همشهری امارت

1-بوش از سفر به منطقه چه اهدافی را دنبال می کرد و آیا به اهداف خود رسید؟

هدفهای سفر بوش به رغم بهره برداری تبلیغاتی که دولت امریکا در این مقطع نیازمند به آن است و بازسازی تصویر خود در میان دولت ها را می توان در سه بخش خلاصه کرد:1-پروسه صلح اعراب واسرائیل وپیگیری نتایج جلسه آناپولیس را سرعت بخشد2-ایجاد یک اجماع سازی علیه قدرت منطقه ای به نام ایران وسوم شعار دولت بوش را که با این شعار بحث خاورمیانه بزرگ و دموکراتیزه شدن خاورمیانه را مطرح کرد.پاسخ به اینکه آیا بوش به اهداف خود رسیده است یا خیر بسیار زود است. اما آنچه از ظواهر امر بر می آید این است که بوش در این سفردر پی توجیه رفتار وسیاست های امریکا است و بعید می دانم با توجه به پیچیدگی های خاورمیانه در این سفر به اهداف خود برسد. بین تبلیغات وعمل فاصله زیادی است.

 

2-یکی از اهداف او پایان و برقراری صلح بین رژیم صهیو نیستی و فلسطین  قبل از اتمام دوره ریاست جمهوری اش است تحلیل شما در این مورد چیست؟

در اینکه آرمان ها وآرزوهای آقای بوش مبنی بر ایجاد صلح بین رژیم صهیونیستی وفلسطین یکی از اهداف استراتژیک امریکاست تردیدی نمی شود کرد اما آنچه تجربه تاریخ نشان می دهد بحث پروسه صلح فلسطین واسرائیل است واین که این امر زمانی به نتیجه می رسد که عامل طراح این پیوند وصلح با نگاه تلاویو یا به تعبیری با دیدی اسرائیلی به مقوله صلح نگاه نکند و واقعا بی طرف باشد. آنچه در آناپولیس گذاشت و آنچه در مسیر تاریخ بیش از چندین بار به عنوان طرح های صلح مطرح شده است ، فاقد واقع بینی وعمق بوده  است  و تفاوت ماهوی  چندانی با یکدیگر نداشته بلکه تنها پرونده دیگری مطرح شده وپس از مدتی در بایگانی تاریخ منطقه قرار گرفته است. صلح با فلسطین زمانی محقق می شود که تمام خاستگاه وآرمان فلسطین در آن مد نظر قرار گرفته شود.صلح را نمی توان فقط با بخش نامه وسفرتحمیل کرد.صلح نیاز به فرهنگ و پذیرش دارد که این طرح ها فاقد آن است.

 

3-سفر او تا چه حد ضد ایرانی و فلسطینی است؟

پاسخ به این سوال چندان پیچیده نیست. بوش هرجا که سفر کرد، علیه آرمان فلسطین وعلیه ایران سخن گفت و با واکنش های بسیار سرد ومنفی منطقه روبرو شدو دلیل آن این است که ایران در زمان اوج اعتماد به نفس خود در منطقه به سر می برد و به دنبال آرمان عزت اسلامی است که پیرو آن همه کشورهای اسلامی می بایست از آرمان اسلامی واستقلال وبازگشت به هویت خود برخوردار باشند. فلسطین هم بخشی از آرمان های منطقه محسوب می شود به همین دلیل وقتی می گوییم صلح، صلح با مردم فلسطین وتوده ها باید مد نظر قرار گیرد نه دولت ها. دولتها که سالهای متمادی به دنبال صلح بوده اند اما پایگاهی ندارند و تنها یک طرف قضیه هستند.

 

4- اصلا آیا پذیرفته شدن بوش توسط کشورهای منطقه اقدام درستی بودعلیرغم مخالفت های مردمی؟

خیر.زیرا ملت های منطقه مخالف حضور بوش هستند.دولت ها به نقش مردم اهمیتی نمی دهند اما ریس کشوری برای صحبت در این منطقه بابست خود را تحمیل کند و اینگونه نیست که در ترافیک دیپلماسی فقط یک جنبه را در نظر بگیرد.

 

5-   بوش تا چه حد در سرمایه گذاری استراتژیک در منطقه موفق می شود؟

دولت و سیاست های آقای بوش  ضربه های مهلکی به تصویر ایالات متحده در خاورمیانه زده است.اقای بوش به منظور مبارزه با تروریزم ازسال 2001 به منطقه وارد شد.آیا تروریزم مهار شده است و عملیات تروریستی کاسته و دموکراسی برقرار شده است؟آیا زیر بناهای تکنولوژیک در منطقه پیشرفت کرده است؟پاسخ همه اینها منفی است. تروریزم نشر کرده و هیج جای خاور میانه امن نیست واین نتیجه سیکل خشونت و وحشتی است که بوش مروج آن است.همه دولت های توتالیتر حامی بوش هستند و از جانب بوش حمایت می شوند لذا ایالات متحده در همه حوزه ها نه از لحاظ استراتژیک و نه پولتیک موفقیت داشته است . خاورمیانه دارای  پیچیدگی های سیاسی و تناقض های قومی وتضادهای جدی است که هر نوع سطحی نگری با آن باعث می شود نه تنها پیوند استراتزیک برقرار نشود بلکه به طورجدی وعمیق این فواصل بیشتر می شود.

 

7-انتظارات ایران از دول عرب منطقه چیست؟

من تصور می کنم تمام دولتهای ایران طی دو سه دهه گذشته خواهان توسعه روابط و حسن همجواری و ایجاد یک سازوکار سیاسی وامنیتی برای منطقه بوده اند. دولت ایران بارها اعلام کرده است که از استقلال، توسعه وپیشرفت کشورهای منطقه استقبال می کند واستقلال واستغنا وثبات در منطقه باعث اعتلای مردم وکشورهای منطقه می شود در جهانی که اقتام مختلف اقتصادی و صنعتی به صورت بلوکه بندی های جدی در حال پیشرفت است ومی توانند از سرمایه های طبیعی وانسانی خود و ظرفیت های همسایه بهره مند شوند چرا این منطقه چنین نباشد؟ وچرا این منطقه به جای حل بحران با اعتدال وعقلانیت بومی خود را وامدار قدرتهای بیرون می کنند.آرمان ایرانی ها این است که کشورهای عرب در منطقه خود مبانی توسعه وپیشرفت وامنیت خود را بنا کنند. دولت ها وقدرت های بزرگ روزی آمده وروزی هم می روند اما آنچه به جا می ماند کشور هاو ملت های منطقه است. در دو، سه دهه گذشته شاهد بودیم بر برخی حمایت هایی که از صدام صورت گرفت که بعدها  مورد تجاوز صدام و شرمندگی تاریخی در برابر ایران شد..اگرکشورها بخواهند تلخی های تاریخ تکرار نشود وعزت  برای خود ومنطقه فراهم شود.باید به پرونده های خود مراجعه و دوستان ونه چندان دوستان را شناسایی کنند. ایران همواره گفته است که با چشمان تیز بین خود رفتار منطقه را رصد می کند.حسن همجواری امر صحیحی است اما اگر همسایه بخواهد علیه ایران توطئه کند وامکانات سرزمینی خود را در اختیار دشمنان  ایران قرار دهد مسلما باید منتظر پاسخ ها و هرگونه اقدام پیشگیرانه ایران باشد امیدواریم چنین اتفاقی نیفتد ما دوست داریم آنها بفهمند ایران دوست دائمی آنهاست واگر کشور ودولتی در منطقه بخواهد از فضای موجود روابط ایران وامریکا علیه ایران استفاده کند به ضرر خود خواهد بود.هر دولتی که در ایران باشد در پی دنبال کردن منافع ایران است. دنبال کردن منافع ملی در سیاست خارجی، اجماع همه اهداف را به دنبال خواهد داشت.



يکشنبه 26 آبان 1387  3:24

آخرين تاريخ بازديد : شنبه 8 دى 1403  11:59:0
تعداد بازديد از اين خبر : 9096
 
   copyright 2009-2010, all right reserved. WWW.KHARAZI.IR نقشه سایت        سایتهای مرتبط        تماس با ما