استاد آرزوساز
دیروز پای صحبت استاد که نشستم و شنیدم که می گفت «زبان من هنر و نقاشی است»، این دیالوگ ماندگار فیلم کمال الملک اثر زنده یاد علی حاتمی را در ذهنم تداعی کرد: «من خلاقم، در دیار کلام غریبم. آرزو طلب نمیکنم، آرزو میسازم!» دیروز وقتی دو تابلوی «شام غریبان» و «آسمان چهارم» رونمایی شد، دیدم دستان هنرمند استاد محمود فرشچیان چگونه بار دیگر آرزوساز شد. محمد غفاری، کمال الملک بود و محمود فرشچیان، کمال المله است. او هنرمند یگانه ماست؛ اسطوره اخلاق هنر ایران و مردی از تبار نام آوران هنر جهان.
سال ۱۳۶۸ بود که با استاد فرشچیان در دفتر کارم در نمایندگی ایران در سازمان ملل متحد آشنا شدم. آن روزگار مهجوری و مشتاقی استاد بود. نخستین باری بود که پایشان به دفتر نمایندگی در نیویورک باز شده بود. میخواست تابلوی عصر عاشورا را به تهران بیاورد؛ هماهنگیها انجام شد. چنانکه برادر بزرگوارم آقا جواد ظریف در مراسم رونمایی از دو تابلوی استاد گفتند آن دوره آثار استاد فرشچیان را به نمایندگان خارجی در نیویورک هدیه میدادیم. این از طبع ظریف برادرم «ظریف» است که همچنان سنت هدیه دادن آثار استاد به وزرا و سفرای خارجی را حفظ کردهاند و آنچه از ایران به یادگار میدهند، جلوه عشق است در قاب هنر و رنگ تعالی است بر بوم فرهنگ.
فرشچیان با هنر خود، جهانی خلق میکند همه زیبایی حتی در تصویر بزرگترین غمهای بشر، عاشورا و شام غریبانش. رویایی مجسم میکند که روح و جان را پرواز میدهد به آسمان چهارمش. چنانکه استاد شجریان، دل و گوش را جلا میدهد با صوت ملکوتیاش.
فرشچیان از نوادر روزگار ماست؛ با دستان هنرمند و چشمان مهربان و روح آزاده و فکر آرزوسازش! دمی غرق شدم در جلوه هنرآفرینی استاد در سعدآباد.
دوشنبه 16 شهريور 1394 6:53