گزارش اخیر مدیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی را چگونه ارزیابی میکنید؟ این گزارش در مقایسه با گزارشهای قبلی چه تفاوتها و چه مشابهتهایی دارد؟
گزارش اخیر آژانس همانند گزارشات قبلی دو پهلو نوشته شده است. از سویی میگوید که فعالیتهای هستهای اعلام شده ایران انحرافی نداشته و از سوی دیگر تاکید میکند که ایران همکاری لازم را نمیکند تا آژانس را قادر سازد تا نسبت به فعالیتهای صلح آمیز هستهای ایران اطمینان حاصل کند. این گزارش از این منظر تقریبا شبیه گزارشات چند سال گذشته آژانس است.
البته باید تاکید کنم که گزارش اخیر از چند جهت نسبت به گزارشات گذشته منفیتر است. اول اینکه این گزارش یک ضمیمه دارد که شامل سه بخش است که فعالیتهای هستهای ایران در سایتهای مختلف را طبقه بندی کرده و در عین اشاره به همکاریهای ایران با آژانس، عدم همکاری ایران با آژانس را کلاسه بندی کرده و شکل برجسته تری به آن داده است. به عبارت دیگر، ضمیمه گزارش به نحوی طراحی شده که لیست موارد عدم همکاری ایران کاملا به چشم بخورد.
مورد دوم پررنگتر شدن وظیفه شورای امنیت در قبال پرونده هستهای ایران است که به زعم مدیر کل، آژانس موظف است پیرو درخواست شورای امنیت با آن شورا همکاری کند و اطلاعات لازم را در اختیار آن شورا قرار دهد تا بتواند صلح و امنیت بین المللی را حفاظت نماید. به عبارت دیگر، مدیر کل آژانس به طور غیرمستقیم از اینکه پرونده هستهای ایران ممکن است مخل صلح و امنیت بین المللی باشد حمایت میکند. وی همچنین بر این نکته تاکید دارد که ایران بر اساس منشور ملل متحد موظف است مصوبات شورای امنیت را به اجرا گذارد.
نکته سوم بر میگردد به بحث مطالعات ادعایی که از دید ایران پرونده آن بسته شده ولی از دید مدیر کل، اطلاعات دریافتی در این زمینه نه تنها از سوی کشورها بلکه از طریق تلاشهای خود آژانس نیز به دست آمده که موجب نگرانی آژانس در خصوص وجود احتمالی فعالیتهای غیر آشکار هستهای گذشته و یا حال ایران است که توسط سازمانهای مرتبط نظامی از جمله در زمینه فعالیتهای مربوط به تولید محموله هستهای برای استفاده در موشک صورت گرفته است. به طور کلی میتوان گفت که گزارش اخیر مدیر کل آژانس هم از نظر محتوا و هم از نظر شکل منفیتر از گزارشات قبلی است.
برخی این گزارش را به دو قسمت فنی و سیاسی تقسیم میکنند و ارزیابیهای متفاوتی از آن ارائه میدهند. آیا چنین تقسیم بندی و ارزیابی درست است؟
من با این نوع تقسیم بندی چندان موافق نیستم. همان طور که عرض کردم در این گزارش نکات مثبت و منفی در کنار هم آمده است. این مطلب در مورد بخشهای فنی و سیاسی گزارش نیز صدق میکند. فراموش نکنیم که آژانس مدعی است که یک سازمان تخصصی بوده و حوزه فعالیتش فارغ از مسائل سیاسی است. به همین دلیل است که هر جایی که موضعگیری سیاسی میکند تلاش دارد برای آن توجیه حقوقی خلق کند. به طور مثال در دفاع از دخالت شورای امنیت در موضوع هستهای ایران به قرارداد 1957 آژانس و سازمان ملل اشاره میکند که بر اساس آن آژانس موظف به همکاری با شوراست. یا وقتی به عدم اجرای قطعنامههای شورا توسط ایران اشاره میکند میگوید بر اساس ماده 25 منشور ملل متحد ایران موافقت کرده است که تصمیمات شورا را اجرا کند.
آژانس در این گزارش به رابطه شورای امنیت و آژانس اشاره کرده و ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت را رویه طبیعی آژانس دانسته، در حالی که ایران به این مسئله انتقاد داشته است. سیاسی شدن مسئله هستهای و پیگیری آن در شورای امنیت چه عواقبی دارد و ایران چگونه میتواند با سیاسی شدن این مسئله مقابله کند؟
واقعیت قضیه این است که موضوع هستهای ایران سیاسی شده است و آمریکا و شرکایش تلاش دارند که این موضوع سیاسی بماند زیرا از این طریق راحتتر میتوانند مقاصد خود را پیگیری کنند. اتفاقا باید محور اصلی تلاشهای ما این باشد که این موضوع را به آژانس برگردانیم.
تلاش دولت اصلاحات این بود که اجازه ندهد پرونده ایران وارد شورای امنیت شود و در این کار موفق بود. ما میدانستیم وقتی موضوع ایران وارد دستور کار شورا شود خارج کردن آن از شورا کار آسانی نیست. اکنون ما چندین قطعنامه تحریمی علیه ایران در شورا داریم. لغو هر کدام از اینها منوط به تصمیم مجدد شوراست. یعنی این که اعضای دائم شورا برای ادامه تحریمها حق وتو دارند. پس دور از ذهن نیست که این تحریمها حتی اگر تشدید نشوند سالها ادامه یابند.
از دید من جدای از مشکلات اقتصادی که این تحریمها برای ما به وجود آورده است، من وجود قطعنامههای تحریمی را در شان ملت بزرگ ایران نمیدانم. لذا کاغذ پاره خواندن قطعنامهها نه تنها دردی را از ما دوا نمیکند بلکه مشکلات ما را در صحنه بین المللی افزایش میدهد. ما باید به طور مستمر مذاکرات را با 1+5 ادامه دهیم و با حفظ اصول خود و تاکید بر حقوق کامل هستهای امان تلاش کنیم موضوع لغو تحریمها در دستور کار مذاکرات قرار گیرد.
با توجه به زمزمههای کشورهایی مثل انگلستان، امریکا و فرانسه برای اعمال فشار بیشتر علیه ایران، آیا این گزارش میتواند مبنای فشار بیشتر قرار گیرد؟ آیا میتوانیم پیش بینی کنیم که بر اساس این گزارش در آینده شاهد تصویب تحریمهای جدید شورای امنیت خواهیم بود؟
همان طور که گفتم این گزارش از گزارشات قبلی منفیتر است و قطعا میتواند مستمسک برخی کشورهای غربی برای اعمال فشار بیشتر بر ایران قرار گیرد. من با این نظر که به دنبال این گزارش تصویب تحریمهای جدید شورای امنیت قطعی میشود موافق نیستم. تصویب قطعنامه جدید شورا مستلزم حمایت روسیه و چین نیز میباشد که به نظر میرسد در حال حاظر این دو کشور با آن موافقت نکرده اند. اما این گزارش تصویب تحریمهای دوجانبه جدید توسط آمریکا و شرکا را راحتتر کرده است. به نظر میرسد که در آینده نزدیک تحریمهای جدیدی توسط آمریکا و اتحادیه اروپا وضع شود.
بعد از ارائه این گزارش، وزرای امور خارجه ایران و روسیه به طور جداگانه خواهان از سرگیری گفتوگوها شده اند. این امر در چه صورتی امکان پذیر است؟
من بعید نمیدانم که دور جدید گفتوگوها آغاز شود. به نظر میرسد که هم ایران و هم 1+5 مایلند گفتوگوها از سر گرفته شود. نکته اصلی این است که آیا دور بعدی گفتوگوها به سرنوشت گفتوگوهای قبلی دچار خواهد شد و یا هر دو طرف با برنامه و با این تصمیم که مذاکرات به نتیجه برسد وارد گفتوگوها میشوند. انجام مذاکره برای مذاکره نباید هدف باشد. هر دو طرف باید به این جمع بندی برسند که از به نتیجه رسیدن مذاکرات منتفع میشوند.
سفر آقای صالحی به ژنو و ملاقاتهای ایشان در این سفر، تا چه حد میتواند بر از سرگیری مذاکرات موثر باشد؟
من از جزییات ملاقاتهای آقای صالحی در ژنو با خبر نیستم. اما از دید من ملاقات ایشان با خانم اشتون مهم بوده است، نه از این نظر که در آن ملاقات به توافقی رسیدند بلکه نفس انجام ملاقات نشان دهنده این است که هر دو طرف میخواهند این ارتباطات ادامه یابد. البته همانطور که گفتم هر دو طرف باید به این نتیجه برسند که گذر زمان بدون دستیابی به توافق به مصلحت هیچکدام نیست.