گفت وگو با صادق خرازی به بهانه مناظره دوم مک کین و اوباما
جمهوریخواهان پرونده حمله نظامی به ایران را بسته اند
نزدیک به هشت سال پیش، بعد از پیروزی جمهوریخواهان در انتخابات امریکا، در نشستی تحت عنوان «نشست اندیشمندان مسلمان و کشورهای آسیایی» که در بحرین برگزار می شد، صادق خرازی معاون وزیر امور خارجه در امور آموزش و پژوهش دولت سیدمحمد خاتمی بعد از مطرح کردن مباحثی مانند استقرار صلح، ثبات و امنیت جهانی و نقد نظریه «برخورد تمدن ها» و «پایان تاریخ»، رو به تمام افرادی که در آن نشست حاضر بودند، گفت؛ «بوش کلانتر جهان نیست که مسائل جهانی را خودسرانه پیگیری کند. سازمان ملل و شورای امنیت آن از ابزارهای قانونی حق و عدالت و مبارزه با خشونت و تروریسم هستند و اکنون برخی از حرکت های امریکا مشروعیت این سازمان را زیر سوال برده است.»
هشت سال از آن روزها گذشته و امروز خرازی با نگاهی کامل تر و مهم تر از آن در جایگاهی دیگر انتخابات امریکا را نقد می کند. او از جایگاه تریبون دولت نظر نمی دهد و این مساله احتمالاً باعث شده راحت تر بتواند انتخابات امریکا را تحلیل کند. او به طور دقیق و آنلاین، ثانیه به ثانیه مهم ترین رویداد چند ماه آینده دنیا را پیگیری می کند. اوباما و مک کین را به خوبی می شناسد و در این گفت وگو هم بحران اقتصادی امریکا و مساله حمله به ایران و کره شمالی که در مناظره دوم مک کین و اوباما مطرح شدند را با همان نگاه و ویژ گی که گفتیم، تحلیل کرده است.
---
-در جایی از مناظره، اوباما رو به مک کین می گوید؛ «احمقانه به نظر می رسد که آواز بمب، بمب، ایران را سر دهیم...» اوباما به نوار ویدئویی اشاره کرده که دموکرات ها در اینترنت پخش کردند و دست به افشاگری مقاصد جمهوریخواهان در مورد بمباران زدند.
اوباما در این مناظره اعلام کرده نمی داند چگونه به جنگ عراق که کاملاً بدون ارتباط با حادثه11 سپتامبر است، پایان دهد. این مسلم است که حزب دموکرات به گزینه جنگ نمی اندیشد. اما در شرایطی که عملکرد جرج بوش در سیاست خارجی چهره جمهوریخواهان را نیز خدشه دار کرده است، بعید به نظر می رسد حتی اگر جمهوریخواهان بتوانند در انتخابات ریاست جمهوری پیروز شوند، به گزینه نظامی فکر کنند. رئیس جمهور بعدی امریکا از هر حزبی که باشد در اولین اقدام خود باید بتواند آشوب هایی را که دولت قبل به وجود آورده، آرام کند. به نظر من این نوارهای ویدئویی و بحث بر سر حمله نظامی به ایران بیشتر جنبه تبلیغاتی دارد. در شرایطی که امریکا نه تنها در عراق، بلکه در افغانستان نیز نتوانسته است به نتیجه یی برسد و اوضاع را آرام کند، سیاستمداران امریکایی گزینه یی جز مذاکره با ایران ندارند. همان طور که جیمز بیکر، کالین پاول و هنری کیسینجر که هر سه جزء جمهوریخواهان هستند، اعلام کرده بودند باید با ایران مذاکره شود. به نظر من تفاوت سیاست های دو حزب در شیوه مذاکره با ایران است و حتی جمهوریخواهان پرونده حمله نظامی را بسته شده می دانند.
-اوباما این بحث را با مساله کره شمالی ادامه داده و اعلام کرده برایش قابل قبول نیست که مک کین به این راحتی از نابودی کره شمالی صحبت می کند، تاکتیک اوباما چطور است؟
اوباما از ادبیات نرم تری استفاده می کند. البته این تاکتیک خاص باراک اوباما نیست. حزب دموکرات همواره در حوزه سیاست خارجی از مواضع ضدجنگ و خشونت بهره می گیرد. مک کین معتقد است امریکا باید به نرمی صحبت کند اما در عمل با چماق و باتوم وارد میدان شود. مک کین در سخن گفتن هم از واژه های بهتری استفاده نمی کند و از نابودی کره شمالی حرف می زند.
-اوباما باز هم صحبت های قبلی اش را تکرار کرده، اما به شکلی ویژه تر؛ روی مساله 11 سپتامبر دست گذاشته و با تاکید خاصی رو به مک کین می گوید تا چه زمانی باید فاجعه سپتامبر 2001 را بهانه حمله به عراق قرار داد. می بینید که در مورد عراق اظهاراتش تا حد زیادی تکراری است، نامزد دموکرات ها بیشتر تلاش می کند با ادبیاتش و جذابیتی که دارد، همان حرف ها را به شکل دیگری در مناظره بر سر مک کین بکوبد.
اینکه جنگ عراق و ناکامی های امریکا دستمایه خوبی برای حزب دموکرات محسوب می شود، کاملاً مشخص است. نه تنها باراک اوباما بلکه هر کاندیدای دیگری از حزب دموکرات می توانست به سادگی از این سوژه در رقابت های انتخاباتی خود استفاده کند. در اینکه باراک اوباما از جذابیت خود در این رقابت ها استفاده می کند هم شکی نیست اما در عوض مک کین سعی می کند بی تجربگی اوباما را پررنگ تر جلوه دهد. این یک رقابت انتخاباتی است و هر دو طرف سعی دارند بتوانند برنده نهایی بازی باشند. هر دو نامزد هم دیدگاه های خاص خودشان را درخصوص مساله 11 سپتامبر و جنگ در عراق و افغانستان دارند. اوباما معتقد است، در حال حاضر شرایط طوری است که باید تعداد نیروها را در افغانستان افزایش داد و به تدریج از عراق عقب نشینی کرد. او سعی می کند با سوژه عراق برای بالا رفتن از نردبان انتخابات استفاده کند.
-مانند گذشته با وجود اختلاف نظر شدید در مورد سیاست خارجی، اوباما و مک کین در مورد مساله هسته یی ایران کاملاً یک عقیده دارند و خواستار تشدید فشارها هستند.
مخالفت با برنامه هسته یی ایران سیاست کلی ایالات متحده امریکا است. هر دو حزب و کاندیدا اگر روی مسائل دیگر اختلاف دارند، در این مساله از سیاست های کلی امریکا پیروی می کنند. ممکن است روش مقابله با برنامه هسته یی ایران در سیاست های دو حزب متفاوت باشد اما سیاست های کلی هر دو از یک روش پیروی می کند.
-در دو مناظره اول اوباما حرف خاصی در مورد ایران بر زبان نیاورد، فکر می کنید این احتمال وجود دارد که بالاخره اوباما در مناظره بزرگ با اظهاراتی جدید در مورد ایران، دنیا را غافلگیر کند؟
سیاست های امریکا را که اوباما تعیین نمی کند. سیاست امریکا را نخبگان امریکایی و سران حزب دموکرات مشخص می کنند. اوباما از ابتدا چندین بار موضع خود را در قبال ایران تغییر داده است. ابتدا گفته بود خواهان مذاکره مستقیم با ایران است اما بعدها اعلام کرد دلیلی ندارد طرفی که می خواهیم با او مذاکره کنیم دولت احمدی نژاد باشد. بایدن معاون اوباما درباره مذاکره با ایران اعلام کرده بود حرف های اوباما بیشتر جنبه تبلیغاتی دارد و نباید زیاد به آن درخصوص مساله ایران توجه کرد. تجربه هم ثابت کرده، همیشه دموکرات ها در برخی موارد تندتر از جمهوریخواهان با ایران برخورد کرده اند. اگر یادتان باشد، تغییر روابط ایران و امریکا در زمان کارتر رخ داد که یک دموکرات بود. همچنین بایدن در یکی از مناظره های خود از جمهوریخواهان سر مساله فلسطین ایراد گرفت و گفت چرا شما در مذاکرات خود با اعراب و اسرائیل جانب فلسطینی ها را گرفتید و در برخی موارد جانب اسرائیلی ها را، درحالی که شما باید همواره از موضع اسرائیل دفاع می کردید. این نمونه خوبی است که بتوانیم سیاست های دموکرات ها را پیش بینی کنیم.
-بحران اقتصادی امریکا مهم ترین قسمت مناظره دو نامزد بود. اوباما در این مورد هم از موضع قدرت حرف زد و مک کین را به حمایت از سیاست های غلط دولت بوش در این هشت سال در زمینه مسائل اقتصادی محکوم کرد، چرا مک کین اینقدر اغراق شده از سیاست های اقتصادی بوش دفاع می کند، انگار او هیچ دیدگاه جدیدی ندارد؟
من با شما موافق نیستم. اتفاقاً مک کین گفته دارای دیدگاه های جدیدی است و اعلام کرده برای نجات اقتصاد امریکا برنامه های جدیدی دارد.
-حالا واقعاً این سنگین ترین بحران اقتصادی امریکا از سال 1929 تا به حال است؟
شک دارید؟ از سال 1929 تاکنون امریکا بارها با بحران مالی مواجه بوده است. البته تا به حال سابقه نداشته دولت امریکا بخواهد برای نجات اقتصاد به بازار آزاد 700 میلیارد دلار پول تزریق کند. تاکنون نیز سابقه نداشته پیش بینی کنند این بحران 2 تریلیون دلار خسارت به بازار آزاد وارد کند. بحران مسکن و سرمایه گذاری و بازار بورس خیلی شدید است. علائم این بحران هم کاملاً مشخص شده و جای شکی در آن نمی بینم.
-جالب است که هر دو نامزد در مورد وزیر دارایی یک انتخاب دارند؛ وارن بافت میلیاردر امریکایی که البته از اوباما حمایت کرده است.
انتخاب بافت می تواند در اوضاع فعلی بهترین گزینه باشد. در مورد اقتصاد همواره بهترین گزینه انتخاب می شود. در امریکا درخصوص این مسائل جناحی وارد موضوع نمی شوند. می بینید که وزیر خزانه داری امریکا سال ها است تغییر نکرده و در دوره کلینتون نیز جزء قدرت های اصلی تفکر اقتصادی در این کشور به حساب می آمد. برخی از مناسبات در امریکا جناحی نیست. مثلاً رابرت گیتس به عنوان وزیر دفاع پس از تغییر دولت هم عوض نشد.
-مک کین نمی تواند مثل اوباما خوب حرف بزند، به شدت افکار سنتی دارد، در مناظره ها هم که کاملاً از رقیبش عقب است، در چنین شرایطی واقعاً چه دلیلی برای پیروزی نهایی او در انتخابات امریکا می تواند وجود داشته باشد؟
در انتخابات امریکا و کلاً انتخابات نظام های غربی ملاک حرکت نخبه گرایی است تا حرکت مردمی. نخبگان با بهره گیری از امکانات وسایل ارتباط جمعی تاثیر خود را روی شکل گیری افکار عمومی می گذارند.
شنبه 20 مهر 1387 3:21
آخرين تاريخ بازديد : سه شنبه 15 آبان 1403 20:24:39