صادق خرازی
دبیرکل حزب ندای ایرانیان
در مورد اینکه یارانه چطور توزیع شود، وزارت کشور و خانه احزاب تصمیم خواهند گرفت. اما من فکر میکنم نحوه اختصاص یارانه احزاب باید به نحوی باشد که باعث ارتقا و رشد کمی و کیفی احزاب شود. یعنی هم احزاب کوچک و هم احزاب سراسری تشویق شوند که فعالیت خود را تعمیق بیشتری دهند. مثلاً اگر حزبی که ۱۰۰ عضو دارد و حزبی که ۱۰ هزار عضو و هوادار دارد به نسبت برابر تشویق شوند و یارانه دریافت کنند، آیا این منجر به این خواهد شد که احزاب بزرگتر هم انگیزه بیشتری برای فعالیت داشته باشند؟ یا اگر برعکس عمل شود آیا احزاب کوچکتر انگیزه گسترش و سراسری شدن را خواهند داشت؟ علاوه بر این مسأله اصلی که هم نظام سیاسی و هم دو جریان اصلی کشور به آن پاسخ دهند، این است که تعریفشان از حزب واقعی چیست؟ آیا یک مجموعه به صرف مجوز گرفتن از کمیسیون ماده ۱۰، حزب تعریف میشود و حزب تنها یک برگه مجوزی است که وزارت کشور صادر میکند؟ یا این که ویژگیها و استانداردهایی دارد که مجموعههای مدعی حزب بودن باید خود را با آن منطبق کنند؟ اگر به این سؤال پاسخ داده شود، طبیعتاً میشود در مورد حقوق احزاب که یارانه یکی از آنهاست، بهتر صحبت کرد.
من با یارانه احزاب موافقم و در خیلی از کشورهای توسعه یافته این مسأله صورت میپذیرد. اما در آن کشورها برای احزاب وظایف و مسئولیتهایی تعریف شده است که احزاب موظفند در تعیین مناسبات مردم و حکومت به آن عمل کنند. در کنار آن وظایف، اختیاراتی هم برای احزاب تعریف شده است که تعیین کاندیداهای مجلس و ریاست جمهوری از آن جملهاند. یعنی آنچه که شورای نگهبان در ایران به عنوان تعیین صلاحیت افراد انجام میدهد، در دنیا جزو وظایف احزاب است و افراد پس از عبور از صافی حزبی که به آن تعلق دارند، از اصلیترین گزینههای هر انتخاباتی خواهند شد.
اینکه نگاه فعلی به احزاب، چه اصلاحطلب و چه اصولگرا تغییر نکند و انتظار داشته باشیم با دادن یارانه، احزاب حرفهای داشته باشیم، تصور اشتباهی است. اگر نظام سیاسی خود را نیازمند به احزاب نداند و وظایف و اختیارات و نفوذش را به رسمیت نشناسد و خود احزاب قائل به اجرای وظایف خود در جامعه نباشند، به مرور این یارانه تنها به محلی برای فعالیت اقتصادی برخی افراد سودجو تبدیل خواهد شد که انتظار خواهند داشت صرفاً به دلیل دریافت مجوز از کمیسیون ماده ۱۰ هرساله مبلغی به حسابشان واریز شود.