1.جناب آقای دکتر خرازی! همانطور که مستحضر هستید موقعیت ایران در عرصه بینالمللی به موقعیتی ممتاز تبدیل شده و بسیاری از کارشناسان امور بینالملل بر این باور هستند که ایران و اسراییل امروز به رقبای منطقهای یکدیگر تبدیل شدهاند. سقوط صدامحسین در عراق که برای اولین بار امکان تشکیل یک دولت شیعی را در جهان عرب – برخلاف تصورات آمریکا و اسراییل- فراهم کرد و همچنین سقوط طالبان در افغانستان، دستیابی ایران به دانش ساخت موشکهای دوربرد و همچنین دستیابی ایران به دانش هستهای این کشور را در چنین موقعیت ممتازی قرار داده است. از سوی دیگر کاملا آشکار است که رابطه اسراییل با آمریکا رابطهای بسیار نزدیک است به نحوی که در بسیاری از مسایل عمده بینالمللی ایالاتمتحده منافع خود را بر منافع اسراییل ترجیح میدهد. واقعیت دیگری که جریان دارد و جنابعالی هم در چندین مصاحبه بر آن تاکید داشتهاید نقش لابی اعراب در آمریکا در ممانعت از برقراری رابطه میان ایران و آمریکا چرا که در این صورت اعراب به دوستان درجه دوم آمریکا در منطقه تبدیل خواهند شد. این همه در شرایطی است که باراک اوباما، رییسجمهور آمریکا در سخنانی از آمادگی آمریکا برای مذاکره با ایران سخن گفته و تاکید کرده اگر ایرانیها مشت خود را باز کنند دست آمریکا به سوی آنان باز است. با این حال هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه ایالاتمتحده در سخنانی از اینکه ایرانیها برای انجام چنین مذاکراتی آمادگی داشتهباشند ابراز تردید کرد. با توجه به این مولفهها آیا شما امکانی برای انجام مذاکره میان ایران و آمریکا متصور هستید؟
ببینید ، وقتی شما از مذاکره بین ایران و امریکا حرف میزنید ،باید قائل به تفکیک شوید .یک موقع مراد از یک مذاکره ،گفتگو ی بخشی وبه اصطلاح sectoral است ویک وقت شما از یک مذاکره over all حرف میزنید. البته اگر منظور مذاکرات موردی باشد بله این امر کاملا محتمل ومقدور است.کما اینکه در مورد امنیت عراق تا کنون نمایندگان دوکشور قبلا مذاکره هم کرده اند.در اینگونه موارد نه خانم کلینتون ونه کس دیگری ابراز تردید نکرده اند.
ولی آنچه که اقای اوباما در رابطه با مشت گره کرده ایران و دست دراز امریکا گفته است و شما هم احتمالا منظور نظرتان است ، به باور من مذاکره وفتح بابی است در مورد رابطه مستقیم ایران و امریکا وحل وفصل جامع موارد مورد اختلاف چه در مورد دعاوی مستقیم مالی،سیاسی، امنیتی ونظامی دوطرف نسبت بیکدیگر،وچه در باب مسائل استراتژیک منطقه ای وبعضی از موضوعات بین المللی است که من به آن Grand Bargain میگویم والبته دیگران هم میگویند. اگر منظورتان این نوع مذاکره باشد که امر بسیار پیچیده ودقیق وجامعی است که شروع وتحقق و هدایت و به سامان رسیدن آن محتاج انرژی و صرف وقت واراده سیاسی ومصمم ویکپارچه ای در پشت آن است که بازیگران زیادی در آن ذیمدخل و یا ذینفع خواهند بود. این کار امری تخصصی، عظیم ، مشکل و نفس گیر است ولی خوب نمیتوان گفت غیر ممکن است.در عالم سیاست غیر ممکن وجود ندارد.
این امر مستلزم آنست دولت جدید آمریکا سیاست خود را در قبال ایران تغیر دهد و باید به ایران به عنوان یک طرف گفتگوی برابر برخورد کند. سیاستهایی نظیر مهار دوگانه، تحریم و تغییر رژیم به جایی نرسیدهاند. برای موفقیت در تجدید مناسبات ضمن به رسمیت شناختن حق ایران در برخورداری از تکنولوژی هستهای دوطرف میتوانند برای تأمین منافع مشترک وملاحظات امنیتی خود در منطقه و پاره ای مسائل بین المللی در مورد نوعی Road Map بتوافق برسند.
2. آقای دکتر! هفته گذشته روزنامه آمریکایی نیویورکتایمز در گزارشی از نامه محرمانه باراک اوباما، رییسجمهور آمریکا به دیمیتری مدودف، رییسجمهور روسیه خبر داد که در آن آقای اوباما به مدودف پیشنهاد کرده بود در قبال کمک روسیه به مهار برنامههای هستهای ایران، واشینگتن از اجرای طرح سپر دفاع موشکی خودداری خواهد کرد. آیا این نامه در صورت صحت میتواند حاکی از آن باشد که سطح استراتژیک و تاثیرگذار ایران در سیاستخارجی آمریکا تا آن حد بالارفته که مهار روسیه را فراموش کرده و ایران را ترجیح دادهاند. این در شرایطی است که روسیه همواره در سیاستهای خود نشانداده که شریک قابل اعتمادی نیست. از طرف دیگر به نظر میرسد که ایران باوجود اینکه برای روسیه گرجستان، اوکراین و روسیه سفید نیست اما مسکو از هستهای شدن ایران حمایت نمیکند و آن را به دلیل مسایلی همچون تغییر موازنه قدرت در خاورمیانه و تهدید اسلامگرایی در قفقاز که ممکن است از حمایت ایران هستهای برخوردار باشد نگران است. نظر جنابعالی در مورد جایگاه ایران در سیاستخارجی، نامه اوباما به مدودف و واکنش احتمالی روسیه به این پیشنهاد سخاوتمندانه آمریکا چیست. به عبارت دیگر سوال اصلی من این است که آیا ایران در سیاستخارجی آمریکا چنین جایگاهی به دست آورده که حتی کاخسفید حاضر است بر روسیه را فراموش و به ایران بپردازد و در سبد هزینه و فایده دولت آمریکا آیا معامله بر سر سپر دفاع موشکی در شرق اروپا که با هدف مهار روسیه دنبال میشود با برنامه هستهای ایران توجیه پذیر است؟
من از وجود ومحتوا ویا ترکیب عبارت بندی نامه محرمانه مورد اشاره روزنامه نیویورک تایمز بغیر از آنچه در رسانه ها امده است، اطمینان و اطلاع دقیقی ندارم .
مقام های آمریکایی می گویند استقرار سپر دفاع موشکی در لهستان و جمهوری چک برای مقابله با تهدید های موشکی ایران و کره شمالی است و تهدیدی برای روسیه نیست.این در حالی است که مقامات کرملین با ابراز تردید نسبت به اظهارات مقام آمریکایی می گویند هدف این سیستم دفاع موشکی تغییر موازنه قدرت در این منطقه است.
از این گذشته سیاست "مهار روسیه" که اشاره کردید مربوط به زمان دوقطبی بود. امریکا نه تنها روسیه را مهار نمیکند بلکه سعی میکند از او یک شریک بسازد.منتها شریکی که در بسیاری از موارد یک رقیب هم هست.نکته دیگر اینکه منافع امریکا در قبال ایران و یا روسیه دو مقوله مانعه الجمع نیست که انتخاب یکی ملازمه با نفی دیگری داشته باشد.
مثلا در خصوص همکاریهای تسلیحاتی ایران و روسیه اظهار نظرهای جالبی از طرف مقامات روسیه شده است.
لاوروف میگوید: همکاری نظامی روسیه با ایران مطابق با قوانین بین المللی است، اما با این حال مسکو آماده است نگرانی های آمریکا و اسرائیل را در این زمینه در نظر بگیرد.
وزیر امور خارجه روسیه همچنین گفته است: "ما به طور کامل نگرانی های طرح شده از سوی شرکای آمریکایی و اسرائیلی خود را به حساب آورده و از کار فشرده تر به روی پیشنهادهای گروه پنج به علاوه یک، که از جمله شامل آغاز گفت وگوهای برابر با ایران و دیگر کشورهای منطقه که می تواند متضمن امنیت عمومی باشد، پشتیبانی می کنیم". همچنین، دیمیتری پسکوف سخنگوی پوتین، نخست وزیر روسیه، روز جمعه گفته است:فقط با مشارکت دادن ایران در همه مذاکرات(منطقه) ما می توانیم وضعیت قابل پیش بینی و قابل اتکایی را در منطقه خاورمیانه ایجاد کنیم.
3. جناب آقای خرازی! آیا روسیه در تحلیل نهایی حاضر است تا ایران را قربانی کند تا سپر دفاع موشکی و به طور کلی سیاست مهار روسیه آمریکا دربارهاش اجرا نشود؟
همانطور که گفتم بهتر است بجای استفاده از کلمه مهار کلمه رقابت را بکار ببریم.
اولا فراموش نکنید که پیمان تسلیحاتی بین روسها و امریکائی ها که در سال ۱۹۹۱ برای کاهش تسلیحات راهبردی دو کشور امضا شده است در پایان سال ۲۰۰۹ به پایان می رسد. وزیر امور خارجه آمریکا که در کنفرانس خبری پس از دیدار دو ساعته خود با وزیر خارجه روسیه اظهار داشته است که قصد دارند تا پایان سال جاری به توافق در این زمینه دست یابند.
اساسا من از همان ابتدای طرح موضوع این شبهه و تردید را داشتم که آیا سپر موشکی اروپا یک تمهید دفاعی لازم و بدون جایگزین است یا اینکه نوعی ابزار چانه زنی Bargaining Chips است که در مرحله ای میتواند رها شود.
بهر تقدیر مذاکره جامع با ایران در این معامله نمیگنجد وبسیار بزرگتر از آن است.ولی شاید بعنوان موازنه کننده روابط روسیه و امریکا بتواند مورد استفاده قرار گیرد.
ایران بزرگتر از آنست که در یک معامله نسبتا کوچک تسلیحاتی ودفاعی قربانی شود.موقعیت استراتژیک ایران وقدرتمند بودن موجب آن می شود که که ایران بخشی از راه حل باشد ونه بخشی از مساله ویا به تعبیر شما یک قربانی .
ایران یک قدرت منطقهای است و از موقعیت استراتژیک و ژئوپلتیک ویژهای برخوردار است. ایران برای رسیدن به این موقعیت و حفظ آن بهای گزافی پرداخته است. درک این موضوع چه توسط امریکا و چه روسیه و حتی اروپائیها ، یتواند به حل مشکل در مناسبات با ایران کمک مؤثری بکند.
البته که منافع بزرگتری در حفظ رابطه با امریکا برای روسیه نهفته است ولی تامین این منافع لزوما به معنای قربانی شدن ایران نیست.ولی خوب در عالم سیاست هر چیزی نرخ خود را دارد.روسها در چانه زنی با امریکا در این خصوص در موضع نیاز نیستند ولی شاید بتوانند ناز کنند ونرخ را بالا ببرند.
4. آقای دکتر! باراک اوباما زیبا صحبت میکند، شخصیت سخنوری دارد و امروز در افکار عمومی جهانیان از محبوبیت بالایی برخودار است. این شرایط در مورد بوش هم پس از حوادث یازدهم سپتامبر ایجاد شد و اجماعی جهانی علیه تروریسم شکل گرفت. اما این موقعیت بوش پس از حمله به عراق از بین رفت. شما فکر میکنید آیا اوباما با شرایط کنونی آمادهاست تا چنین اجماعی علیه ایران انجام دهد و آیا اساسا چنین قدرتی دارد؟ واکنش احتمالی ایران به این اتفاق را چگونه ارزیابی میکنید؟
ببینید ، ما تمام راهها را تست کرده ایم مذاکرات سه دولت اروپایی با ایران بر سر این موضوع همواره به خاطر فشارهای آمریکا بینتیجه مانده است و اینک آمریکا با تغییر موضع خود در این مورد میتواند وارد گفتگوهای مستقیم و سازندهای با ایران شود.
ایران میخواهد گامهای عملی ببیند که نشاندهنده حسن نیت آمریکا باشد . این میتواند به شکستن بن بست بین دو طرف کمک کند. ایران از عدم مداخله آمریکا در امور داخلی ایران استقبال کرده و برای حل اختلافات دو طرف به شکلی مسالمتجویانه و در سطحی برابر تلاش خواهد کرد. آنها باید وارد مذاکرات مؤثر و جدی شوند و نه صرفاً گشایش نوعی تماس. برخورد منعطف و سیاستهای واقعبینانه از سوی آمریکا میتواند توجه رهبری در ایران را جلب کند. تغییر لحن برای ایران کافی نیست اگر چه برای اعتماد سازی لازم است. آنچه که ایران میخواهد سیاستی جدید از سوی آمریکاست نه تکرار حرفهای گذشته، تا به اتکا آن بتواند پس از سی سال قطع تماس افکار عمومی را برای از سرگیری مناسبات مجاب کند
5. اگر نامه اوباما صحت داشته باشد که از شواهد و قراین حتی با وجود تکذیب این نامه از سوی مدودف چنین بر میآید آیا ایران در این شرایط در موقعیتی قرار دارد که با آمریکا مذاکره کند؟ ایران اکنون در موقعیت بهتری از آمریکا دستکم در معادلات منطقهای قرار دارد. آیا ممکن است اوباما با توجه به موقعیتی که در جهان دارد فشارها بر ایران را افزایش دهد تا تهران ناچار شود سرانجام از موضع ضعف با آمریکا مذاکره کند. اگر چنین است آیا فکر نمیکنید مذاکره نکردن ایران با آمریکا در شرایطی که ایران از موقعیت بهتری برخوردار است میتواند یک اشتباه بزرگ باشد؟
ایران اکنون در موضع ضعف نیست.بلکه در مقابل امریکا هیچگاه به این قدرتمندی نبوده است.در ایران باید آن هوشمندی بوجود آید که از ظرفیت های خود،وعوامل وبازیگران در قضیه شناخت دقیق و حرفه ای پیدا کند و بموقع از آن بهره برداری متناسب کند.تا چه روسیه ،امریکا و اروپائی ها به درک واقعی که ایران شایسته آن است برسند.
6. آقای خرازی! ایران همواره تلاش کرده تا تصویر خود را به جامعه جهانی به عنوان یک چهره صلحطلب؛ یک قدرت منطقهای مسئول و کشوری که خواستار ثبات است نشان دهد. اما برخی سیاستها مانند نفی هولوکاست و مطرح کردن بحث محو اسراییل از نقشه جهان باعث شده تا از ایران دستکم در کشورهای غربی به عنوان خطر یاد شود. این در حالی است که چین در اواخر دهه 80 و اوایل دهه 90 تلاش میکرد در حرف و عمل تصویری مناسب از خود برای جامعه جهانی کسب کند و از این رهگذر به پیشرفتهای اقتصادی چشمگیری هم دستیافت. نظر شما در این مورد چیست؟
مساله فلسطین همانطورکه مقام معظم رهبری اخیرا هم تاکید کردند برای جمهوری اسلامی از اهمیت و جایگاه ویژه ای برخوردار است.خوب هر کسی برای کمک به این مساله اساسی بر حسب زمان و موقعیت وشناخت و سلیقه خود تعابیری بکار بگیرد.مواردی هم که اشاره کردید میتواند ملازمه مستقیم ویا متناسب با اصل موضوع نداشته باشد ویا اینگونه تعبیر شود که محتاج زمان و اقتضای دیگری باشد.
7. چندی پیش دنیس راس، مذاکره کننده دولت بیل کلینتون در امور خاورمیانه به عنوان مسئول امور ایران در وزارت خارجه آمریکا منصوب شد. این در حالی است که از راس به عنوان چهرهای طرفدار اسراییل نامبرده میشود و این میتواند ایران را نسبت به نیت واقعی آمریکا درباره ایران بدبین کند. نظر شما در این باره چیست و آیا اساسا انتخاب یک چهره که حساسیت طرف مقابل را برانگیزد به نفع بهبود رابطه و پیشبرد مذاکرات است یا اینکه بهتر بود کسی دستکم به طور علنی معرفی نمیشد.
اگر شما توقع و آرزو دارید که امریکا برای مذاکرات خاورمیانه واز جمله ایران کسی را انتخاب کند مثل ما ها شعار مرگ بر اسرائیل داده باشد ،باید بگویم که شما آنچه را که یافت می نشود آرزو میکنید.هرکس دیگری را هم که انتخاب کنند کم و بیش چنین خمیره ای خواهد داشت.مهم این است که این فرد قابلیت لازم برای بیان اینکه تغییر رویه امریکا جدی است را داشته باشد.یکی از عناصر مشخصه در تغییر روش آمریکا در قبال ایران به رسمیت شناختن حق ایران در برخورداری از انرژی هستهای برای اهداف صلحآمیز و طبق معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای است. برخورداری از تکنولوژی هستهای برای ملت و حکومت ایران یک موضوع غیر قابل معامله است
8. سعود الفیصل، وزیر خارجه عربستان سعودی هفته گذشته خواستار اتخاذ سیاستی مشترک از سوی اعراب دربرابر ایران شد. این نشاندهنده قدرت گرفتن ایران در منطقه و تهدیدی است که اعراب از ناحیه ایران احساس میکنند. نظر شما در این باره و تاثیر گذاری اعراب بر مذاکرات احتمالی ایران و آمریکا در آینده چیست؟
جرج بوش بدنبال طرح خاورمیانه بزرگ بود که در آن سلطه سیاسی و فضای اقتصادی برای اسرائیل تامین شود. این طرح هم از نظر سخت افزاری و هم نرم افزاری ایراد داشت وهم بگونه ناشیانه ای مطرح شد ،حتی دوستان عرب امریکا در منطقه هم کهیر زدند وجیغ بنفش کشیدند که نکند امریکا با قربانی کردن دوستان سنتی اش در خاورمیانه میخواهد سفره اسرائیل را رنگین کند.
اساسا این پارانویای سیاسی در بین دوستان عرب وسنتی امریکا وجود دارد که هرگونه تغییری در سیاست امریکا در منطقه پیام آور خوبی برای آنان نیست.اینگونه رهبران عرب، بدلائل تبلیغات سنتی از سایه ایران میترسند. حتی از دست دوستی ایران که بسوی آنان دراز شود وحشت دارند.تردیدی نیست که از هر بهبودی در روابط ایران و امریکا همانند اسرائیل نگران شوند.ولی در توان و میزان تاثیر گذاری آنان نباید غلو کرد. این امر مختص اعراب نیست تمامی همسایگان ایران از بهبود روابط ایران و امریکابدلائل و درجات مختلف نا خشنود خواهند شد.
9. همانطور که میدانید از ایران برای شرکت در کنفرانس گروه هشت در مورد افغانستان که قرار است به زودی درایتالیا برگزار شود دعوت شده و ایران پاسخ داده که این دعوت را بررسی و سپس تصمیمگیری خواهد کرد. باتوجه به منافع مشترک گسترده ایران و آمریکا در منطقه از جمله در افغانستان آیا ایتالیا میتواند نقطه شروع مذاکرات ایران و آمریکا باشد؟ نظر شما درباره تصمیم ایران برای شرکت در این کنفرانس چیست؟
شرکت در یک مذاکرات چند جانبه در مورد افغانستان مشکل نیست ولی مهم اخذ نتیجه برای روابط دو جانبه است .
ایران این بار در افغانستان بدون دریافت امتیازاتی حاضر به همکاری با آمریکا نخواهد بود چون تجارب گذشته نشان داده وقتیکه ایران در مورد عراق و افغانستان با آمریکا همکاری کرد نه تنها امتیازی دریافت نکرد بلکه با فشار بیشتر از سوی آمریکا مواجه شد.
در مورد افغانستان درهفته گذشته هیلاری کلینتون در نخستین حضورش در نشست ناتو در بروکسل، پیشنهاد برگزاری یک کنفرانس در سطوح عالیه را مطرح کرد که راهکارهای بازسازی و بسط دموکراسی در افغانستان را بررسی کند و راهبردهای مبارزه با تحرکات روزافزون طالبان را به بحث بگذارد.وی ابراز امیدواری کرده است که در کنفرانسی که برای ۳۱ ماه مارس برنامهریزی شده است «فرصتی برای نیل به اصول مشترک» درباره نحوه مواجهه با مساله افغانستان به دست آید. هیلاری کلینتون در مصاحبه دیگری با یک رادیوی آمریکایی گفته است: «ایران یک کشور همسایه افغانستان است و ایران عمیقا از ورود مواد مخدر از افغانستان نگرانی داردودلایل بسیاری برای علاقه ایران به کنفرانس افغانستان وجود دارد... از همین رو از ایرانی ها دعوت خواهند شد. بدیهی است که تصمیم به آمدن با خود آنهاست.»
از طرفی دیگر سخنگوی دولت جناب اقای احمدی نژاد نیزچند روز پیش در این زمینه گفته بود: "اگر چه تا کنون دعوتنامه ای دریافت نشده ولی آنچه برای ایران مهم است مساله خود افغانستان است، مساله افغانستان برای جمهوری اسلامی اهمیت ویژهای دارد. ما با این کشور همسایه هستیم و امنیت و پیشرفت افغانستان برای ما خوشایند و باعث ایجاد ثبات در منطقه خواهد شد."
ایران پیوندهای قومی، زبانی، فرهنگی و مذهبی ریشهداری با افغانستان دارد، پس بنا براین مذاکره ایران وامریکا در مورد امر ثالثی ویا در بخش های خاصی از مسائل منطقه ای کاملا متصور وعملی است.
میتوان چنین ارزیابی کرد که در هر دو طرف تمایل به همکاری وجود دارد. سرکوب عوامل بنیادگرا و تروریست در افغانستان و همینطور بر چیدن پایگاههای تروریستی در پاکستان و برخی از کشورهای عربی و بالاخره مبارزهای مؤثر با تولید و قاچاق مواد مخدر ونیز بسیاری موضوعات همه زمینههایی برای گسترش همکاری بین دو کشور در منطقه است.
ولی خوب همانطور که در ابتدای مصاحبه گفتم مذاکرات جامع امری جداگانه است ولوازم وساز و کارهای خود را دارد. ولی اینگونه تماس ها میتوانند در زمره Confidence Building Measures ویا حتی Bridge Building برای یک Grand Bargain تلقی شوند.