«آخ سوختم»
هو

جلال الدوله در موقع حکمرانی یزد به مردم زیاده از حد تعدی و اجحاف می کرد که شرح آنرا اینک از عبدالحسین شیخ الملک اورنگ(قبلاً معین الاسلام) به نقل از قول دکتر محمد خان احیاء الملک به قرار زیر خواهید شنید:
«روزی که ناصرالدین شاه هدف گلوله میرزا رضای کرمانی واقع شد.من(دکتر شیخ) از راه میان بر به شاهزاده عبدالعظیم رفتم و زودتر از موکب شاه رسیدم. چه که شاه دو جا در بین راه پیاده می شد و صرف قلیدن می کرد.وارد صحن حضرت عبدالعظیم شدم.جمعیت مرد و زن موج می زد و من وارد صحن شدم و به حجره آخر صحن دست راست رسیدم و برای تماشای شاه به داخل آن حجره وارد شدم که پرده نور جلوی درهای آن آویخته بودند.جماعتی سید و آخوند یزدی میان آن حجره نشسته و مشغول لعن به حضرت صدیقه کبری فاطمه زهرا علیها السلام بودند.متوحش شده سبب را پرسیدم.گفتند هشت ماه است از ظلم شاهزاده جلال الدوله حاکم یزد اینجا آمده متحصن هستیم هرچه تظلم می کنیم کسی به داد ما نمی رسد.امروز مصمم شده ایم بر جده خودمان لعنت کنیم تا اگر روح او و ارواح سایر مقدسات می توانند کاری کنند و اگر نمی توانند ما را راحت کنند و دیگر به آن توجه نکنیم.
من از خوف اینکه مبادا صدای این اشخاص را مردم خارج بشنوند و از برای کشتن آنها بریزند مراهم جزء آنها بکشند خواستم از اتاق خارج شوم که دیدم ناصرالدین شاه در میان موج جمعیت به طرف مردم می رود.

«آخ سوختم»این آخرین کلامی است که از دهان ناصر الدین شاه هنگام اصابت گلوله شنیده شد.
ظل السلطان. نوشته حسین سعادت نوری، ص 105


شنبه 4 ارديبهشت 1389  2:38

آخرين تاريخ بازديد : جمعه 2 آذر 1403  19:47:9
تعداد بازديد از اين خبر : 12587
 
   copyright 2009-2010, all right reserved. WWW.KHARAZI.IR نقشه سایت        سایتهای مرتبط        تماس با ما