این روزها بسیاری از کشورها با اقدامات و جنایات داعش درگیر شدهاند و قصد مبارزه با آنها را دارند؛ این گروه تروریستی چه تهدیدها و منافعی در عرصه سیاستخارجی برای ایران دارد؟
داعش یک پدیده اجتماعی-سیاسی به صورت متعارف نیست.داعش پدیدهایی ساختهشده برای دسترسی به اهداف و جاهطلبیهای چند کشور است.پدیده ساخته شدهای است که نیاز به یک آسیبشناسی جدی دارد. در ابتدا باید ببنیم بنیاد داعش با چه انگیزهای، چه هدفی و چه ایدئولوژی شکل گرفته و چگونه توانسته است تبدیل به تهدیدی برای اکثر کشورهای اسلامی شود. از پیدایش تا عملکرد امروز این گروه، همه چیز آشکار است؛ جنایاتشان، ایدئولوژی آنها، منطق عملکردشان همهوهمه نشان میدهد که بهدنبال چه اهدافی بودهاند و برای ایفای نقش خطرناکی که به آنها سپرده شده است.
اشتباه نوری مالکی درباره ارتش عراق
خوشبختانه ایران به دلیل ثبات و امنیتی که دارد از اقدامات این گروه تروریستی تاکنون در امان بوده است. بر اساس آنچه آمار و اطلاعات روایت میکند، داعش یک پدیده بعثی، عربی و ایدئولوژیک سیاسی ساخته و پرداخته شده است نه دینی. شعارهای خطرناکی میدهند که جنایات خشونتبارشان را توجیه کنند. اما نکتهای که نباید از آن غافل شد این است که پشت گروه داعش چه جریانهایی نقش داشته و دارند. در راه رسیدن به اهداف از طریق روشهای خشونتطلبانه داعش، چه کشوری و چه قدرتی توانسته است بیشترین بهرهبرداری را بکند و چگونه این گروه توانسته است تقریبا بسیاری از گروههای افراطی مانند جبههالنصره، القاعده، طالبان و بسیاری از نهضتهای رادیکال دنیای اسلام را زمینگیر کند.
حزب بعث بعد از سقوط بغداد موقعیت سختی پیدا کرد. آنها برای احیای موقعیت خویش، هدف خود را با دو نگاه عربیسم-بعثیسم پیوند دادند. فرماندهی عزت ابراهیم توانست با چنین خاستگاه و شعاری برخی از نیروهای بعثی را با نیروهای تکفیری پیوند دهد. زنگ خطر زمانی به صدا درآمد که نوری مالکی بیش از شصت هزار فرمانده بعثی را به ارتش عراق بازگرداند. در نتیجه عزت ابراهیم توانست آنها را در درون ارتش عراق گرد خود جمع کند. من پیشتر در یادداشتی، قبل از اینکه داعش نفوذ خود را گسترش دهد؛ نوشته بودم که پدیده داعش از حزب بعث عزت ابراهیم و جریان سلفی رادیکال شکل گرفته و توانسته است تبدیل به جریانی شود تا همه تندروها را بهدنبال خود بکشد.
آیا داعش پدیدهای هدایتشده است؟
داعش پدیدهای است با نگاهی ایدئولوژیک و مرکب از عربی، سلفی، ناسیونالیسم بعثی با ابزارهایی فوقالعاده خطرناک که میخواهد تفکر خودش را با احساسات عمومی پیوند بزند. همه عملیاتهای داعش هدفمند بوده تا جایی که توانستهاند کارهایی را بهصورت پارتیزانی انجام دهند و لایههای مختلفی از فرماندهی القاعده هم به آنها پیوستهاند. بهرغم آنکه در شام سرکوب شدند، حالا در عراق بهصورت قدرتمند مشغول به فعالیتاند.
داعش به دنبال مبارزه با صهیونیستها نیست
به نظر بعضی متفکرین و محققین، این گروه با جریانی خارج از دنیای اسلام همکاری دارد و بیشترین نگاهها هم به سمت صهیونیستهاست. سران این گروه رسما اعلام کردهاند که آزادی قدس و مبارزه با اسرائیل در اولویت ما نیست اما در کنار این موضعگیریها، صحبتهای جهادی هم میکنند. داعشیها از جهاد بهعنوان وسیله بهره میگیرند نه اینکه جهاد در عمق باور و اعتقاد آنها باشد. جنایاتی که داعشیها انجام میدهند تا کنون در هیچ از یک از گروههای افراطی و رادیکال اسلامی سابقه نداشته است.
قبل از افزایش قدرت این گروه تروریستی، آنها آگاهانه در اردن و و سوریه توسط بندربن سلطان سازماندهی شدند و با اخذ امکانات بازی داده شدند و حالا اشتعال آتش اقدامات آنها دامن خودشان را هم گرفته است. برخی از مناطق اردن در اختیار این گروه است. عربستان مدام تهدید میشود و زمانی که آنها در قلب سوریه نتوانستند کاری کنند با تغییر تاکتیک بهسوی کوبانی حرکت و آنجا را هدف قرار دادند.
اکنون در عراق نیز درگیر هستند و آمریکاییها هم قصد مبارزه با داعش با روش تشکیل ائتلاف و استفاده از جنگندههای نظامی را دارند. آمریکاییها هر از چند گاهی علیه مواضع داعش حملات هوایی انجام میدهند و اما متوجه نیستند که مبارزه با تروریسم با حمله هوایی امکانپذیر نخواهد بود. چگونه میتوان با گروههای پارتیزانی، جنگ کلاسیک هوایی کرد. اکنون اوضاع منطقه بسیار پیچیده و خطرناک شده است و برداشت من این است که بحران داعش گسترش خواهد یافت.
ایدئولوژی خطرناک ترکیه در منطقه
ترکیه که عضو ائتلاف مبارزه با داعش است، هرگونه اقدام نظامی علیه داعش را منوط به سرنگونی بشار اسد کرده است. از دیگر سو بشار اسد مورد حمایت ایران است. این موضوع چه تاثیری در روابط ایران با کشورهای همسایه میگذارد؟
اختلاف بنیادینی بر سر سوریه میان ایران با ترکیه و قطر و عربستان وجود دارد. متاسفانه عربستان و قطر به طور رسمی از داعش حمایت میکنند و ترکیه با نگاهی متفاوتی وارد این داستان شده است ولی همگی رفتاری کاملا متضاد و غیرمتعارف دارند.
ترکیه به دنبال بازگشت به دوران عثمانی است و قصد بههم ریختن منطقه را دارد. برای ترکیه مهم نیست دولت عربستان سقوط کند. سرنوشت سایر کشورها نیز برای ترکیه اهمیتی ندارد. دولت اردوغان و حزب عدالت و توسعه در سیاست خارجی ایدئولوژی فوقالعاده خطرناک، خشن و افراطی را در پیشگرفتهاند.
شما اگر نیم نگاهی به تحولات منطقه و موضعگیریهای ترکیه داشته باشید، متوجه این مساله میشوید. اخوانالمسلیمن در مصر شکست خورد اکنون دفتر این گروه در ترکیه تاسیس شده است و اقدامات آنها در این کشور سازماندهی میشود. در عین حال ترکها برای سقوط بشار اسد دست به هر اقدامی زدهاند. در لیبی اشتباه استراتژیک مرتکب شدند. در یمن هم همینطور.
رفتار ترکها برای ما عجیب بود
رفتار ترکها در حمایت از داعش، رفتاری غیرقابل پیشبینی بود. برای ما بسیار عجیب بود که ترکیهای که گرایشهیا اخوانی داشت از داعش و اقدامات جنایتکارانهاش حمایت میکند. این کشور می تواند تهدیدی برای امنیت خاورمیانه باشد. آنها برای اینکه در مقابل عربستان و داعش، در مدار و محور دیگری کار کنند، فضای دیگری را دنبال کردند و در مبارزه با تروریسم دوگانه برخورد کردند. به همین علت میبینیم که از داعش و ایدئولوژیاش در سوریه حمایت میکنند اما در عراق با این ایدئولوژی قصد مبارزه دارند. با این رویکرد نمیشود با تروریسم برخورد کرد. تروریسم، تروریسم است و این گروهها دستهبندی خوب و بد ندارند.
آیا نادیده گرفتن تحولات کوبانی توسط ترکها نیز در راستای بازگشت به عصر عثمانی تعریف میشود؟
کوبانی تنها یک شهر است. اردوغان به دنبال این است که به وسیله اقدامات داعش در کوبانی هرچه سریعتر شرایط سقوط دولت بشار اسد را فراهم کند. بهترین راه برای تحت فشار گذاشتن دولت مرکزی سوریه همین راه است. کوبانی در شمال سوریه است و موقعیت استراتژیکی دارد و هممرز با ترکیه است. تصرف کوبانی توسط تروریستها برابر است با تصرف یک هفتم خاک سوریه.
مدتی است که موضوع مبارزه با داعش با پرونده هستهای ایران پیوند زده می شود، موضوعی که بیشتر از همه از سوی آمریکاییها در مذاکرات هستهای مطرح شده است. ارزیابی شما در این ارتباط چیست؟
ما مبارزه آمریکاییها با داعش را جدی نمیگیریم. آنها به دنبال این بودند که در مقابله با داعش، از ایران به عنوان پیادهنظام خود استفاده کنند. این مسئله با مخالفت ایران روبهروشد. یعنی ایران با راه و روش آمریکاییها مخالف است زیرا مبارزه با تروریسم روش خاص خودش را دارد. البته ما در برخورد با این پیشنهاد از تجربههای قبلی هم استفاده کردیم. ایران تجربه تلخی در همکاری با آمریکاییها در افغانستان و عراق دارد.
اکنون تنها موضوعی که میان ایران و آمریکا مورد مذاکره و گفتوگو است، موضوع پرونده هستهای است و تا زمانی که بحث هستهای در مذاکره با آمریکاییها راستیآزمایی نشود، هیچ همکاری در هیچ زمینهای با آمریکاییها انجام نمیشود.
امیدواریم آمریکاییها عاقلانه رفتار کنند
این راستیآزمایی چگونه انجام میشود؟
این بحثی مفصل است. آمریکاییها باید زیادهخواهی در مذاکرات هستهای را کنار بگذارند و موقعیت ایران را درک کنند. در لغو تحریمهای دوجانبه، چندجانبه و بینالمللی اقداماتی را در دستور کار قرار دهند. همچنین علیه ایرانیان فضاسازی نکنند. امیدواریم آمریکاییها رفتار معقولانهای در چارچوب روابط بینالملل از خودشان نشان دهند. اگر در این چارچوب آنها یک گام مثبت بردارند ما نیز اقدامی متقابل انجام میدهیم اما اگر اقدامی خارج از این چارچوب انجام شود طبیعی است که ما نیز بر مواضع خودمان پافشاری بیشتری میکنیم.
پس آمریکاییها همچنان قابل اعتماد نیستند و نباید از آنها انتظار حسننیت در مذاکرات داشت؟
حسننیت داشتن در مذاکرات با خوشبینی از انجام گفتوگوها بسیار تفاوت دارد. من نشنیده و نخواندهام که یکی از اعضای تیم مذاکرهکننده هستهای گفته باشد که ما به نتیجه مذاکرات خوشبین هستیم. من چند سال تجربه مذاکره با آمریکاییها را دارم و از آن زمان تا به حال کسی نگفته است که به رفتار و نیت آمریکاییها خوشبین است. اگر آنها میخواهند حسننیت خود را نشان دهند، این راهش نیست. آنها به خوبی میدانند که تیم مذاکرهکننده هستهای بر سر حقوق ملت ایران مذاکره نخواهد کرد و اگر آمریکاییها علاقهای به حقوق ما نداشته باشند ما نیز راه خود را ادامه خواهیم داد.
رهبری بر مذاکرات هستهای اشراف کامل دارند
اکنون عدهای در ایران تحت قالب «دلواپسان» انتقادهایی را به توافق ژنو بیان میکنند و اکنون که به پایان موعد تمدید توافق هستهای نزدیک شدهایم، فاز تخریبها علیه مذاکرات و تیم مذاکرهکننده هستهای شدت یافته است. چرا یک گروه به این میزان از توافق هستهای انتقاد دارد؟
بیشترین انتقاد به زمانی بازمیگردد که آقایان، خودشان در راس کار بودند و کشور را به این مرحله رساندند. انتقادهای آنها اصلا ارزشی ندارد چرا که رهبری بر تمامی جزئیات مذاکرات اشراف دارند و تمام جوانب مذاکره را با دقت رصد میکنند و در جریان تمامی مسائل هستند. آقای روحانی، رئیسجمهوری، نیز وقت و تلاش خود را برای حل مسائل هستهای گذاشته است و تیم مذاکرهکننده هستهای نیز تیمی حرفهای است که به تمامی مسائل اشراف کامل دارند.
من نمیدانم اینها چرا امروز دلواپس شدهاند، چرا قبلا و زمانی که قدرت داشتند، دلواپس نبودند. آن زمانی که قطعنامه پشت قطعنامه علیه ایران تصویب میشد اینها کجا بودند. تحریم پشت تحریم علیه ایران اعمال میشد، سکوت میکردند. آنها که قطعنامهها را کاغذپاره میخواندند چرا آن زمان دلواپس نشدند. زمانی که اقتصاد کشور به این مرحله رسید مدام از پیشرفت کشور میگفتند و همینها نرخ رشد اقتصادی کشور را از 8 درصد به زیر صفر رساندند، اما آن زمان نه انتقادی میکردند نه دلواپس میشدند. حالا همین عده اندک، دلواپس سیاستخارجی کشور شدهاند.
دلواپسان به انتخاب مردم احترام بگذارند
عرصه سیاستخارجی ایران با نظر 4 نفر آدم معلومالحال تغییر نمیکند. افرادی که کارنامه درخشانی ندارند، نمیتوانند دیپلماسی نظام را زیر سوال ببرند. تیم مذاکرهکننده هستهای بیشترین تلاش را انجام میدهد و آقای روحانی نیز به شدت به دنبال حل این مساله است. این دلواپسان بهتراست به تلاش منتخب اکثریت مردم احترام بگذاند. به نظر من انتقاد این گروه از آقای روحانی و تیم مذاکرهکننده هستهای اهمیتی ندارد.
کمتر از 30 روز به پایان تمدید مذاکرات هستهای باقی مانده است، شما چقدر به امضای این توافق امیدوار هستید؟
دولت بیشترین انرژی و وقت خود را برای حل این مساله گذاشته است. در همین راستا آقای روحانی و آقای ظریف تلاش خودشان را انجام میدهند. رهبری نیز از این مذاکرات حمایت میکند. دنیا چارهای ندارد جز اینکه با ایران به توافق برسد. دنیا باید تصمیم بگیرد که در رفتارش با یک ایران قدرتمند تجدیدنظر کند. اگر آنها انتظار کمک از ایران در جهت حفظ ثبات و امنیت منطقه را دارند باید بدانند ثبات، توسعه و امنیت ایران در گرو رفع تحریمها است.
دراین راستا ما باید از دولت و تیم مذاکرهکننده هستهای در این مقطع حساس حمایت کنیم و موانع و مشکلات پیشروی آنها را تا جایی که میتوانیم، رفع کنیم تا موفق شوند. همه باید برای توسعه کشور تلاش کنیم.
حل مسائل میان ایران و آمریکا آروزی مشترکت دموکراتها و جمهوریخواهان است
این تحلیل که توافق ژنو برگ برنده دموکراتها در انتخابات ریاستجمهوری آتی آمریکا خواهد بود، را چطور ارزیابی میکنید؟
ایران کشوری با اهمیت برای ایالات متحده آمریکا است. آرزوی دموکراتها و جمهوریخواهان این است که بتوانند مسائلشان را با ایران حل کنند. ایران از نظر آنها تنها یک قلمرو جغرافیایی نیست. امروزه بسیاری از کشورهای جهان در روابط با ایران و در محاسبات غلطی که در پیش گرفته بودند، قصد تجدیدنظر دارند. بنابراین تنظیم رابطه مناسب با ایران یکی از مهمترین دغدغههای سیاستخارجی ایالات متحده است.
اکنون بخش عمدهای از افکار عمومی آمریکا علاقه دارند که مناقشات میان دو کشور حل شود. بسیاری از کشورها نیز این موضوع را دنبال میکنند چرا که اطلاع دارند ایجاد کمربند امنیتی در خاورمیانه بدون ایران، امری محال است.
در دولتهای نهم و دهم سیاستخارجی نداشتیم
مهمترین تغییر در عرصه سیاستخارجی دولت یازدهم در مقایسه با دولتهای نهم و دهم چیست؟
در دولتهای نهم و دهم سیاستخارجی نداشتیم. در دولت یازدهم سیاست خارجی و مذاکرات هستهای مجددا وارد وزارت امور خارجه شد. روی کار آمدن دولت آقای روحانی بازگشت عقلانیت و مذاکره به عرصه دیپلماسی بود. ما هشت سال سیاستخارجی نداشتیم. دیپلماسی ما تعطیل بود. وزارت امور خارجه، به وزارتخانه تبلیغات، پروتکل و تشریفات تبدیل شده بود.
در آن دوره، کارهای تشریفاتی مانند رفتوآمدها و سفرها به وزارت امور خارجه محول شده بود. یعنی وزارت تبلیغات داشتیم نه دستگاه دیپلماسی. اما اکنون وزارت امورخارجه به اصل خود برگشته است. آقای ظریف یک دیپلمات شناختهشده است. مدیران وزارت امور خارجه و معاونان آقای ظریف توانستهاند، به دستگاه دیپلماسی غنا ببخشند. زمانی که وزارت امور خارجه خوب مذاکره کند، باعث ارتقای منزلت کشور در سطح جهانی میشود.
همچنین وجود دیپلماتهای برجسته و فرزانه نیز در این دوره نشاندهنده ارزش دستگاه دیپلماسی کشور است. متاسفانه بخش عمدهای از این دیپلماتها در دوره گذشته اخراج شدند یا از تجربیات آنها استفاده نشد. خوشبختانه در این دوره به خوبی از این نیروهای تأثیرگذار و تجربیاتشان استفاده میشود.
شما در این مدت با تیم مذاکرهکننده هستهای دیداری داشتهاید؟
دیدار نداشتهام، اما اگر نظری داشتم به آنها منتقل میکردم.
یکی دیگر از انتقادهایی که به دستگاه دیپلماسی کشور میشود، عدم تغییر سفراست. آیا وزارت امور خارجه در این باره نیز با حساسیت و دقت عمل میکند؟
دستگاه دیپلماسی کشور بسیار منسجم عمل میکند. این انتقاد هم تنها بهانه است. تغییر سفرا ضوابط خاص خودش را دارد. هر سفیر برای دورهای معین انتخاب میشود و تا زمانی که مدت ماموریتش تمام نشود، نمیتوان تغییرش داد.