مذاکره نبود تبادل مجهولات بود
 صادق خرازی تابستان داغ پاریس در آگوست ۲۰۰۳ را با ابتکاری گذراند که شالوده آغاز گفت‌وگوهای هسته‌ای شد. سفیر ایران در فرانسه از مقامات مهم تهران مأموریت گرفته بود تا کاخ الیزه را با ابتکار عملی درگیر حل‌وفصل موضوع هسته‌ای کند. در همان تابستان نیروهای ایالات متحده آمریکا در خیابان‌های بغداد رژه می‌رفتند و بغداد برای دومین‌بار در تاریخ سقوط کرده بود. هر دو سقوط بغداد منشأ تحولات بزرگی در مناسبات منطقه‌ای و بین‌المللی شد. در بار دوم ابتکاری که در خود تهران هم برای توفیقش تردید وجود داشت، با استقبال فرانسه و همراهی انگلیس و آلمان روبه‌رو شد و به آغاز تماس‌ها با شورای عالی امنیت ملی به ریاست حسن روحانی، سفر کارشناسان تروییکای اروپایی و سپس سفر وزیران خارجه سه کشور به تهران و صدور بیانیه سعدآباد انجامید. از آگوست ۲۰۰۳ تا جولای ۲۰۱۵ که توافق وین حاصل شد، پرونده هسته‌ای چهار سکاندار به خود دید و گفت‌وگو با سیدمحمدصادق خرازی، مروری است بر کارنامه آنان. نقدی بر خرده‌گیران توفیق امروز که در دورانشان نقدها را برنمی‌تافتند و امروز از مقام پاسخگو به جایگاه مدعی نقل‌مکان کرده‌اند.

‌ ارزیابی شما از دعوت کمیسیون برجام مجلس از اعضای سابق تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای چیست؟
به‌هر‌حال مجلس محترم شورای اسلامی لازم دیده که برای بررسی برجام از مسئولان سابق پرونده هسته‌ای دعوت به‌عمل آورد. ای کاش در سال‌های گذشته نیز چنین رویه‌ای حاکم بود و از مذاکره‌کنندگان در دوره اصلاحات برای بررسی عملکرد مسئولان دولت‌های نهم و دهم دعوت به‌عمل می‌آوردند، اما متأسفانه نه‌تنها دعوتی نشد بلکه از تریبون‌های رسمی درباره آنها بدترین تعابیر و اتهام‌ها به‌کار می‌رفت و یک‌طرفه، هرآنچه خواستند گفتند. در دوره مذاکرات حسن روحانی در زمان تصدی شورای عالی امنیت ملی، ایران یک قطع‌نامه تحریم در شورای امنیت نگرفت، اما در دوره دو مذاکره‌کننده بعدی، ایران شش قطع‌نامه تحریم گرفت. قطع‌نامه‌گریزی و قطع‌نامه‌پذیری در دوران چه کسانی بود؟ چه کسانی توانستند ایران را از هجوم تهدیدات امنیتی و نظامی به همکاری‌های سیاسی و امنیتی سوق دهند؟ با نگاهی اجمالی به عملکرد سه دوره اصلاحات، مهرورزی و اعتدال، درخواهیم یافت در چه برهه‌ای با فرایند درست و نتیجه‌گیری واقع‌بینانه از مذاکرات، منافع ملت ایران بیشتر تأمین شده است.
اظهارنظرهای مذاکره‌کنندگان سابق در جلسات کمیسیون برجام درباره پذیرش حق غنی‌سازی در مذاکرات استانبول و آلماتی ۲ در فروردین ۹۲ را چقدر مقرون به واقعیت می‌دانید؟
در دوره آقای جلیلی به‌هیچ‌وجه حق غنی‌سازی ایران مورد شناسایی آمریکا قرار نگرفت. به‌فرض صحت چنین ادعایی، چرا تیم مذاکره‌کننده سابق آن را بعد از دو سال اعلام می‌کند؟ چرا در همان زمان یا در دوره‌های بعد چنین ادعایی مطرح نشده بود؟ خصوصا اینکه مسئول تیم مذاکره‌کننده سابق٬ کاندیدای ریاست‌جمهوری یازدهم نیز بود. حالا که با تلاش‌های تیم مذاکره‌کننده فعلی و پس از دو سال مذاکرات فشرده و نفس‌گیر٬ ۱+۵ صراحتا حق غنی‌سازی ایران را به‌رسمیت‌ شناخته٬ آنها مدعی‌اند به چنین دستاوردی در دوره خودشان رسیده بودند. خب پس چرا جایی اعلام نشد؟ چرا این پیروزی را تبدیل به سند و توافق نکردند؟ اینکه طرف آمریکایی در بیانی کلی حق ایران بر استفاده صلح‌آمیز از برنامه هسته‌ای را در چارچوب ان‌پی‌تی به رسمیت شناخته٬ به منزله پذیرش حق غنی‌سازی نیست. این دستاورد متعلق به دوره مذاکرات آقای ظریف است که همین حق را در قطع‌نامه شورای امنیت سازمان ملل گنجاند که تبدیل به سند بین‌المللی شد. برای آنها که تجربه داشتند در برگزاری جشن‌های زنجیره‌ای هسته‌ای، چرا برای این دستاورد جشن نگرفتند؟ چطور غنی‌سازی با قابلمه توسط یک دختر دانش‌آموز تبدیل به خبر یک کشور شد، اما به این خبر مهم هیچ اشاره‌ای نشد؟ من متعجبم از آقای جلیلی که خود را ملتزم به اخلاق می‌داند، چرا شانتاژ می‌کند. با شانتاژ نه مذاکره‌ای به انجام می‌رسد و نه اعتماد‌آفرینی ایجاد می‌شود و نه‌تنها توافقی حاصل نخواهد شد؛ بلکه استدلال‌های درست هم قربانی فرافکنی‌ها خواهد شد. حتما دوستان به‌یاد دارند جنگ و تجاوز آشکارا ایالات متحده در ماجرای فتح بغداد، دوسوی آتلانتیک از هم نه‌تنها دور کرده بود بلکه هویت سازمان ملل متحد را با بحران مشروعیت روبه‌رو کرده بود؛ اما سیاست خارجی آقایان نه‌تنها باعث نشد که آمریکایی‌ها به جای پذیرش حق غنی‌سازی ایران، سیاست منطقی‌تری را دنبال کنند؛ بلکه متأسفانه دوسوی آتلانتیک را به هم نزدیک‌تر کرد و با تصویب تحریم‌های ظالمانه علیه ایران، به سیاست ایران‌هراسی و سیاست‌ براندازی جمهوری اسلامی ایران دامن زدند. به‌عبارتی ساده‌تر عراق باعث شکاف در اتحاد نیروهای غربی شد و متأسفانه سیاست این آقایان و ابتکارعمل‌هایشان باعث وحدت و اتحاد ضدایرانی شد. اما پایان افتخارآفرین تغییر سیاست‌های قدرت‌های بزرگ با رهنمودهای داهیانه رهبر معظم انقلاب و تدبیرهای رئیس‌جمهور و تلاش خالصانه مذاکره‌کننده ارشد اتمی ایران حاصل شد. اگر ما ملتزم به یک‌سری مرزبندی‌ها و راهنمایی‌های مقام معظم رهبری نبودیم و می‌خواستیم سخن بگوییم، می‌گفتیم که چطور قریب ۷۰۰ میلیارد دلار از سرمایه ملت ایران قربانی بحران عدم‌شناخت و فاقد جهان‌بینی مدعیان مهرورزی شد.
‌ به نظر شما علت توفیق ظریف و تیم فعلی در مقایسه با تیم قبلی، نحوه انجام مذاکره بود یا محتوایی که در دستور کار قرار می‌دادند؟
من فراتر از آن معتقدم که تفاوت دو تیم در هدف هریک، از انجام خود مذاکره است. مذاکره در دوره قبل محدود می‌شد به تبلیغات در سطح اینکه مسئولان چمدانشان را خودشان حمل می‌کنند یا طرف مقابل را آچمز کرده‌‌اند و... کل فرایند گفت‌وگوها قبل از برگزاری هر دور مذاکره محدود می‌شد به اینکه مذاکره کجا انجام شود٬ چه کسی اول تماس بگیرد و... حتی در همان مذاکرات آلماتی‌۲ که آقایان مدعی‌اند غرب را وادار به عقب‌نشینی کرده‌اند٬ طبق ادعای خودشان٬ کل دستاورد آنها این بود که غرب به پیشنهادات ارائه‌شده از سوی ایران توجه کرده و رفته تا آنها را بررسی کند که دیدیم دیگر تماسی نگرفتند و مصادف شد با دوره انتخابات ریاست‌جمهوری.
کل تلاش آنها این بود که نشان دهند مذاکراتی جدی انجام می‌دهند و کل تلاش طرفین غربی هم این بود که مذاکره‌کنندگان ایرانی را به پرداختن به موضوعات اصلی مذاکرات تشویق کنند. هیأت مذاکره‌کننده قبلی می‌رفت تا به قول خودشان بی‌منطق‌بودن و بی‌صداقتی غربی‌ها را نشان دهد٬ درحالی‌که مسئله ما منافع ملی بود٬ مشکل ما تحریم‌های فزاینده بود. اینها باید در دستور کار قرار می‌گرفت.
هدف از مذاکرات چنانکه مقام معظم رهبری هم فرموده‌‌اند باید لغو تمامی تحریم‌ها باشد٬ ولی آنها با طرح پرسش‌های فلسفی می‌خواستند با غرب مواجهه فکری کنند. آنچه انجام شد، مذاکره نبود، تبادل مجهولات بود. در دوران آقای جلیلی مذاکره انجام نشد، ایشان نقش حامل پیام را داشتند. ایشان توان مذاکره و تعیین سقف و کف برای مطالبات را نداشت. مشکل بزرگ دیگر، ناواردی به ادبیات دیپلماتیک در گفت‌وگو با غرب بود. نامه‌ای در دوره جلیلی از شورای‌عالی امنیت ملی برای مذاکره‌کننده ارشد اروپایی فرستاده شد که پر از غلط‌های ماهوی و شکلی بود که طرف خارجی نامه را برگرداند. در آن دوره مسائل شکلی مهم‌تر از محتوایی شده بود. توافقی را برای تأمین سوخت هسته‌ای با رئیس‌جمهور برزیل و نخست‌وزیر ترکیه اعلام کردند، اما بعد از مدتی کوتاه اردوغان گفت که آمریکایی‌ها با این توافق موافقت نکردند. ای‌کاش این افراد به‌جای درگیرشدن در حمل چمدان و خستگی ناشی از آن، چمدان را می‌دادند کسان دیگری برایشان حمل کنند و خودشان مجبور به دو روز استراحت برای استارت‌زدن مذاکره نشوند.
‌ شما در سال گذشته در مناظره تلویزیونی با علیرضا زاکانی گفتید که «مذاکرات استانبول یکی از بدترین نمونه‌های تاریخ مذاکرات هسته‌ای بود که رهبری تذکر دادند و جلو این کار را گرفتند». بعد از آن در جمع دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی ایلام گفتید «توافقاتی که در زمان سعید جلیلی در آلماتی قزاقستان و نیز استانبول ترکیه صورت گرفت، با سقف و کفی که مقام معظم رهبری تعیین کرده بودند، فاصله داشت. این توافقات با خط رهبری مغایر بود و ایشان در هر دو مورد به سعید جلیلی تذکر دادند». جلیلی در پاسخ به شما گفته بود که از رهبر انقلاب برای مذاکرات هسته‌ای تذکر نگرفته است. هفته گذشته هم از او نقل کردند که گفته است: «وقتی آن آقا (خرازی) ادعا کرد از رهبری تذکر گرفته‌ام، به خبرنگاران گفتم کذب‌محض است. ایشان دوباره تکرار کرد، گفتم وقتی کسی کذبی را تکرار کرد، می‌شود کذاب». پاسخ شما به این اظهارات چیست؟
ای‌کاش ایشان به‌جای اتهام، به این ادعا پاسخ می‌داد. چه کسی می‌خواست در استانبول همه ذخایر سوخت هسته‌ای را واگذار کند و در ازای آن میله سوخت بگیرد؟ مگر نه‌اینکه رهبر نظام بودند که اجازه ندادند این ذخایر سوخت از کشور خارج شود. من نماینده رهبری نیستم. اما چنانکه ایشان را می‌شناسم می‌دانم چشمان تیزبینی دارند. وقتی پای رضایت الهی و حقوق ملت ایران در میان باشد، با کسی تعارف و رودربایستی ندارند. اسناد و مدارک گفت‌وگوهای آقایان روزی منتشر خواهد شد و معلوم می‌شود که طرز مذاکره آنها چگونه بوده است. اسناد مذاکرات آقای دکتر روحانی در دوره اصلاحات موجود است. اما بعد از ایشان در مذاکرات بروکسل، مذاکره‌کننده ارشد هسته‌ای تمام دست‌نوشته‌ها و یادداشت‌ها را جمع می‌کرد تا سندی در دست کسی باقی نماند. کارنامه عملکرد آقای جلیلی و تیم ایشان هم با وجود همه پنهان‌کاری‌ها در دسترس مسئولان نظام است.
‌ جلیلی در کمیسیون برجام گفته در توافق وین از صد حق مسلم ایران صرف‌نظر شده و در برخی موارد نظام تحقیر شده است. این نگاه را می‌توان به نظر بخشی از مسئولان تصمیم‌گیر در پرونده هسته‌ای تعمیم داد؟
این برداشت شخصی آقای جلیلی و نهایتا تیم ایشان است. من آقای جلیلی را ارجاع می‌دهم به این فرازی از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با اعضای هیأت دولت که فرمودند: «آنچه مهم است این است که این مذاکرات را آقایان توانستند ختم کنند، چون بالاخره خود کش‌دادن مذاکرات یک مسئله‌ای بود و توانستند سر این مسئله را ببندند؛ خود این خیلی کار مهمی است. حالا ان‌شاءالله که اگر گوشه‌کنارش مشکلی هم وجود داشته باشد، با تدبیر شماها و دیگرانی که مسئولند، برطرف خواهد شد».  ایشان در دیدار با اعضای مجلس خبرگان رهبری هم فرمودند: «اینکه نشستیم مذاکره کردیم، در بعضی از موارد کوتاه آمدیم، یک امتیازاتی دادیم، عمدتا برای این بود که تحریم‌ها برداشته بشود». در هیچ‌جا رهبری نظام از عقب‌نشینی از حق یا تحقیر نظام صحبت یا کوچک‌ترین اشاره‌ای نکردند. چطور است که برخی افراد این‌طور دستاوردهای تیم مذاکره‌کننده که بارها مورد تقدیر رهبری بوده را زیر سؤال می‌برند؟ دلسوزتر از رهبری شده‌اند؟ چطور در دوره خودشان که غربی‌ها گفته بودند ما مقداری از تحریم طلا را در برابر تعطیلی فردو متوقف می‌کنیم٬ این‌طور دلواپسی نکردند؟ دوره مسئولیتشان جز تحریم‌های کمرشکن و قطع‌نامه‌های شورای امنیت چه دستاوردی برای نظام داشته است؟ توافق وین تحقیر نظام بود یا قطع‌نامه ۱۹۲۹ شورای امنیت که در دوره مسئولیت ایشان صادر شد؟ در دوران ایشان تحریم تسلیحاتی اعمال شد٬ بازرسی از محموله‌های واردشده یا صادرشده از ایران در قطع‌نامه‌های شورای امنیت گنجانده شد٬ آنها تحقیرآمیز نبود؟ فرستادن پرونده ایران ذیل فصل هفتم منشور ملل متحد تحقیر بود یا خارج‌کردنش؟ متأسفانه همه‌چیز فدای بازی‌های جناحی و سیاسی شده است و عده‌ای دایه مهربان‌تر از مادر شده‌‌اند برای مملکت.
 مردم ایران سره را از ناسره تشخیص می‌دهند. نمی‌شود با تبلیغات سر این مردم را کلاه گذاشت. نمی‌شود دستاورد بزرگ توافق وین را که جهان به آن اعتراف می‌کند، بی‌ارزش دانست. در دولت قبل، شخصیتی کم‌نظیر مثل دکتر ظریف که مورد اعتماد رهبری و نظام بود را در حد یک مترجم هم قبول نداشتند و او را خانه‌نشین کردند. درحالی‌که دبیرکل وقت سازمان ملل می‌گفت خوشحال است در دوره مسئولیتش با ظریف آشنا شده که یکی از برجسته‌ترین دیپلمات‌های جهان است. در دولت قبل، دیپلمات‌های خردمند وزارت خارجه را که از بزرگترین سرمایه‌های ملی هستند حذف و خانه‌نشین کردند. چه ضربه‌ای به منافع ملی بدتر از اینکه سرمایه‌های انسانی این‌چنین قربانی بغض و کینه دولت قبل شوند و کشور از تجربه و تخصصشان محروم شود. حتی به شخصیت‌های مستقل از جناح خودشان هم رحم نکردند.



چهارشنبه 25 شهريور 1394  7:11

آخرين تاريخ بازديد : جمعه 7 دى 1403  21:12:8
تعداد بازديد از اين خبر : 15420
 
   copyright 2009-2010, all right reserved. WWW.KHARAZI.IR نقشه سایت        سایتهای مرتبط        تماس با ما