آیا جمهوریخواهان با آمدن طرفداران تی پارتی دچار انشقاق شدهاند؟
شاید کلمه انشقاق کلمه صحیحی نباشد. ابتدا باید بررسی کنیم که جنبش تی پارتی به چه علت به وجود آمد و چرا به مرور زمان طرفدار پیدا کرد. دلیل اصلی شکل گرفتن این جنبش مشکلات اقتصادی است که در دوران ریاست جمهوری بوش و سپس اوباما به وجود آمد. این مشکلات نه تنها جامعه آمریکا را دچار التهاب کرد و این ترس را برانگیخت که رکود دهه 1930 میلادی تکرار می شود، بلکه اقتصاد جهانی را تحت الشعاع خود قرار داد. در ابتدای این بحران تشکل هایی در داخل آمریکا به صورت جنبش مردمی به وجود آمدند و از این نظریه دفاع کردند که گسترش دولت و دخالت های بیش از حد آن در امور مردم از جمله در امور اقتصادی آنها علت اصلی به وجود آمدن بحران اقتصادی اواخر دهه گذشته بوده است. این جنبش که به تی پارتی معروف شد از ابتدای سال 2009 یعنی چند ماه بعد از روی کار آمدن اوباما فعالیت خود را آغاز کرده و از طریق حرکت های مردمی با سیاست های اوباما به ویژه در زمینه سیاست داخلی شدیدا مخالفت کردند. با توجه به اینکه اکثر طرفداران تی پارتی سفید پوست، مسیحی و گرایش های محافظه کارانه دارند و در فعالیت های گذشته خود در چارچوب حزب جمهوری خواه فعالیت می کردند، انتظار عمومی این بود که این افراد در کنار جناح تندرو جمهوری خواهان وارد فعالیت های سیاسی شوند؛ اما در انتخابات کنگره در نوامبر گذشته طرفداران تی پارتی اگرچه نه در قالب یک حزب سیاسی بلکه به صورت مستقل در آن انتخابات شرکت کرده و نتایج نسبتا خوبی نیز به دست آوردند. لذا طرفداران تی پارتی در زمینه مسائل داخلی به جمهوری خواهان بسیار نزدیک هستند و عمده آنان نیز در کنگره در موضوعات داخلی آمریکا همسو با جمهوری خواهان رای می دهند. به این دلیل نمی توان گفت که با آمدن تی پارتی حزب جمهوری خواه دچار انشقاق شده است.
تی پارتی تا چه اندازه از خود جمهوریخواهان تندروترند؟ در واقع تا چه اندازه بر مناقشه های سیاست خارجی امریکا تاثیرگذارند؟ در مورد بودجه های نظامی چه نظری دارند؟
همان طور که گفتم طرفداران تی پارتی در مسائل داخلی با جمهوری خواهان هم نظرند. در موضوع سیاست خارجی وضعیت متفاوت است. اول اینکه در تی پارتی یک نظر واحد در زمینه سیاست خارجی وجود ندارد. برخی به تاسی از سارا پیلین معاون مک کین در انتخابات سال 2008 از ایدئولوژی نئوکان ها پیروی می کنند و خواستار دخالت بیشتر آمریکا در صحنه جهانی هستند و برخی با طرفداری از دیدگاه های جفرسون خواستار کاهش نقش دولت فدرال در امور کشور از جمله در زمینه سیاست خارجی هستند. این افراد به رهبری ران پال معتقدند که اگر در برخی نقاط جهان که مستقیما با منافع آمریکا مرتبط نیست اتفاق ناگواری رخ دهد، لزومی ندارد که آمریکا دخالت کند. به عبارت دیگر این گروه معتقدند که دولت نباید از طریق هزینه بیش از حد در خارج از کشور بدهی های دولت فدرال را بیشتر کند. ران پال در این خصوص معتقد است که ما نمی توانیم با دولت بزرگ در داخل مقابله کنیم، ولی از دخالت بیشتر دولت در خارج از کشور حمایت می کنیم. ما نمی توانیم درباره کسر بودجه صحبت کنیم ولی نگاهی به هزینه های مخارج بیش از 700 پایگاه نظامی آمریکا در بیش از 120 کشور جهان نیندازیم و چشم خود را به روی بودجه پنتاگون که تقریبا برابر با مجموع بودجه نظامی بقیه کشورهای دنیا است ببندیم. به طور خلاصه، در موضوعات سیاست خارجی در حالی که بخشی از طرفداران تی پارتی همراه با جمهوری خواهان هستند، بخش دیگر در سطح بین المللی منزوی هستند که ممکن است در این زمینه با جناح چپ حزب دموکرات هم هم نظر باشند.
با توجه به وجود افراد تندرو در میان جمهوریخواهان، گمان میکنید که تاثیرشان بر مناقشات خاورمیانه به چه شکل خواهد بود؟
اینکه کنگره جدید با اکثریت جمهوری خواه در مجلس نمایندگان و اکثریت شکننده دموکرات ها در سنا مواضع افراطی تری در سیاست خارجی دارد مسلم است. این تند شدن موضع قطعا در موضوع خاورمیانه نیز صادق است. مواضع جانبدارانه از اسراییل توسط رهبران ذینفوذ کنگره از هر دو حزب به ویژه در میان جمهوری خواهان از حالا تاثیر خود را بر سیاست خاورمیانه ای آمریکا گذاشته است. پیش بینی می شود که اوباما در دو سال آینده در زمینه مذاکرات صلح اعراب و اسراییل مانند گذشته در صف مقدم قرار نگرفته و فعالیت خود را در این زمینه محدود کند. مسلما جناح تندرو تی پارتی در هماهنگی با جمهوری خواهان و دموکرات های طرفدار اسراییل تلاش خواهند کرد سیاست خارجی اوباما در مناقشه اعراب و اسراییل را به نفع صهیونیست ها سوق دهند.
حضور جمهوریخواهان تا چه اندازه بر سیاست های جاری در دستگاه دیپلماسی امریکا بر ایران اثر خواهد گذاشت و تا چه اندازه با آمدن جمهوریخواهان گزینه نظامی علیه ایران مطرح می شود؟
اینکه از این بعد، جمهوری خواهان به اوباما فشار وارد خواهند کرد تا موضع خود را در مقابل ایران تندتر کند شکی نیست. آنها ضمن تصویب قطعنامه های مختلف علیه ایران از اوباما خواهند خواست که درباره استفاده از اهرم نظامی علیه ایران صریح تر موضع گیری کند. آنها همچنین با بزرگنمایی به اصطلاح تهدیدات ایران برای منطقه و جهان در جلسات استماع مقامات ارشد دولت اوباما از دولتمردان خواهند خواست که نسبت به ایران سخت گیری بیشتری داشته باشند. طبیعتا اوباما نیز تحت تاثیر این فشارها قرار خواهد گرفت ولی عکس العمل قطعی آمریکا در این زمینه قابل پیش بینی نیست ولی بعید به نظر نمی رسد اوباما برای انتخاب مجدد خود دست به کارهای مختلف و ماجراجویانه بزند.
جمهوریخواهان چه تاثیری بر انتخابات ریاست جمهوری پیش رو خواهند گذاشت؟
هدف هر دو حزب در طول دو سال آینده جمع آوری آرای مردم برای انتخابات ریاست جمهوری در سال 2012 است. جمهوری خواهان از پیروزی اخیر خود در انتخابات کنگره حداکثر بهره برداری را خواهند کرد تا اوباما را تضعیف کرده و وی را فردی با مدیریت ضعیف برای رهبری آمریکا معرفی کنند. تبلیغات آنها در دو سال آینده حول این محور می گردد که اوباما با بزرگتر کردن دولت و در نتیجه افزایش هزینه های آن و با اتخاذ سیاست های غلط اقتصادی و مالی، مردم آمریکا را در وضعیت بد اقتصادی قرار داده است. در بعد خارجی نیز جمهوری خواهان اوباما را متهم خواهند کرد که قاطعیت لازم را برای مقابله با کشورهای به اصطلاح یاغی نداشته و ابهت و پرستیژ آمریکا را در سطح بین المللی از بین برده است. از سوی دیگر اوباما خواهد کوشید تا از طریق تعامل با کنگره جدید تصویری از خود به نمایش بگذارد که فرای درگیری های حزبی در پی حل مشکلات مردم است و در این راه حاضر است تا حد امکان از خود انعطاف نشان داده و با کنگره کنار بیاید. همچنین بعید نیست که با توجه به مشکلات پیش رو با کنگره در طول دو سال آینده، اوباما تلاش کند در زمینه سیاست خارجی فعال تر شده و برای خود کسب اعتبار کند تا بتواند در انتخابات آینده ریاست جمهوری از آن بهره برداری کند.
جمهوریخواهان طرفدار فشارهای بیشتر به چین هستند، حضور در کنگره چه تاثیر در این زمینه خواهد گذاشت؟ به خصوص در مناسبات ایران با چین نفوذ آنها چه تاثیر خواهد داشت؟
چین از چالش های عمده سیاست خارجی آمریکا در طول سال های آتی خواهد بود. قبل از واقعه 11 سپتامبر 2001 مقام های دولت جمهوری خواه بوش چین را یکی از تهدیدات اصلی آمریکا قلمداد می کرده و راهکارهای مختلفی را برای مقابله با آن طراحی می کردند. هم اکنون نیز چین علاوه بر تهدید نظامی تایوان و حمایت از رژیم پیونگ یانگ، از بعد اقتصادی روز به روز قدرتمند تر شده و مشکلاتی را در این زمینه برای آمریکا به وجود آورده است. امروز آمریکا به چین به عنوان یک چالش استراتژیک چند بعدی می نگرد. مسلما حضور پر رنگ جمهوری خواهان در کنگره فشار را بر اوباما برای سخت گیری جدی تر با پکن بیشتر خواهد کرد. همکاری ایران و چین در زمینه های مختلف یکی از موضوعات مورد مناقشه آمریکا و چین خواهد بود و کنگره خواهان تحریم شرکت های چینی برای ادامه کار با جمهوری اسلامی ایران خواهد بود.
اوباما با بحث تغییر به قدرت رسید؛ حالا پس از گذشت سه سال به نظر می رسد آن وعده هایی که می داد دیگر مجال تحقق ندارند و جمهوریخواهان موفق شده اند که او را در این کار ناکام کنند.
من موافق نیستم که جمهوری خواهان موفق شده اند اوباما را کاملا ناموفق نشان بدهند. مسئله اصلی آمریکا معضل جاری اقتصادی است و این موضوع تعیین کننده ترین عامل در انتخابات آینده ریاست جمهوری خواهد بود. در طول دو سال گذشته اوباما موفقیت هایی را در هر دو زمینه سیاست داخلی و سیاست خارجی بدست آورده است. تصویب قانون اصلاح سیستم بهداشت و درمان و معاهده استارت نمونه هایی از دستآوردهای اوباما بوده است. البته وی با ناکامی هایی نیز مواجه بوده است که از آن جمله می توان به عدم تغییر واقعی در سیاست آمریکا در قبال ایران یا عدم فشار بر رژیم اسراییل به دلیل ادامه سیاست های توسعه طلبانه خود بوده است. در مجموع من با این نظر موافقم که اوباما در اکثر موارد نتوانسته به شعار تغییر جامه عمل بپوشاند.