اساتید واعاظم محقق داشتم، یادداشت هایی از کتاب "شرف النبی" که سیره پیامبر بزرگوار اسلام حضرت ختمی مرتبت است به همراه داشتم فرصت را در این تنهایی مغتنم شمردم و هم اینک معرفی این کتاب نفیس فاخرو فخیم را تقدیم میکنم به محضر پاک و بی بدیل  نبوت و همچنین ادای ادب میکنم به ساحت مقدس امام حسن مجتبی و امام علی بن موسی الرضا که سلام خدا بر ایشان باد.
کتاب نفیس و محتشم" شرف النبی" تصنیف ابوسعید واعظ خرگوشی است که در اواخر قرن ششم هجری قمری توسط نجم الدین محمود راوندی به فارسی برگردانده و یا ترجمه شده است. این کتاب در سال ۱۳۶۱ خورشیدی به همت استاد محمد روشن تصحیح و تحشیه گردیده است.
ترجمه راوندی فوق العاده جذاب است. به تعبیری می توان ادعا کرد که اعجاز زبان فارسی است  که در آن طنازی و غوغا می کند. فکری بکر در تنصیف ابوسعید واعظ خرگوشی و ترجمه راوندی در این کتاب بزرگ ارائه شده است. در وصف بیان و سیره پیامبر عظیم الشان بقدری جانب ادب را برگزیده که ذهن چابک این اثر شریف را که در قلم مترجم متجلی شده است، می توان در قدر و حد اعجاز دید.  گویی قلم حکایت پارسا انسانی دارد که توفیق مصاحبت گفتار و شرف شنیدار در محضر حضرت رسول (ص) را داشته است.
اگرچه این اثر نثر است ولی به مثابه نظم است، این نثر دقیقا همزاد شکل گیری نثر خواجه عبدالله انصاری است.چون نثر و این اثر از مرز استحباب گذار نموده است، خواندن این متن برای اهل ادب و تاریخ واجب است. بقدری نسبت به پیامبر بزرگ اسلام با ادب و احترام آمیز  ادای یاد کرده  که بی شک سپاس و درود عالمان نیک نفس تاریخ را به روح خود ارزانی داشته است. نسبت به سیره وجود نازنین نبی اسلام(ص)، کرامات اخلاقی، مکارم و فضیلت های رفتاری آن دردانه انسان و جهان، نور خدا، روح خدا نفیس نویسی کرده است که هر مدعی صاحب فضل و دانش که بخواهد بر سیره و تاریخ و فرهنگ پیامبر عظیم الشان اسلام معرفتی یابد بایست با دقت و اخلاص کتاب شرف النبی را بخواند وبا ادب واحترام بر اوراق و سطور آن مداقه کند. بی تردید این دقت بر معرفت خواننده می افزاید. اگر این اثر جاویدان "شرف النبی" را بلند بخوانیم، قلم  از آهنگ موزون و وزن موسیقیایی  برخورداری دارد و میتوانیم شفقت قلم را از این کتاب دریابیم.
اگر به نثر های دیگر زبان و ادب فارسی بنگریم، می توان گفت که نثر ابوالفضل بیهقی نثر دبیری و دیوانی و در شان بیان روایت تاریخی است و متاثر از نثر استادش بونصر مشکان است. نثر عطار هم نثر دلنشین و موسیقیایی است و در شاخه دیگری در نثر و ادب تصوف مشاهده می شود ولی همه این نثر ها از پدیده موسیقیایی بهره مندند. اشراف بر زبان و ادب فارسی در هر سه نثر دیده می شود. نثر راوندی، نثر بیهقی و نثر عطار در سه شاخه متفاوت دیده می شوند، ولی شیوایی نگارش و قلم، دلنشین بودن و اصالت موسیقیایی در هر سه نثر مشاهده می گردد. قلم راوندی سرآغاز صنعت ادبی زبان فارسی و اوج صیقل گرفتن نثر است. همچنان که کشف الاسرار میبیدی دارای حلاوت و پاکیزگی زبان فارسی است.بیهقی نثر تاریخی مینویسد، عطار فصاحت و عرفان را می سراید و راوندی نثر سیره نویس را احیاء و زنده میکند. بنای این بنده کمترین در این وجیزه معرفی کتاب شریف "شرف النبی" است آنهم با قلم معجزه آسای مترجم آن راوندی و بنای آن ندارم راجع به دلالت الفاظ بر معانی و دلالت وزنی  زیاده سخن بگویم  یا بیان نظر غالب متکلمان یا اهالی علم را تشریح کنم اما ناچارم چند جمله ای به خواننده محترم عرض کنم؛ چنان که هایدگر می گوید زبان رمز هستی است و هستی است که سخن میگوید.زبان فارسی زبان خاصی است، زبانی است که بیان گر روحیه ملی و آیینه شخصیت و هویت فرهنگی و تاریخی یک ملت است که در آن تجلی پیدا می کند، از عظمت زبان فارسی این است که فقط زبانی را عرضه نمی کند که زبان از فراسوی وجود آدمی می آید، تجلی روح است، زبان کشف انسان و حقیقت باطن است. آئینه روح و باطن ایرانی است اگرچه طی چند قرن گذشته زبان و ادب فارسی غبار گرفته است ولی بایست گفت عرفان نسبت جدی با زبان و ادب فارسی پیدا کرده است. روحیه ظرافت پذیر و نازک اندیش ایرانی، زبان و ادب فارسی را به اوج رسانده است و آنچه که زبان عربی با زبان فارسی آمیختگی پیدا کرده است زبان فارسی ضخامت پیدا کرده است و ترکیبات فارسی هم رها و گم شده اند. بزرگانی که نام بردم در مراقبه ادبی خود، خدمات بزرگی ارائه کرده اند. ایشان اینگونه می پنداشتند که زبان فارسی واسط بین وحدت و کثرت است. زبان فارسی مقام قلب و دل انسان و جهان است. زبان فارسی زبان عرفان و اخلاق و زبان سکنه اهل عالم است.اگرچه هر زبانی حکایت خاص خودش را دارد و خصوصیات ویژه ای در آن وجود دارد و قابل احترام است و می توانیم به آراء صاحبان فضل و اندیشه در مسیر تاریخ مراجعه کنیم، ولی بحث این وجیزه مقدمه مختصری است به آگاهی یافتن از کتاب نفیس "شرف النبی" آنهم به خامه راوندی که حکایت گنبد بلند افلاک است به رسم یادگار چند بند از باب سیم در صفت آداب رسول الله صلواه الله علیه و اخلاقش را ذکر می کنم و از حضرتش دعای خیر برای ملت بزرگ ایران و عظمت و عزت برای ایران و و شفای عاجل همه دردمندان را تقاضا دارم.

باب سیم
"روایت میکند که رسول علیه السلام چون کس با او سخن گفتی در حاجتی، باز نگردیدی از پیش او تا او بازگردیدی و روایت کرده اند رسول شتری بخرید از کسی و بهایش را تمام بداد پس او را متحیر کرد که کدام دوستر داری، زر یا شتر؟ پس آن مرد گفت: تو از کجائی؟ رسول گفت: مردی ام از قریش. گفت هرگز این از کسی ندیدم که از تو دیدم. و از عایشه رضی الله عنها روایتست که گفت: در انجیل بنبشته است که محمد علیه السلام درشت خوی نیست و نه بانگ دارنده در بازارها، و بدی را مکافات نکند و لکن عفو کند و بیامرزد و آنچه از وصف و خوی پیغمبر علیه السلام بازگفته اند، گفتند: رحیم دل بود و بسیار شرم و فراخ دل و پیوسته گریان و دراز اندوه و بزرگ امید و کم منت، وفادار، پیوسته در ذکر خدای تعالی. امانت دار پوشنده راز، بسیار عطا، سهل جانب، اندک رنج، آرایش دنیا، چراغ راه راست، مردم دوست، بردبار، دوستدار بخشاینده. مهمان دار کریم، درستکار، به کار خدا برخاسته، به وعده خدا وفا کرده، چابک برخاسته در عبادت خدای، طالب رضای خدای، برنده شهوات، آمرزنده عشرات، پوشنده مصیبات، بازگردنده به خدای، شب نماز کن، فروتن، نزدیک به مومنان، بی رغبت در دنیا، بلند همت، دوست درویشان، طبیب توانگران، نیک زندگانی، راغب به خیر، انصاف دهنده، نگاه دارنده، پارسای پارسایان، رهنمای امت، خرد و بزرگ را تعظیم کردی، کوچک را نزدیک داشتی، از برای نیازمندیش اندک را شکر کردی، اسیر را بخشایش کردی، در هنگام مصاحبت سهل، در وقت مقاسمت عدل، در روز مقاتلت شجاع، از بدی خاموش، منظری با هیبت، اندک خنده، شریف محضر  دست گشوده به خیر، گشاده روی، نیکو روی، بسیار اندیشه، بسیار متبسم، خوش سخن، با سخاوت، اندک تنعم، دیر خشم، زود حلم، خوش خوی، لطیف طبع

در جای دیگری در همین باب سیم است:
آورده اند که کافری یک شب به میهمان رسول آمد و شش بز آن شب بدوشیدند و آن کافر هر شش بخورد و رسول علیه السلام آن شب هیچ نخورد. پس بامدادان کافر مسلمان شد. رسول علیه اسلام فرمود تا یک بز بدوشیدند و او بخورد و سیر شد. پس رسول علیه اسلام گفت: المؤمن یأکل فی معی واحد، والکافر یأکل فی سبعة أمعاء

در جای دیگر در باب سیم آمده است:
و آورده اند که عکرمه پسر ابوجهل آن روز که به فتح مکه بود بگریخت و به یمن شد. پس جماعتی او را خبر دادند از کرم رسول و آن که او را سرزنش نمی کند بر کسی و بدانچه گذشته است مواخدت نمی کند.عکرمه باز آمد و در مسجد الجرام آمد ترسان. چون رسول علیه اسلام بدو نگریست برخاست از برای او و ردای خود بهر او بینداخت و میان دو چشمش بوسه داد.عکرمه گفت: مفارقت نکردم از رسول الا که او را دوست تر داشتم از تن خود و پدر و فرزند خود، اسلام آورد و اسلامش نیک بود تا روز موعود شهید شد.

و این کتاب شریف گنجینه ای است از مکارم اخلاقی آن حضرت که در این روزگار سخت و دشوار چراغ هدایت و قصیده بلند رحمت الهی برای عبرت انسان امروز است.
سلام خدا، سلام همه نیکان عالم به روح بلند ملکوتی و عظیم الشان نبی مکرم اسلام


آلمان، دوسلدورف
  ۲۸صفر ۱۴۳۱


شنبه 24 بهمن 1388  12:16

آخرين تاريخ بازديد : چهارشنبه 16 آبان 1403  0:28:41
تعداد بازديد از اين خبر : 9966
 
   copyright 2009-2010, all right reserved. WWW.KHARAZI.IR نقشه سایت        سایتهای مرتبط        تماس با ما