مسائل تاریخی، سیاسی و اجتماعی که در آغاز انقلاب موجب تسخیر سفارت آمریکا و قطع روابط گردید، چه بود؟
مهمترین عامل تیرگی روابط ایران و آمریکا در اوایل انقلاب که منجر به تسخیر سفارت آمریکا در تهران و متعاقب آن قطع روابط دو کشور شد، دخالت های آشکار و نهان آمریکا در امور داخلی ایران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران بود. من در این فرصت کوتاه قصد ندارم به رویکرد آمریکا در قبال ایران قبل از پیروزی انقلاب بپردازم. ولی برای اینکه بهتر موقعیت آمریکا را در سال های 56 و 57 درک کنیم ناچارا باید به دخالت های مستمر آمریکا در امور داخلی ایران از زمان کودتای آمریکایی 1332 علیه دولت مرحوم مصدق تا زمان انقلاب 1357 اشاره کنم. در طول این سال ها و به مرور زمان حمایت های آمریکا از رژیم شاه ابعاد جدیدی به خود می گرفت و علاوه بر حمایت های سیاسی ، همکاری های اطلاعاتی شاه و روسای جمهور آمریکا در آن دوران از جمله در زمینه آموزش ساواک توسط سازمان سیا و به روز نگاه داشتن امکانات و تجهیزات آن سازمان مخوف توسط آمریکا روز به روز گسترده تر می شد. همچنین نمی توان از فروش مدرن ترین جنگ افزارهای آمریکایی به ارتش شاه که میلیاردها دلار به جیب شرکت های تسلیحاتی آمریکا سرازیر کرد چشم پوشی کرد. در چنین شرایطی انقلاب اسلامی به وقوع پیوست و آمریکا نزدیک ترین متحد خود در منطقه را از دست داد. اگرچه دولت وقت آمریکا حکومت جدید ایران را به رسمیت شناخت ولی تلاش های بی وقفه آمریکا در جهت ضربه زدن به انقلاب و در صورت امکان از بین بردن آن در دستور کار قرار داشت. اسناد متعدد لانه جاسوسی آمریکا دلالت بر این واقعت دارد که از ابتدای پیروزی انقلاب آمریکا تلاش داشت دوباره در ایران جای پایی برای خود فراهم کند.
توضیحاتی در رابطه با سابقه تاریخی رابطه ایران و امریکا پیش از انقلاب اسلامی و چگونگی آن بفرمایید.
همانطور که در پاسخ قبلی عرض کردم، روابط ایران و آمریکا قبل از انقلاب بر مبنای صحیح و اصولی پایه گذاری نشده بود. در حقیقت شاه به دلیل حمایت آمریکا از رژیمش در جریان کودتای 28 مرداد خود را وامدار آمریکا می دانست و بر این اساس آمریکایی ها دست خود را برای دخالت در امور ایران باز می دیدند. شاید بتوان گفت که بعد از کودتای 1332 روابط دو کشور بیشتر به رابطه کارفرما و کارگر و یا ارباب و نوکر شباهت داشت. البته در اواسط دهه50 شاه در ارتباط با موضوع نفت اختلاف نظراتی با آمریکا پیدا کرد، اما واقعیت این بود که سفیر آمریکا در تهران و مشاوران نظامی آن کشور در ایران از قدرت زیادی برخوردار بودند و نظرات خود را به رژیم شاه دیکته می کردند.
انقلاب اسلامی چه تأثیری بر نگاه آمریکا به ایران داشت و آیا آنان درک درستی از انقلاب ایران داشتند؟
من به این سوال به این نحو پاسخ می گویم که وقوع انقلاب اسلامی در ایران شکست بزرگی برای سیاست خارجی آمریکا قلمداد شد و اثر ژرفی در جهان و به ویژه کشورهای اسلامی گذاشت. به گفته محققان غربی از جمله محققان آمریکایی بیداری اسلامی در خاورمیانه که آثار آن تا به امروز مشاهده می شود با پیروزی انقلاب اسلامی نضج گرفت. گرایش مسلمانان کشورهای مختلف به محتوا و ظواهر اسلام از بعد از انقلاب ایران شکل جدیدی به خود گرفت. از بعد سیاسی نیز انقلاب ایران به مثابه پیروزی یک ملت بیدار و یکپارچه در برابر یک رژیم وابسته و تا دندان مسلح مورد توجه بسیاری از ملت های جهان سوم قرار گرفت که چگونه یک ملت با همبستگی و تحت رهبری واحد توانستند یک رژیم آمریکایی را در مدت کوتاهی سرنگون کنند. در چنین شرایطی قطع رابطه دو کشور که به ابتکار آمریکا انجام شد از دید مردم جهان به عنوان ضعف حاکمان آمریکا تلقی شد که چطور یک ابرقدرت در برابر یک کشور در حال توسعه که می خواهد آزاد و غیر وابسته زندگی کند در حمله نظامی شکست می خورد و در صحنه سیاسی نیز عاجزانه به قطع روابط متوسل می شود.
نظر امام درباره رابطه ایران و آمریکا چه بود و آیا از نگاه ایشان این رابطه می توانست دوباره شکل بگیرد؟
از دید امام خمینی آمریکا و صهیونیست ها به ایران به عنوان رژیمی که می بایست منافع آنها را تامین می کرد می نگریستند. براین اساس بود که امام از شروع مبارزات خود به نفوذ آمریکا و صهیونیست ها در ایران اشاره داشتند و بارها تاکید می کردند که ملت ایران نمی خواهند تحت سلطه اجانب زندگی کند. تاکید ایشان به وابستگی محمد رضا پهلوی به آمریکا و لزوم برکناری شاه و به قدرت رسیدن نمایندگان واقعی مردم ایران برای بدست گرفتن امورات کشور حکایت از نگاه ایشان به نقش مخرب آمریکا در ایران داشت. از دید امام تنها در صورتی که روابط دو کشور از رابطه گرگ و میش در بیاید امکان برقرارری رابطه وجود دارد. به عبارت دیگر، در شریطی که آمریکا از موضع برابر به ایران نگاه کند و نه همانند قبل از انقلاب در پی تسلط بر ایران باشد امکان یک رابطه سالم که دو کشور در امور داخلی یکدیگر دخالت نمی کنند وجود دارد.
اصول سیاست خارجی از دیدگاه حضرت امام(س) بر چه پایه های استوار بود؟
یکی از اصول مهم سیاست خارجی ایران از دید امام ظلم نکردن و مورد ظلم واقع نشدن بود. به زعم ایشان کشور اسلامی نمی تواند بر کشورهای دیگر سلطه یابد و از طریق ظلم و جور بر امورات دیگران دست درازی کند. ایشان بر آزادی ملت ها برای تعیین سرنوشت خود احترام فراوانی قائل بودند و بر این اساس ایشان معتقد بودند مبارزه با ظلم و ستمگری بیگانگان که هدفی جز غارت منابع کشورهای ضعیف ندارند می باید در سرلوحه کار ملت ها قرار گیرد. یک اصل مهم دیگر سیاست خارجی از دید امام حمایت از محرومین و مستضعفین جهان است. البته این بدان معنا نیست که در امور داخلی کشوها دخالت شود، بلکه هدف کمک به محرومین و مستضعفین و در نظر داشتن منافع آنان در مراودات بین المللی است که می باید همیشه مد نظر باشد.
مشکلات کنونی رابطه ایران و آمریکا را در چه مسائلی می دانید؟
بخشی از مشکلات و مسائل اصلی میان دو کشوراز ابتدای انقلاب جاری بوده است مانند نوع نگاه آمریکا به انقلاب ایران که همواره یک نوع نگاه از موضع بالا و برتر بوده است، ادامه دخالت در امور داخلی ایران برخلاف توافق نامه الجزایر و ادامه توقیف دارایی های ایران در آمریکا. بخشی دیگر مربوط می شود به تصویب قوانین خصمانه و فرامرزی علیه ایران در داخل آمریکا که بعضا منجر به صدور احکام ناعادلانه علیه ایران در دادگاه های آمریکا شده است. یک بخش هم به فعالیت آمریکا در سازمان ملل در جهت تصویب قطعنامه های ضد ایرانی از جمله قطعنامه های تحریم بر می گردد. البته به زعم من مشکل اصلی همان رویکرد آمریکا نسبت به ایران است که دو کشور را در یک سطح برابر نمی بیند و تلاش دارد با استفاده از اهرم های دوجانبه و بین المللی خود شرایط مذاکره را به ایران تحمیل کند.